آیتالله سبحانی در پاسخ به سئوال نحوه ازدواج فرزندان آدم و حوا در حالی که همگی خواهر و برادر بودهاند را تشریح کردهاند.
به گزارش خبرگزاری حوزه متن سئوال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح ذیل است.
سئوال: ازدواج فرزندان آدم و حوا چگونه صورت گرفته است؟، در حالى كه همگى خواهر و برادر بودند؟
پاسخ: در اين مورد در روايات و سخنان دانشمندان پاسخهايى به آن داده شده كه در اين جا ـ بدون گزينش ـ مطرح مى كنيم:
1. ازدواج آنها با خودشان انجام گرفته و مجوز آن، ضرورت آغاز آفرينش و نبودن همسرى ديگر بوده است.
2. خداوند براى هر يك از پسران و دختران، زوجى از فرشتگان آفريد و اولاد آنها با يك ديگر به صورت پسر عمو و دختر عمو درآمدند و تكثير نسل صورت گرفت.
3. آنها با نسل هاى باقى مانده از انسانهاى پيشين ازدواج كرده اند. درست است كه شجره انسان كنونى به آدم ابو البشر مى رسد، ولى آدم، نخستين انسانى نيست كه بر اين پهنه گام نهاده، بلكه پيش از او انسانهايى در روى زمين زندگى مى كرده و منقرض شده اند[1]; چيزى كه هست، بقايايى از آنها در روى زمين وجود داشت كه به تكثير نسل كمك كرد.
چون مسأله مربوط به ما قبل تاريخ مى باشد اظهار نظر قطعى در باره ى آن بسيار مشكل است.
[1] . صدوق،خصال، ص639.
مرحوم علامه طباطبائي به گزينه اول قائل است و دلايل عقلي و نقلي آن را در صفحه 228 جلد چهارم تفسير الميزان بيان مي دارد. وي مي گويد:
تناسل طبقه اول انسان، یعنى آدم و همسرش از راه ازدواج بوده است كه نتیجهاش متولد شدن پسران و دخترانى و به عبارت دیگر خواهران و برادرانى گردیده است و در این باره بحثىنیست، بحث در این است كه طبقه دوم بشر یعنى همین خواهران و برادران چگونه و با چهكسى ازدواج كردهاند؟آیا ازدواج در بین خود آنان بوده و یا به طریقى دیگر صورت گرفتهاست؟از ظاهر اطلاق آیه شریفه زیر كه مىفرماید:
"و بث منهما رجالا كثیرا و نساء..."
بهبیانى كه گذشتبر مىآید كه در انتشار نسل بشر غیر از آدم و همسرش هیچ كس دیگرىدخالت نداشته، و نسل موجود بشر منتهى به این دو تن بوده و بس، نه هیچ زنى از غیر بشردخالت داشته، و نه هیچ مردى، چون قرآن كریم در انتشار این نسل تنها آدم و حوا را مبدادانسته، و اگر غیر از آدم و حوا مردى یا زنى از غیر بشر نیز دخالت مىداشت، مىفرمود: "و بثمنهما و من غیرهما"، و یا عبارتى دیگر نظیر این را مىآورد تا بفهماند كه غیر از آدم و حواموجودى دیگر نیز دخالت داشته و معلوم است كه منحصر بودن آدم و حوا در مبدایت انتشار نسل،اقتضا مىكند كه در طبقه دوم ازدواج بین خواهر و برادر صورت گرفته باشد.
و اما اینكه چنین ازدواجى در اسلام حرام است و بطورى كه حكایتشده در سایرشرایع نیز حرام و ممنوع بوده ضررى به این نظریه نمىزند، براى اینكه تحریم حكمى استتشریعى، كه تابع مصالح و مفاسد است، نه حكمى تكوینى(نظیر مستى آوردن شراب) و غیرقابل تغییر، و زمام تشریع هم به دستخداى سبحان است، او هر چه بخواهد مىكند و هرحكمى بخواهد مىراند، چه مانعى دارد كه یك عمل را در روزى و روزگارى جایز و مباحكند، و در روزگارى دیگر حرام نماید، در روزى كه جز تجویزش چارهاى نیست تجویز كند ودر روزگارى دیگر كه این ضرورت در كار نیست تحریم كند، ازدواج خواهر و برادر را در روزگارى كهتجویزش باعثشیوع فحشا و جریحهدار شدن عفت عمومى نمىشود تجویز كند و در روزگارى دیگركه باعث این محذور مىشود تحریم كند.
