امام خمینی (ره) والله اسلام تمامش سیاست است؛ ***** مقام معظم رهبری: به گفتار امام و کردار امام اهتمام بورزید ***** امام خمینی(ره): ان شاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد 1367/4/29 ***** امام خمینی(رحمة الله علیه) : حکومت آل سعود، این وهابیهای پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند 1366/5/12***** امام خمینی (ره) شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی در صحنه های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است ***** امام خمینی (ره): ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم ***** امام خمینی(ره) ”من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید.„ ***** حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَ یونِسَ الرِّفاقَ؛ خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد. «نهج الفصاحه، ح 781»***** امام خمینی(س) علم همراه تهذیبِ نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند .هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق ***** بايد مسائل اسلامي حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحیفه امام – جلد 6 – صفحه 461 ***** اهمیّت فضای مجازی به انداره ی انقلاب اسلامی است "مقام معظم رهبری" ***** آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد. امام خمینی (ره) ***** همان طوري که در سابق عمل مي‌شد، روضه‌خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام – جلد 15 – ص 332 ***** نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مي‌کنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** پيامبر اسلام نيازي به مساجد اشرافي و مناره‌هاي تزئيناتي ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است که متأسفانه با سياست‌هاي غلط حاکمان دست‌نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 80 ***** پيغمبر اسلام تمام عمرش در امور سياسي بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامي، و حكومت اسلامي تشكيل داد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 15، ص 11 ***** امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. مقام معظم رهبری ***** راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد. مقام معظم رهبری


 

 

 

تاريخ انتشار: 06 آبان 1390 ساعت 18:45:00
ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما (۳)

اين ازدواج براى مسلمانان هيچ جاى شگفتى نداشت چه آنها مى‏دانستند كه براى فاطمه، هيچ كس جز على، كه از اوان كودكى و هنگامى كه شش سال بيشتر نداشت، پدرش بزرگش كرده و در خانه پيامبر پس از آن كه دخترانش به خانه همسر رفته بودند جز على و فاطمه كسى نمانده بود. در آن هنگام او كودكى بيش نبود كه با قلبى گشاده و بصيرتى كامل از چنان حادثه بزرگى (پيامبرى) كه بر مربى و كفيلش اتفاق افتاد، استقبال كرد و در سختيها و بحرانها، همگام و همراهش گرديد و در همه جنگها و غزوه‏ها، جانش را در طبق اخلاص گذارد.

 

و از سوى ديگر فاطمه نيز هم زمان با چنين حادثه گران قدرى پا به عرصه گيتى نهاد و سالهاى سختى را كه جامعه جان سخت بت‏پرست فراهم آورده و در برابر دين تازه ايستادگى كرده بود گذراند و همگام با مادرش خديجه آن جريانات طاقت فرسا را از سر گذرانده بود و پيش از آن كه به سن ده سالگى برسد با فاجعه دردناك از دست دادن مادر مواجه گرديد و در گردونه جان گدازى كه پس از وفات عمويش ابو طالب به گردش افتاد، قرار گرفت و با سختيها و مشقتها و رنجهاى بسيار زندگى تازه‏اش را آغاز كرد و در همان حال به مسئوليتهاى سنگينى كه در اين خانه كه كودكى‏اش را به همراه پسر عمويش على بن ابى طالب- كه پدرش از ميان فرزندان ابو طالب هم چون فرزند و برادر (به روزى كه ميان مهاجرين مكه و انصار مدينه پيوند برادرى خواند) و دوستى از عزيزترين دوستانش و نزديكترين آنها به قلب و جانش، و جانشين در آغاز دعوت خود و آنگاه كه بنى هاشم را به اسلام خواند و آنان را در اين راه به يارى طلبيد و پدرى براى خاندان‏ پاكش از سلاله زهرا- به خانه آورده بود با خوشى و خرمى در آن طى كرده بود، با كمال آگاهى و هشيارى، وقوف داشت.

 

فاطمه زهرا زندگى تازه‏اش را آگاهانه و با قلبى گشاده در برابر رسالت پدر آغاز كرد و با وجود خردسالى به خوبى به معناى نبوت و پيامبرى‏اش براى خدايى كه وى را برگزيد و به عنوان مژده‏بخش و آگاهى دهنده زمينيانش قرار داد، آگاهى داشت. و از اين كه كودكى و بازيگوشى را پشت سر گذارده بود هيچ افسوسى نمى‏خورد و دشوارش نمى‏آمد كه از راحت طلبيها و آسوده خياليهايى كه امثالش از آن برخوردارند، درگذرد و هرگز چنان نبود كه آن چه هم سن و سالهايش بدان مى‏پردازند او را از پرداختن به پدر و مراقبت از وى بازدارد و در حالى كه حتى يك لحظه كمترين ترديدى به خود راه نمى‏داد و از اراده‏اش كمترين سستى نمى‏گرفت در برابر حوادث با تمام خشونت و سهمناكى آنها ايستادگى مى‏كرد و پس از هجرت پدر در فضايى آكنده از نگرانى بر سرنوشت او، پيش‏آمدها را زير نظر داشت تا اين كه بالاخره، طى كاروان هجرت به مدينه- اين شهر امن- پاى گذاشت. در اين شهر و به ويژه پس از مشاهده ياران تازه‏اش كه آنسان به اسلام مى‏گرويدند و در راه آن ايثار و فداكارى مى‏كردند و در جنگها و درگيريها شركت مى‏جستند و پيروزيهاى پياپى نصيب خود مى‏ساختند و پس از آن كه پسر عموى قهرمانش را ديد كه هيچ يك از جوانان قريش و همه اعراب در فداكارى و قهرمانى و دفاع از پيامبر ياراى برابريش نداشت، از رنج و مشقت نگرانيها و بيمها بر پدر و آيين تازه‏اش، احساس آرامش كرد.

