
من طیّ طریقت از تو آموخته ام
عمری است که در ماتم تو سوخته ام
 
چشم ، از طمعِ عالم فانی شستم
بر دست کرامت تو دل دوخته ام
 
تا شمع ز هجران تو روشن گردد
در جان ز غم تو شرر افروخته ام
 
این بی خبرانی که به من می خندند
گویند ، که شرط عقل بفروخته ام
 
آیین تو را به جان خریدار شدم
هیچش به همه زمانه نفروخته ام
 
هر جا که سخن به غیر نام تو بود
بر عاصی و مدعی بر افروخته ام
 
ای جانِ مهاجر به ره کرببلا
میراث تو باشد همه اندوخته ام
منبع: کتاب دشت معرفت
اثر گرافیکی از خانم شیرین نوشیروان