از ايشان نقل شده كه به يكى از فرزندان خود فرمود : فرزندم! خداوند متعال ترا از من راضى دانسته ولى مرا از تو راضى ندانسته است لذا سفارش مرا به تو نموده ولى سفارش ترا به من ننموده است. پس نيكى كن كه نيكى گنج بزرگى است.
و فرمود : دراز كردن دست نياز به سوى مردم، خوارى زندگى و بر باد دهنده شرم و از ميان بردن وقار و در واقع فقر واقعى است و در برابر كاستن از نياز، غناى حقيقى است.
و فرمود : محبوبترين شما نزد خدا، نيكوكارترين شماست و كار شما نزد خدا آنگاه عظمت بيشترى دارد كه به رضاى خدا، رغبت بيشترى داشته باشيد. و آن كس كه از خداوند بيشتر مىترسد، از عذاب الهى، دورتر مىشود و نزديكترين شما به خدا، خوشاخلاقترين شماست و آن كس كه بيشتر به خانوادهاش رسيدگى كند از رضايت بيشتر الهى برخوردار است و گرامىترين شما نزد خدا، پرهيزكارترين شماست.
و به يكى از فرزندانش، فرمود : فرزندم پنج گروه مردم را در نظر گير و با آنان مصاحبت مكن و گفتگو نداشته باش و همراهى مكن.
گفت: پدر آنان كيانند؟
فرمود :
از مصاحبت و هم دمى با دروغگو دورى كن كه او هم چون سراب، دور را برايت نزديك نشان مىدهد و نزديك را دور جلوه مىدهد. از مصاحبت با آدم نابكار برحذر باش كه او ترا به لقمهاى و حتى كمتر از آن، مىفروشد. فرزند پرسيد : كمتر از آن ديگر چيست؟
فرمود : به طمع لقمهاى كه به دست هم نمىآورد. و زنهار از مصاحبت با آدم بخيل دورى كن كه او به هنگام نياز، كمترين چيز را از تو دريغ مىدارد و زنهار از مصاحبت و هم دمى با آدم احمق بپرهيز كه او با قصد سود رساندن به تو، زيانت مىرساند و بالاخره زينهار از مصاحبت با كسى كه با خويشانش قطع رابطه كرده، بپرهيز كه من او را در قرآن، ملعون يافتم.
و فرمود : سه مورد است كه اگر مؤمنان در آن قرار گيرند در پناه الهى قرار مىگيرند و روز قيامت در برابر هراس از روز رستاخيز، در امان خواهند ماند :
هر كس به مردم آن چه را كه خود از ايشان درخواست كرده بود، بدهد و مردى كه قدمى برندارد مگر آن كه بداند در جهت طاعت خدا يا در معصيت او برداشته است و كسى كه عيبى در برادر خود نجويد مگر آن كه آن را از خود دور كرده باشد و مرد را همين بس كه به جاى پرداختن به عيوب مردم، به عيب خود بپردازد.
و به فرزندش امام باقر (ع) فرمود : به هر كس از تو خواست نيكى كن اگر شايستهاش بود كه به جا عمل كردهاى و لياقت داشته است و اگر شايستهاش نبود خود لياقت آن را داشتهاى و اگر كسى در سمت راست، دشنامت داد و سپس به سمت چپ تو شد و عذرخواهى كرد عذرش را بپذير.
طاووس يمانى مىگويد : مردى را ديدم كه در مسجد الحرام به نماز ايستاده و دعا و گريه مىكند وقتى نمازش پايان يافت نزد او رفتم ديدم كه امام على بن الحسين زين العابدين (ع) است به ايشان عرض كردم : اى فرزند رسول خدا ترا در آن حال ديدم در صورتى كه در تو سه چيز است كه اميدوارم به يارى آنها، در امان از ترس و هراس باشى يكى اين كه فرزند رسول خدا هستى و ديگر شفاعت جد تست و سومى رحمت خداوند عز و جل است.
در پاسخ من فرمود : اى طاووس! اين كه من فرزند رسول خدا هستم مرا در امان نمىدارد چه از خداوند شنيدهام كه فرمود : در آن روز خويشاوندى به كار نمىآيد و در مورد شفاعت جدم آن نيز در امانم نگه نمىدارد زيرا خداوند متعال مىفرمايد : جز براى آنان كه خدا از ايشان راضى است، شفاعت نمىكنند. و بالاخره در مورد رحمت الهى، خداوند مىفرمايد : كه رحمت من براى نيكوكاران نزديك است كه من خود را از ايشان نمىدانم.