خواهى گفت كه تجویز چنین ازدواجى هم مخالف با فطرت بشر و همچنین، مخالف باشرایع انبیا است كه آن نیز طبق فطرت است، همچنان كه خداى عز و جل فرموده:
"فاقم وجهك للدین حنیفا فطرت الله التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم" (1)
و حاصل مفاد آیه این است كه شرایع الهى همه مطابق با فطرت است و دین پایدار هم دینى استكه چنین باشد.
در پاسخ مىگوئیم: این سخن كه ازدواج خواهر و برادر منافى با فطرت باشد درست نیست و فطرت چنین ازدواجى را صرفا به خاطر اینكه ازدواج خواهر و برادر است نفىنمىكند و از آن تنفر ندارد، بلكه اگر نفى مىكند و اگر از آن تنفر دارد براى این است كهباعثشیوع فحشا و منكرات مىشود و باعث مىگردد غریزه عفتباطل گردد و عفتعمومى لكهدار شود.
و پر واضح است كه شیوع فحشا بوسیله ازدواج خواهر و برادر در زمانى است كهجامعه گستردهاى از بشر وجود داشته باشد و اما در روزگارى كه در تمامى روى زمین غیر ازچند پسر و چند دختر از یك پدر و مادر وجود ندارند و از سوى دیگر مشیتخداى تعالى تعلقگرفته كه همین چند تن را زیاد كند، و افرادى بسیار از آنان منشعب سازد، دیگر عنوان فحشابر چنین ازدواجى منطبق و صادق نیست.
پس اگر انسان امروز از چنین تماس و چنین جماعى نفرت دارد به خاطر علتى است كهگفتیم، نه اینكه به حسب فطرت از آن متنفر باشد، به شهادت اینكه مىبینیم مجوسیان در قرنهائىطولانى(بطورى كه تاریخ ذكر مىكند)ازدواج بین خواهر و برادر را مشروع مىدانستند و از آنمتنفر نبودند و هم اكنون بطور قانونى در روسیه(بطورى كه نقل شده)و نیز بطور غیر قانونى یعنىبه عنوان زنا در اروپا انجام مىشود.
یكى از عادات كه در این ایام در ملل متمدن اروپا و آمریكا معمول است این استكه دوشیزگان قبل از ازدواج قانونى و قبل از رسیدن به حد بلوغ سنى ازدواج، بكارت خود را زایلمىسازند و آمارى كه در این باره گرفته شده به این نتیجه رسیده كه بعضى از این افضاها ازناحیه پدران و برادران دوشیزگان صورت مىگیرد.
بعضىها گفتهاند: اینگونه ازدواج با قوانین طبیعى یعنى قوانینى كه قبل از پیدایشمجتمع صالح در بشر به منظور سعادتش، در انسانها جارى بوده نمىسازد، زیرا اختلاط و انسىكه در بین افراد یك خانواده برقرار است غریزه شهوت و عشق ورزى و میل غریزى را در بینخواهران و برادران باطل مىكند، و به قول مونتسكیو حقوقدان معروف در كتابش روح القوانین:
"علاقه خواهر برادرى غیر از علاقه شهوانى بین زن و مرد است"لیكن این سخن درست نیست.
اولا: به همان دلیلى كه خاطرنشان كردیم و ثانیا: به فرض هم كه قبول كنیم منحصر در مواردمعمولى است، نه در جائى كه ضرورت آن را ایجاب كند، یعنى قوانین وضعى طبیعى نتواندصلاح مجتمع را تامین كند كه در چنین صورتى چارهاى جز این نیست كه قوانین غیر طبیعىمورد عمل قرار گیرد و اگر قرار باشد بطور كلى جز قوانین طبیعى پذیرفته نشود، باید بیشتر قوانینمعمول و اصول دایر در زندگى امروز هم دور ریخته شود، (در متن عربى كلمه"لا"در جمله "بما لا تكون"غلط است).
بحث روایتى(در باره خلقت آدم، صله رحم و...)
در كتاب توحید از امام صادق ع روایتى آورده كه در ضمن آن به راوىفرموده: شاید شما گمان كنید كه خداى عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگرى نیافریده، نه، چنیننیست، بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آدم از آن آدمها هستید (2) .
مؤلف قدس سره: ابن میثم نیز در شرح نهج البلاغه خود حدیثى به این معنا از امام باقرع نقل كرده (3) و صدوق نیز همان را در كتاب خصال خود آورده (4) .
و در خصال از امام صادق ع روایت آورده كه فرمود: خداى عز و جل دوازدههزار عالم آفریده كه هر یك از آن عوالم از هفت آسمان و هفت زمین بزرگتر است و هیچیك ازاهالى یك عالم به ذهنش نمىرسد كه خداى تعالى غیر عالم او عالمى دیگر نیز آفریده باشد (5) .
