تاريخ انتشار: 17 آذر 1390 ساعت 23:29:42
از سخنان گران قدر حضرت امام سجاد علیه السلام

 از ايشان نقل شده كه به يكى از فرزندان خود فرمود : فرزندم! خداوند متعال ترا از من راضى دانسته ولى مرا از تو راضى ندانسته است لذا سفارش مرا به تو نموده ولى سفارش ترا به من ننموده است. پس نيكى كن كه نيكى گنج بزرگى است.

 

و فرمود : دراز كردن دست نياز به سوى مردم، خوارى زندگى و بر باد دهنده شرم و از ميان بردن وقار و در واقع فقر واقعى است و در برابر كاستن از نياز، غناى حقيقى است.

 

و فرمود : محبوبترين شما نزد خدا، نيكوكارترين شماست و كار شما نزد خدا آنگاه عظمت بيشترى دارد كه به رضاى خدا، رغبت بيشترى داشته باشيد. و آن كس كه از خداوند بيشتر مى‏ترسد، از عذاب الهى، دورتر مى‏شود و نزديكترين شما به خدا، خوش‏اخلاقترين شماست و آن كس كه بيشتر به خانواده‏اش رسيدگى كند از رضايت بيشتر الهى برخوردار است و گرامى‏ترين شما نزد خدا، پرهيزكارترين شماست.

 

و به يكى از فرزندانش، فرمود : فرزندم پنج گروه مردم را در نظر گير و با آنان مصاحبت مكن و گفتگو نداشته باش و همراهى مكن.

 

 گفت: پدر آنان كيانند؟

 

 فرمود :

از مصاحبت و هم دمى با دروغگو دورى كن كه او هم چون سراب، دور را برايت نزديك نشان مى‏دهد و نزديك را دور جلوه مى‏دهد. از مصاحبت با آدم نابكار برحذر باش كه او ترا به لقمه‏اى و حتى كمتر از آن، مى‏فروشد. فرزند پرسيد : كمتر از آن ديگر چيست؟

 

فرمود : به طمع لقمه‏اى كه به دست هم نمى‏آورد. و زنهار از مصاحبت با آدم بخيل دورى كن كه او به هنگام نياز، كمترين چيز را از تو دريغ مى‏دارد و زنهار از مصاحبت و هم دمى با آدم احمق بپرهيز كه او با قصد سود رساندن به تو، زيانت مى‏رساند و بالاخره‏ زينهار از مصاحبت با كسى كه با خويشانش قطع رابطه كرده، بپرهيز كه من او را در قرآن، ملعون يافتم.

 

و فرمود : سه مورد است كه اگر مؤمنان در آن قرار گيرند در پناه الهى قرار مى‏گيرند و روز قيامت در برابر هراس از روز رستاخيز، در امان خواهند ماند :

 

 هر كس به مردم آن چه را كه خود از ايشان درخواست كرده بود، بدهد و مردى كه قدمى برندارد مگر آن كه بداند در جهت طاعت خدا يا در معصيت او برداشته است و كسى كه عيبى در برادر خود نجويد مگر آن كه آن را از خود دور كرده باشد و مرد را همين بس كه به جاى پرداختن به عيوب مردم، به عيب خود بپردازد.

 

و به فرزندش امام باقر (ع) فرمود : به هر كس از تو خواست نيكى كن اگر شايسته‏اش بود كه به جا عمل كرده‏اى و لياقت داشته است و اگر شايسته‏اش نبود خود لياقت آن را داشته‏اى و اگر كسى در سمت راست، دشنامت داد و سپس به سمت چپ تو شد و عذرخواهى كرد عذرش را بپذير.

 

طاووس يمانى مى‏گويد : مردى را ديدم كه در مسجد الحرام به نماز ايستاده و دعا و گريه مى‏كند وقتى نمازش پايان يافت نزد او رفتم ديدم كه امام على بن الحسين زين العابدين (ع) است به ايشان عرض كردم : اى فرزند رسول خدا ترا در آن حال ديدم در صورتى كه در تو سه چيز است كه اميدوارم به يارى آنها، در امان از ترس و هراس باشى يكى اين كه فرزند رسول خدا هستى و ديگر شفاعت جد تست و سومى رحمت خداوند عز و جل است.

 

 در پاسخ من فرمود : اى طاووس! اين كه من فرزند رسول خدا هستم مرا در امان نمى‏دارد چه از خداوند شنيده‏ام كه فرمود : در آن روز خويشاوندى به كار نمى‏آيد و در مورد شفاعت جدم آن نيز در امانم نگه نمى‏دارد زيرا خداوند متعال مى‏فرمايد : جز براى آنان كه خدا از ايشان راضى است، شفاعت نمى‏كنند. و بالاخره در مورد رحمت الهى، خداوند مى‏فرمايد : كه رحمت من براى نيكوكاران نزديك است كه من خود را از ايشان نمى‏دانم.