و در روايت ديگر از طاووس يمانى آمده كه گفت : امام زين العابدين (ع) را شنيدم كه در نيايش خود مىگفت : پناه بر تو كه چنان معصيت مىشوى كه گويى نمىبينى و چنان بردبارى نشان مىدهى كه گويى معصيت نمىشوى. به خلق خود چنان مهر و محبت مىورزى كه گويى تو به آنها نياز دارى حال آن كه تو مولاى من، بىنياز از ايشانى. آنگاه به سجده افتاد. طاووس مىگويد : به ايشان نزديك شدم و سر حضرت را بر بالين خود گذاردم و آن قدر گريه كردم كه اشكهايم بر گونههايش جارى شد حضرت نشست و فرمود : چه كسى مرا از ياد و ذكر خداى، بازداشت؟ گفتم : من بودم اى فرزند رسول خدا. اين چه بىتابى و عجز و لابه است اين ما هستيم كه بايد چنين كنيم و ما معصيتكاريم و جفا كار، مولاى من پدر شما، حسين بن على (ع) و مادرتان فاطمه زهرا (س) و جدّ شما رسول خداست. طاووس مىگويد حضرت رو به من كردند و فرمودند : هيهات، هيهات اى طاووس، با من سخن از پدر و مادر و جدم مكن خداوند بهشت را براى كسانى آفريد كه اطاعتش كردهاند و نيكى نمودهاند هر چند بنده حبشى باشند و دوزخ را براى معصيتكاران و بدكاران آفريد هر چند سيد قريشى باشند آيا سخن الهى را نشنيدهاى كه فرمود: «فاذا نفخ فى الصور فلا انساب بينهم يومئذ و لا يتساءلون» به خدا سوگند كه فرداى قيامت جز كارهاى خوبى كه مىكنى، هيچ چيز به دردت نخواهد خورد.
و در كافى با اسناد به ابو حمزة ثمالى آمده است كه امام زين العابدين (ع) در مناجات با خدا گريه كنان مىگفت : مولاى من چگونه درحالىكه عشق تو در دلم است عذابم مىدهى ترا به عزتت سوگند كه اگر چنين كنى مرا با گروهى كه به خاطر تو با آنها خصومت داشتهام، به يك چوب راندهاى.
آن حضرت (ع)، ياران خود را به امانت دارى سفارش مىكرد و مىفرمود : به خدايى كه محمد را به حق برگزيد و فرستاد سوگند اگر قاتل پدرم حسين (ع) همان شمشيرى را كه او را بدان كشت نزد من به امانت بگذارد، آن را به وى بازخواهمگرداند.
حضرت در سفارش به سپاسگزارى از نيكوكار فرمود : خداوند متعال روز قيامت به بندهاش مىگويد : آيا از كسى كه به تو نيكى كرد سپاسگزارى كردى؟ مىگويد : آرى ترا سپاس گفتم پروردگار من. خداوند مىفرمايد : اگر از او سپاسگزارى نكنى از من سپاسگزارى نكردهاى.
و از آن حضرت نقل شده كه به فرزند خود امام محمد باقر (ع) در بستر مرگ فرمودند : فرزندم! زينهار از ستم بر كسى كه جز خدا ياورى در برابر تو ندارد. و آن حضرت مىفرمود : هر كس به برادرى كه به او پناه آورد پناه ندهد ولايت خداوندى از وى قطع خواهد شد.
و مىفرمايد : خداوند را بندگانى است كه در صدد برآوردن نيازهاى مردم هستند و هم آنها در روز قيامت، در امان هستند و هر كس مؤمنى را شاد سازد خداوند روزقيامت دل او را خرّم خواهد گرداند.
هم چنين مىفرمايد : زبان آدمى، هر صبح به حضور ديگر اعضا و جوارح مىرسد و مىپرسد چگونه هستيد؟ پاسخش مىدهند خوب هستيم به شرطى كه كارى به ما نداشته باشى. آدمى به زبان است كه عقوبت مىشود يا مورد پاداش و ثواب قرار مىگيرد.
راويان نقل مىكنند كه گروهى از اهل عراق بر امام زين العابدين (ع) وارد شدند و ابو بكر و عمر و عثمان را به بدى ياد كردند و دشنامشان دادند. حضرت به ايشان فرمود : آيا به من مىگوييد كه شما كه هستيد؟ شما از مهاجران اوليهاى هستيد كه براى جلب رضاى خداوند و برخوردارى از فضل او از خانه و كاشانه و مال خود گذشتند و خدا و رسول او را يارى كردند و همانا راستگويانند؟ گفتند : خير.
فرمود : پس آيا شما از كسانى هستيد كه سراى اسلام [مدينه] را جايگاه گرفتند و به دين و ايمان (پيش از آمدن مهاجران) دل فرو دادند و هر كس به سوى آنها هجرت كند دوست مىدارند درحالىكه در دلشان هيچ گونه نيازى به آن چه آنها دارند، ندارند و ميهمان را بر خود مىگزينند هر چند كه به خوراك نيازمندند؟ گفتند: خير.
فرمود : شمايى كه از هيچكدام از اين دو گروه نيستيد من گواهى مىدهم در شمار كسانى نيز نيستيد كه خداوند درباره آنها فرموده است : وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا (آنانى كه پس از ايشان آمدند مىگويند پروردگارا ما و برادران ما را كه پيش از ما ايمان آوردند، ببخشاى و در دل ما نسبت به ايمانآورندگان كينهاى قرار مده). برويد و از اين جا دور شويد.
منبع : زندگاني دوازده امام عليهم السلام ، هاشم معروف الحسيني ، مترجم محمد مقدس ، جلد دوم ، صفحه 186 تا 188 ، انتشارات امير كبير سال 1382
(استفاده از اين مطلب بدون ذكر نشاني سايت جايز نيست)