و در همان كتاب از امام باقر ع روایت كرده كه فرمود: خداى عز و جل درهمین زمین از روزى كه آن را آفریده، هفت عالم خلق كرده(و سپس بر چیده)و هیچیك ازآن عوالم از نسل آدم ابو البشر نبودند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى رابعد از نسل دیگر ایجاد كرد و براى هر یك عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر آدمابو البشر را بیافرید و ذریهاش را از او منشعب ساخت... (6) .
و در نهج البیان شیبانى از عمرو بن ابى المقدام از پدرش ابى المقدام روایت آورده كهگفت: من از امام ابى جعفر ع پرسیدم: خداى عز و جل حوا را از چه آفرید؟ فرمود: اینمردم در این باره چه مىگویند؟عرضه داشتم: مىگویند او را از دندهاى از دندههاى آدمآفرید، فرمود: دروغ مىگویند، مگر خدا عاجز بود كه او را از غیر دنده آدم خلق كند؟عرضهداشتم: فدایتشوم پس او را از چه آفرید؟فرمود: پدرم از پدران بزرگوارش نقل كرده كه گفتند:
رسول خدا(ص)فرمود: خداى تبارك و تعالى قبضهاى(مشتى)از گل را قبضهكرد و آن را با دست راستخود مخلوط نمود(كه البته هر دو دست او راست است)و آنگاه آدمرا از آن گل آفرید و مقدارى زیاد آمد حوا را از آن زیادى خلق كرد (7) .
مؤلف قدس سره: نظیر این روایت را مرحوم صدوق از عمر و نامبرده نقل كرده و در اینمیان روایاتى دیگر نیز هست كه دلالت دارد بر اینكه حوا را از پشت آدم یعنى از كوتاهترینضلع او(كه سمت چپ او است)خلق كرده و همچنین در تورات در فصل دوم از سفر تكوینچنین آمده، لیكن هر چند چنین چیزى فى نفسه مستلزم محال عقلى نیست، اما آیات كریمهقرآن از چیزى كه بر آن دلالت كند خالى است (8) .
و در احتجاج از امام سجاد ع آمده كه در حدیثى و گفتگوئى كه با مردىقرشى داشته سخن بدینجا رسانده كه: "هابیل"، با"لوزا"خواهر همزاى"قابیل"ازدواج كرد و" قابیل"با"اقلیما"، همزاى هابیل، راوى مىگوید: مرد قرشى پرسید: آیا هابیل و قابیلخواهران خود را حامله كردند؟فرمود: آرى، مرد عرضه داشت: اینكه عمل مجوسیان امروزاست، راوى مىگوید: حضرت فرمود: مجوسیان اگر این كار را مىكنند و ما آن را باطلمىدانیم براى این است كه بعد از تحریم خدا آن را انجام مىدهند، آنگاه اضافه نمود: منكراین مطلب نباش براى اینكه درستى این عمل در آن روز و نادرستیش در امروز حكم خدا استكه چنین جارى شده، مگر خداى تعالى همسر آدم را از خود او خلق نكرد؟در عین حالمىبینیم كه او را بر وى حلال نمود، پس این حكم شریعت آن روز فرزندان آدم و خاص آنانبوده و بعدها خداى تعالى حكم حرمتش را نازل فرمود... (9) .
مؤلف قدس سره: مطلبى كه در این حدیث آمده موافق با ظاهر قرآن كریم و هم موافقبا اعتبار عقلى است، ولى در این میان روایات دیگرى است كه معارض با آن است و دلالتدارد بر اینكه اولاد آدم با افرادى از جن و حور كه برایشان نازل شدند ازدواج كردند، (و اینروایات با اعتبار عقلى درست در نمىآید، زیرا خلقت جن و حوریان بهشتى مادى نیست و غیرمادى نمىتواند فرزند مادى بزاید)و خواننده محترم از آنچه گذشتحق مطلب را دریافت نمود.
پىنوشتها:
1) "سوره روم آیه 30"
2) توحید ص 277 ح 2 طبع طهران.
3) شرح نهج البلاغة ابن میثم ج 1 ص 173.
4) خصال ج 2 ص 652 ح 54.
5) خصال ج 2 ص 639 ح 14.
6) خصال ج 2 ص 358 ح 45.
7) تفسیر برهان ج 1 ص 336 ح 10.
8- علل الشرایع ج 1 ص 17 ب 17 ح 1.
9) احتجاج طبرسى ج 2 ص 44 طبع نجف.
به نقل از : http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadID=37635&forumID=455