طنز تلخ "گفتگو" (قسمت هفتم)
گفت: رييسی تو مصلی گفته قیمت حامل های انرژی را افزایش دادید اما به مردم چیزی اضافه نکردید.

گفتم: شوخی کردند قطعا حتی رييسی هم ميدونه که حامل های انرژی بين سالهای 1389 - 92 توسط دولت و مجلس اصولگرا از حدود 100 به 900 تومان افزايش يافت.

طنز تلخ "گفتگو" (قسمت ششم)

گفت: ديديد تصاوير رييسی رو رفته بود بين زندگی مردمی که گرفتار فقر هستند. گفتم: ديدم که صاحب پست 36 ساله بالاترين مقام های قضايی چطور بهت زده بود با فقر مزمن و مانده از ديروز مردم عکس يادگاری گرفت.

همدلی ( قصیده وحدت ) سروده ی علی اکبر پورسلطان(مهاجر)

بیا دستِ هابیل بالا بریم

به قابیل نامهربانی کنیم

طنز تلخ "گفتگو" (قسمت پنچم)

گفت: جهانگیری گفته فراموش نکرده‌ایم بیماران سرطانی و خاص برای یک دارو شهر به شهر می‌گشتند. گفتم: جهانگيری هم فراموش کردندکه سالهای 90-92چند بار خبر رهاسازی بيماران در بيابان و خيابان از سيما پخش شد.

طنز تلخ "گفتگو" (قسمت چهارم)

گفت: رئیسی گفته میگویند دیپلماسی بلد نیستید بله ما همراهی با بيگانه بلد نیستيم. گفتم: رييسی نگفت چرا پرونده حقوق بشر که 36 سال در اختيار قوه قضاييه به دليل تحريمهای موجود است را نتوانستند حل کنند

طنز تلخ "گفتگو" (قسمت سوم)

گفت: پناهيان گفته جهانگیری نزد رئیسی پرونده داشت و ایشان حتی یک بار هم این موضوع را بیان نکرد. گفتم : يعنی گفتن به امثال پناهيان و از اين طريق به هشتاد ميليون جمعيت و عالم خلقت هنوز گفتن نيست؟

طنز تلخ "گفتگو" (قسمت دوم)

گفت: میرسلیم گفته صداقت ایجاب میکند رئیس جمهور بگوید 6 درصد از 8 درصد رشد به خاطر فروش نفت است. گفتم: خدارو شکر بلاخره پذيرفتند تحريم نفتی ، بانکی و کشتيرانی شکسته شده است.

تکاپو " غزل انتظار " سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)

راست می گفت که من ، دربدرِ کوی توام

یا که عمری ست ، اسیرِ خمِ ابروی توام

گوئیا گفته شده ، از سرِ شیدایی عشق

مست و آشفته ی آن ، سلسله ی موی توام

طنز تلخ "گفتگو" (قسمت اول)

گفت: رئیسی گفته امروز بسیاری از نخبگان امکان کار مناسب در کشور را ندارند و اگر فضای کسب و کار را مناسب ببینند حتما به کشور باز می‌گردند. گفتم:  يعنی ايرانيان بخاطر بيکاری امروز 38 ساله رفتند.

سکّان هدایت " غزل انتظار " سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)
تا که دلدار رسد ، چشم به راهیم هنوز

با همه جان و تن ، آهنگِ نگاهیم هنوز

پاک ، آواره ی این کوی و بیابان شده ایم

ساعیِ یافتنِ پشت و پناهیم هنوز

سیصد و سیزده انصار " غزل انتظار " سروده علی اکبر پورسلطان (مهاجر)
خبر از رجعت دلدار نیامد چه کنیم

گر که اینبار و دگر بار نیامد چه کنیم

گفته بودید شفای دل و جان در راه است

آن طبیب دل بیمار نیامد چه کنیم

فخر شهیدان”غزلی از علی اکبر پورسلطان (مهاجر) بمناسبت ولادت با سعادت حضرت سیّد الشهداء(ع)”
دل گل افشان بنما سوم شعبان آمد

خامس آل عبا، فخر شهیدان آمد

داد کن زیباترین معنای عشق

سرفراز ای قامت رعنای عشق

به بهانه ی اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی
مثنوی "شیخ اجل " در توصیف شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)
گفته رسولی که فرا مرتب است

جنّتیان را دو لسان بر لب است  

گر چه زبان عرب، اولی تر است

پارسی امّا، سخن دیگر است

"قهرمان مکتب "قصیده ای در رسای عقیله ی کاروان نینوا حضرت زینب (س) سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)
ای مسلمانان حریم بردباری زینب است

انتهای بی مثال استواری زینب است

مثنوی ” سیمای دین ” سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر) تقدیم به پیشگاه امیر مومنان حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام
علی آن یکّه تاز جنگ و میدان

علی تنهاترین تنهای دوران

علی یعنی وفای عهد و پیمان

علی یعنی تمام عشق و ایمان

سروش ماندگار (قصیده ای در نکوداشت یاد شهدای والامقام) سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)

طفلی که با گریه به این وادی روان شد

با قهقه خنده از این دار فنا رفت

روزی مُنادی خواند ایّام وصال است

شادی کنان در آرزوی کربلا رفت