آن نکوکاری که بیماران پرستاری نمود
بنده ی افتاده تا بر پا شود یاری نمود
وآنکه از ماندن در این سیر بقاء نومید بود
خون امیّد و رضایت در رگش جاری نمود
شامگاهان تا سحر از خواب شیرینش گذشت
همچنان شب زنده داران ، مشق بیداری نمود
جنگ با رنج و تالم راحت و آسوده نیست
این مَحن از عمق جان و دل خریداری نمود
هر زمان تردید و نومیدی سراغش را گرفت
بی درنگ از حیلت ابلیس بیزاری نمود
همچو کوهی استواری و تداوم بایدش
تا ز حال دیگران رفع گرفتاری نمود
نام زینب (س) گشته با روح پرستاری عجین
ای (مهاجر) شکر باید زین فداکاری نمود
** علی اکبر پورسلطان (مهاجر) **
استفاده از این غزل با ذکر منبع www.fajr57.ir بلامانع است