تاريخ انتشار: 07 آبان 1391 ساعت 19:22:32
فرزندان آدم و حوا چگونه ازدواج کردند؟

آیت‌الله  سبحانی در پاسخ به سئوال نحوه ازدواج فرزندان آدم و حوا در حالی که همگی خواهر و برادر بوده‌اند را تشریح کرده‌اند. 

 به گزارش خبرگزاری حوزه متن سئوال و پاسخ این مرجع تقلید  به شرح ذیل است. 

  

سئوال: ازدواج فرزندان آدم و حوا چگونه صورت گرفته است؟، در حالى كه همگى خواهر و برادر بودند؟ 

  

پاسخ: در اين مورد در روايات و سخنان دانشمندان پاسخهايى  به آن داده شده كه در اين جا ـ بدون گزينش ـ مطرح مى كنيم: 

  

1. ازدواج آنها با خودشان انجام گرفته و مجوز آن، ضرورت آغاز آفرينش و نبودن همسرى ديگر بوده است. 

  

2. خداوند براى هر يك از پسران و دختران، زوجى از فرشتگان آفريد و اولاد آنها با يك ديگر به صورت پسر عمو و دختر عمو درآمدند و تكثير نسل صورت گرفت. 

  

3. آنها با نسل هاى باقى مانده از انسانهاى پيشين ازدواج كرده اند. درست است كه شجره انسان كنونى به آدم ابو البشر مى رسد، ولى آدم، نخستين انسانى نيست كه بر اين پهنه گام نهاده، بلكه پيش از او انسانهايى در روى زمين زندگى مى كرده و منقرض شده اند[1]; چيزى كه هست، بقايايى از آنها در روى زمين وجود داشت كه به تكثير نسل كمك كرد. 

  

چون مسأله مربوط به ما قبل تاريخ مى باشد اظهار نظر قطعى در باره ى آن بسيار مشكل است. 

 

[1] . صدوق،خصال، ص639. 

 

مرحوم علامه طباطبائي به گزينه اول قائل است و دلايل عقلي و نقلي آن را در صفحه 228 جلد چهارم تفسير الميزان بيان مي دارد. وي مي گويد: 

 

تناسل طبقه اول انسان، یعنى آدم و همسرش از راه ازدواج بوده است كه نتیجه‏اش متولد شدن پسران و دخترانى و به عبارت دیگر خواهران و برادرانى گردیده است و در این باره بحثى‏نیست، بحث در این است كه طبقه دوم بشر یعنى همین خواهران و برادران چگونه و با چه‏كسى ازدواج كرده‏اند؟آیا ازدواج در بین خود آنان بوده و یا به طریقى دیگر صورت گرفته‏است؟از ظاهر اطلاق آیه شریفه زیر كه مى‏فرماید:  

"و بث منهما رجالا كثیرا و نساء..."

  

به‏بیانى كه گذشت‏بر مى‏آید كه در انتشار نسل بشر غیر از آدم و همسرش هیچ كس دیگرى‏دخالت نداشته، و نسل موجود بشر منتهى به این دو تن بوده و بس، نه هیچ زنى از غیر بشردخالت داشته، و نه هیچ مردى، چون قرآن كریم در انتشار این نسل تنها آدم و حوا را مبدادانسته، و اگر غیر از آدم و حوا مردى یا زنى از غیر بشر نیز دخالت مى‏داشت، مى‏فرمود: "و بث‏منهما و من غیرهما"، و یا عبارتى دیگر نظیر این را مى‏آورد تا بفهماند كه غیر از آدم و حواموجودى دیگر نیز دخالت داشته و معلوم است كه منحصر بودن آدم و حوا در مبدایت انتشار نسل،اقتضا مى‏كند كه در طبقه دوم ازدواج بین خواهر و برادر صورت گرفته باشد.

  

و اما اینكه چنین ازدواجى در اسلام حرام است و بطورى كه حكایت‏شده در سایرشرایع نیز حرام و ممنوع بوده ضررى به این نظریه نمى‏زند، براى اینكه تحریم حكمى است‏تشریعى، كه تابع مصالح و مفاسد است، نه حكمى تكوینى(نظیر مستى آوردن شراب) و غیرقابل تغییر، و زمام تشریع هم به دست‏خداى سبحان است، او هر چه بخواهد مى‏كند و هرحكمى بخواهد مى‏راند، چه مانعى دارد كه یك عمل را در روزى و روزگارى جایز و مباح‏كند، و در روزگارى دیگر حرام نماید، در روزى كه جز تجویزش چاره‏اى نیست تجویز كند ودر روزگارى دیگر كه این ضرورت در كار نیست تحریم كند، ازدواج خواهر و برادر را در روزگارى كه‏تجویزش باعث‏شیوع فحشا و جریحه‏دار شدن عفت عمومى نمى‏شود تجویز كند و در روزگارى دیگركه باعث این محذور مى‏شود تحریم كند.