 

و در روايت ديگر از طاووس يمانى آمده كه گفت : امام زين العابدين (ع) را شنيدم كه در نيايش خود مى‏گفت : پناه بر تو كه چنان معصيت مى‏شوى كه گويى نمى‏بينى و چنان بردبارى نشان مى‏دهى كه گويى معصيت نمى‏شوى. به خلق خود چنان مهر و محبت مى‏ورزى كه گويى تو به آنها نياز دارى حال آن كه تو مولاى من، بى‏نياز از ايشانى. آنگاه به سجده افتاد. طاووس مى‏گويد : به ايشان نزديك شدم و سر حضرت را بر بالين خود گذاردم و آن قدر گريه كردم كه اشكهايم بر گونه‏هايش جارى شد حضرت نشست و فرمود : چه كسى مرا از ياد و ذكر خداى، بازداشت؟ گفتم : من بودم اى فرزند رسول خدا. اين چه بى‏تابى و عجز و لابه است اين ما هستيم كه بايد چنين كنيم و ما معصيت‏كاريم و جفا كار، مولاى من پدر شما، حسين بن على (ع) و مادرتان فاطمه زهرا (س) و جدّ شما رسول خداست. طاووس مى‏گويد حضرت رو به من كردند و فرمودند : هيهات، هيهات اى طاووس، با من سخن از پدر و مادر و جدم مكن خداوند بهشت را براى كسانى آفريد كه اطاعتش كرده‏اند و نيكى نموده‏اند هر چند بنده حبشى باشند و دوزخ را براى معصيت‏كاران و بدكاران آفريد هر چند سيد قريشى باشند آيا سخن الهى را نشنيده‏اى كه فرمود: «فاذا نفخ فى الصور فلا انساب بينهم يومئذ و لا يتساءلون» به خدا سوگند كه فرداى قيامت جز كارهاى خوبى كه مى‏كنى، هيچ چيز به دردت نخواهد خورد.

 

و در كافى با اسناد به ابو حمزة ثمالى آمده است كه امام زين العابدين (ع) در مناجات با خدا گريه كنان مى‏گفت : مولاى من چگونه درحالى‏كه عشق تو در دلم است عذابم مى‏دهى ترا به عزتت سوگند كه اگر چنين كنى مرا با گروهى كه به خاطر تو با آنها خصومت داشته‏ام، به يك چوب رانده‏اى.

 

آن حضرت (ع)، ياران خود را به امانت دارى سفارش مى‏كرد و مى‏فرمود : به خدايى كه محمد را به حق برگزيد و فرستاد سوگند اگر قاتل پدرم حسين (ع) همان شمشيرى را كه او را بدان كشت نزد من به امانت بگذارد، آن را به وى بازخواهم‏گرداند.

 

حضرت در سفارش به سپاسگزارى از نيكوكار فرمود : خداوند متعال روز قيامت به بنده‏اش مى‏گويد : آيا از كسى كه به تو نيكى كرد سپاسگزارى كردى؟ مى‏گويد : آرى ترا سپاس گفتم پروردگار من. خداوند مى‏فرمايد : اگر از او سپاسگزارى نكنى از من سپاسگزارى نكرده‏اى.

 

و از آن حضرت نقل شده كه به فرزند خود امام محمد باقر (ع) در بستر مرگ فرمودند : فرزندم! زينهار از ستم بر كسى كه جز خدا ياورى در برابر تو ندارد. و آن حضرت مى‏فرمود : هر كس به برادرى كه به او پناه آورد پناه ندهد ولايت خداوندى از وى قطع خواهد شد.

 

و مى‏فرمايد : خداوند را بندگانى است كه در صدد برآوردن نيازهاى مردم هستند و هم آنها در روز قيامت، در امان هستند و هر كس مؤمنى را شاد سازد خداوند روزقيامت دل او را خرّم خواهد گرداند.

 

هم چنين مى‏فرمايد : زبان آدمى، هر صبح به حضور ديگر اعضا و جوارح مى‏رسد و مى‏پرسد چگونه هستيد؟ پاسخش مى‏دهند خوب هستيم به شرطى كه كارى به ما نداشته باشى. آدمى به زبان است كه عقوبت مى‏شود يا مورد پاداش و ثواب قرار مى‏گيرد.

 

راويان نقل مى‏كنند كه گروهى از اهل عراق بر امام زين العابدين (ع) وارد شدند و ابو بكر و عمر و عثمان را به بدى ياد كردند و دشنامشان دادند. حضرت به ايشان فرمود : آيا به من مى‏گوييد كه شما كه هستيد؟ شما از مهاجران اوليه‏اى هستيد كه براى جلب رضاى خداوند و برخوردارى از فضل او از خانه و كاشانه و مال خود گذشتند و خدا و رسول او را يارى كردند و همانا راستگويانند؟ گفتند : خير.

 

فرمود : پس آيا شما از كسانى هستيد كه سراى اسلام [مدينه‏] را جايگاه گرفتند و به دين و ايمان (پيش از آمدن مهاجران) دل فرو دادند و هر كس به سوى آنها هجرت كند دوست مى‏دارند درحالى‏كه در دلشان هيچ گونه نيازى به آن چه آنها دارند، ندارند و ميهمان را بر خود مى‏گزينند هر چند كه به خوراك نيازمندند؟ گفتند: خير.

 

 فرمود : شمايى كه از هيچ‏كدام از اين دو گروه نيستيد من گواهى مى‏دهم در شمار كسانى نيز نيستيد كه خداوند درباره آنها فرموده است : وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا (آنانى كه پس از ايشان آمدند مى‏گويند پروردگارا ما و برادران ما را كه پيش از ما ايمان آوردند، ببخشاى و در دل ما نسبت به ايمان‏آورندگان كينه‏اى قرار مده). برويد و از اين جا دور شويد.

 

منبع : زندگاني دوازده امام عليهم السلام ، هاشم معروف الحسيني ، مترجم محمد مقدس ، جلد دوم ، صفحه 186 تا 188 ، انتشارات امير كبير سال 1382

 

(استفاده از اين مطلب بدون ذكر نشاني سايت جايز نيست)

 

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=5706
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.