  

خواهى گفت كه تجویز چنین ازدواجى هم مخالف با فطرت بشر و همچنین، مخالف باشرایع انبیا است كه آن نیز طبق فطرت است، همچنان كه خداى عز و جل فرموده:  

"فاقم وجهك للدین حنیفا فطرت الله التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم" (1)  

و حاصل مفاد آیه این است كه شرایع الهى همه مطابق با فطرت است و دین پایدار هم دینى است‏كه چنین باشد.

  

در پاسخ مى‏گوئیم: این سخن كه ازدواج خواهر و برادر منافى با فطرت باشد درست نیست و فطرت چنین ازدواجى را صرفا به خاطر اینكه ازدواج خواهر و برادر است نفى‏نمى‏كند و از آن تنفر ندارد، بلكه اگر نفى مى‏كند و اگر از آن تنفر دارد براى این است كه‏باعث‏شیوع فحشا و منكرات مى‏شود و باعث مى‏گردد غریزه عفت‏باطل گردد و عفت‏عمومى لكه‏دار شود.

    

و پر واضح است كه شیوع فحشا بوسیله ازدواج خواهر و برادر در زمانى است كه‏جامعه گسترده‏اى از بشر وجود داشته باشد و اما در روزگارى كه در تمامى روى زمین غیر ازچند پسر و چند دختر از یك پدر و مادر وجود ندارند و از سوى دیگر مشیت‏خداى تعالى تعلق‏گرفته كه همین چند تن را زیاد كند، و افرادى بسیار از آنان منشعب سازد، دیگر عنوان فحشابر چنین ازدواجى منطبق و صادق نیست.

   

پس اگر انسان امروز از چنین تماس و چنین جماعى نفرت دارد به خاطر علتى است كه‏گفتیم، نه اینكه به حسب فطرت از آن متنفر باشد، به شهادت اینكه مى‏بینیم مجوسیان در قرنهائى‏طولانى(بطورى كه تاریخ ذكر مى‏كند)ازدواج بین خواهر و برادر را مشروع مى‏دانستند و از آن‏متنفر نبودند و هم اكنون بطور قانونى در روسیه(بطورى كه نقل شده)و نیز بطور غیر قانونى یعنى‏به عنوان زنا در اروپا انجام مى‏شود.

   

یكى از عادات كه در این ایام در ملل متمدن اروپا و آمریكا معمول است این است‏كه دوشیزگان قبل از ازدواج قانونى و قبل از رسیدن به حد بلوغ سنى ازدواج، بكارت خود را زایل‏مى‏سازند و آمارى كه در این باره گرفته شده به این نتیجه رسیده كه بعضى از این افضاها ازناحیه پدران و برادران دوشیزگان صورت مى‏گیرد.

  

بعضى‏ها گفته‏اند: اینگونه ازدواج با قوانین طبیعى یعنى قوانینى كه قبل از پیدایش‏مجتمع صالح در بشر به منظور سعادتش، در انسان‏ها جارى بوده نمى‏سازد، زیرا اختلاط و انسى‏كه در بین افراد یك خانواده برقرار است غریزه شهوت و عشق ورزى و میل غریزى را در بین‏خواهران و برادران باطل مى‏كند، و به قول مونتسكیو حقوقدان معروف در كتابش روح القوانین:  

"علاقه خواهر برادرى غیر از علاقه شهوانى بین زن و مرد است"لیكن این سخن درست نیست.

   

اولا: به همان دلیلى كه خاطرنشان كردیم و ثانیا: به فرض هم كه قبول كنیم منحصر در مواردمعمولى است، نه در جائى كه ضرورت آن را ایجاب كند، یعنى قوانین وضعى طبیعى نتواندصلاح مجتمع را تامین كند كه در چنین صورتى چاره‏اى جز این نیست كه قوانین غیر طبیعى‏مورد عمل قرار گیرد و اگر قرار باشد بطور كلى جز قوانین طبیعى پذیرفته نشود، باید بیشتر قوانین‏معمول و اصول دایر در زندگى امروز هم دور ریخته شود، (در متن عربى كلمه"لا"در جمله "بما لا تكون"غلط است).

  

بحث روایتى(در باره خلقت آدم، صله رحم و...)

  

در كتاب توحید از امام صادق ع روایتى آورده كه در ضمن آن به راوى‏فرموده: شاید شما گمان كنید كه خداى عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگرى نیافریده، نه، چنین‏نیست، بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آدم از آن آدم‏ها هستید (2) .

   

مؤلف قدس سره: ابن میثم نیز در شرح نهج البلاغه خود حدیثى به این معنا از امام باقرع نقل كرده (3) و صدوق نیز همان را در كتاب خصال خود آورده (4) .

  

و در خصال از امام صادق ع روایت آورده كه فرمود: خداى عز و جل دوازده‏هزار عالم آفریده كه هر یك از آن عوالم از هفت آسمان و هفت زمین بزرگتر است و هیچیك ازاهالى یك عالم به ذهنش نمى‏رسد كه خداى تعالى غیر عالم او عالمى دیگر نیز آفریده باشد (5) .

   

و در همان كتاب از امام باقر ع روایت كرده كه فرمود: خداى عز و جل درهمین زمین از روزى كه آن را آفریده، هفت عالم خلق كرده(و سپس بر چیده)و هیچیك ازآن عوالم از نسل آدم ابو البشر نبودند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى رابعد از نسل دیگر ایجاد كرد و براى هر یك عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر آدم‏ابو البشر را بیافرید و ذریه‏اش را از او منشعب ساخت... (6) .

   

و در نهج البیان شیبانى از عمرو بن ابى المقدام از پدرش ابى المقدام روایت آورده كه‏گفت: من از امام ابى جعفر ع پرسیدم: خداى عز و جل حوا را از چه آفرید؟ فرمود: این‏مردم در این باره چه مى‏گویند؟عرضه داشتم: مى‏گویند او را از دنده‏اى از دنده‏هاى آدم‏آفرید، فرمود: دروغ مى‏گویند، مگر خدا عاجز بود كه او را از غیر دنده آدم خلق كند؟عرضه‏داشتم: فدایت‏شوم پس او را از چه آفرید؟فرمود: پدرم از پدران بزرگوارش نقل كرده كه گفتند:  

رسول خدا(ص)فرمود: خداى تبارك و تعالى قبضه‏اى(مشتى)از گل را قبضه‏كرد و آن را با دست راست‏خود مخلوط نمود(كه البته هر دو دست او راست است)و آنگاه آدم‏را از آن گل آفرید و مقدارى زیاد آمد حوا را از آن زیادى خلق كرد (7) .

   

مؤلف قدس سره: نظیر این روایت را مرحوم صدوق از عمر و نامبرده نقل كرده و در این‏میان روایاتى دیگر نیز هست كه دلالت دارد بر اینكه حوا را از پشت آدم یعنى از كوتاهترین‏ضلع او(كه سمت چپ او است)خلق كرده و همچنین در تورات در فصل دوم از سفر تكوین‏چنین آمده، لیكن هر چند چنین چیزى فى نفسه مستلزم محال عقلى نیست، اما آیات كریمه‏قرآن از چیزى كه بر آن دلالت كند خالى است (8) .

   

و در احتجاج از امام سجاد ع آمده كه در حدیثى و گفتگوئى كه با مردى‏قرشى داشته سخن بدینجا رسانده كه: "هابیل"، با"لوزا"خواهر همزاى"قابیل"ازدواج كرد و" قابیل"با"اقلیما"، همزاى هابیل، راوى مى‏گوید: مرد قرشى پرسید: آیا هابیل و قابیل‏خواهران خود را حامله كردند؟فرمود: آرى، مرد عرضه داشت: اینكه عمل مجوسیان امروزاست، راوى مى‏گوید: حضرت فرمود: مجوسیان اگر این كار را مى‏كنند و ما آن را باطل‏مى‏دانیم براى این است كه بعد از تحریم خدا آن را انجام مى‏دهند، آنگاه اضافه نمود: منكراین مطلب نباش براى اینكه درستى این عمل در آن روز و نادرستیش در امروز حكم خدا است‏كه چنین جارى شده، مگر خداى تعالى همسر آدم را از خود او خلق نكرد؟در عین حال‏مى‏بینیم كه او را بر وى حلال نمود، پس این حكم شریعت آن روز فرزندان آدم و خاص آنان‏بوده و بعدها خداى تعالى حكم حرمتش را نازل فرمود... (9) .

   

مؤلف قدس سره: مطلبى كه در این حدیث آمده موافق با ظاهر قرآن كریم و هم موافق‏با اعتبار عقلى است، ولى در این میان روایات دیگرى است كه معارض با آن است و دلالت‏دارد بر اینكه اولاد آدم با افرادى از جن و حور كه برایشان نازل شدند ازدواج كردند، (و این‏روایات با اعتبار عقلى درست در نمى‏آید، زیرا خلقت جن و حوریان بهشتى مادى نیست و غیرمادى نمى‏تواند فرزند مادى بزاید)و خواننده محترم از آنچه گذشت‏حق مطلب را دریافت نمود.

   

پى‏نوشت‏ها:

 

1) "سوره روم آیه 30"

2) توحید ص 277 ح 2 طبع طهران.

3) شرح نهج البلاغة ابن میثم ج 1 ص 173.

4) خصال ج 2 ص 652 ح 54.

5) خصال ج 2 ص 639 ح 14.

6) خصال ج 2 ص 358 ح 45.

7) تفسیر برهان ج 1 ص 336 ح 10.

8- علل الشرایع ج 1 ص 17 ب 17 ح 1.

9) احتجاج طبرسى ج 2 ص 44 طبع نجف.

 

به نقل از : http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadID=37635&forumID=455

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=28272
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.