 

او على (ع) را مى‏ديد كه بيست سالگى را پشت سر گذارده و از همه مسلمانان به پدرش نزديكتر است و آن چنان جايى در قلب او دارد كه هيچ يك از مهاجرين يا انصار (مسلمانان مدينه) حتى به خواب هم نمى‏ديدند و صداى پدرش را مى‏شنيد كه در برابر انبوه مسلمانان، روزى كه ميان مهاجرين و انصار پيوند برادرى خوانده بود (خطاب به على) مى‏فرمود : «ترا براى خودم گذاردم تو برادر من در دنيا و آخرتى». در دلش جايى براى او باز كرده بود كه براى هيچ كس ديگر نكرده بود؛ پيوند و رابطه‏اى عميق‏تر از برادرى و پسر عموزادگى و خويشى با وى حس مى‏كرد ولى در عين حال نمى‏توانست احساسات خود را نسبت به او يا آن چه كه در آينده نزديك با ازدواج خدا خواسته آنها به وقوع مى‏پيوست، تفسير كند زيرا ماندن در خانه پدرى و خدمت به او و فراهم آوردن آسايش و آرامش او را با وجودى كه چندين همسر در خانه داشت، بر او (على) و بر ازدواج و دلبستگيهاى‏ اين دنيا ترجيح مى‏داد.

 

ولى همين‏كه سال دوم هجرت پيامبر آغاز گرديد و نشانه‏هاى ثبات و آرامش بر مسلمانان هويدا گشت سيل خواستگاران رو به سوى پيامبر آوردند و دخترش را از وى مى‏خواستند و او با زبان خوش و رويى گشاده به همه آنها پاسخ مى‏داد: «من در انتظار فرمان الهى هستم»؛ بدون ترديد امام على (ع) از كسانى بود كه به ازدواج با فاطمه اميد بسته بود ولى شرم و خجالتش مانع از آن مى‏شد كه موضوع را با پيامبر در ميان بگذارد و البته ازدواج، خود مستلزم فراهم آوردن امكانات مادى معينى است كه او فاقد آنها بود ولى گروهى از يارانش او را تشويق مى‏كردند كه اقدام به اين كار كند و ما در اين جا ناگزير خلاصه‏اى از آن چه كه در تأليفات سيره پيامبر و مجاميع حديث درباره ازدواجش با او با چنان مهريه اندك و جهيز ساده‏اى كه بنا به توصيف مورخين و محدثين ساده‏تر از آن يافت نمى‏شد آمده، بازمى‏گوييم.

 

در كتاب «كافى» كلينى به نقل از حسن بن محبوب و او به نقل از حبيب سجستانى آمده كه مى‏گويد: از امام باقر (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: فاطمه زهرا دخت پيامبر پنج سال پس از بعثتش به دنيا آمد و هنگامى كه زندگى را بدرود گفت تنها هيجده سال و هفتاد و پنج روز داشت و بنابراين به هنگام ازدواج تقريبا 9 ساله بوده است. طبرى در تاريخ خود ده سالگى را به هنگام ازدواج او ترجيح مى‏دهد و روايت پانزده سالگى و جز اينها نيز وجود دارد.

 

در «كشف الغمة» به نقل از امام صادق (ع) آمده كه ايشان فرموده‏اند : اگر خداوند متعال امير المؤمنين على (ع) را نمى‏آفريد بر روى زمين (همسرى) برازنده فاطمه زهرا يافت نمى‏شد؛ صاحب كتاب «الفردوس» همين مطلب را از پيامبر (ص) نقل كرده است.

 

در «مناقب» ابن شهر آشوب آمده كه در كتب صحاح به اسانيد موثق روايت مشهورى از ابن عباس و عبد اللّه بن مسعود و البراء بن عازب و ديگران به عبارتهاى مختلف ولى با يك مضمون نقل شده كه ابو بكر و عمر بن الخطاب از جمله كسانى بوده‏اند كه پس از استقرار پيامبر در مدينه، فاطمه زهرا را از وى خواستگارى كرده و بر اين خواسته اصرار داشته‏اند و پيامبر با اين‏ سخن‏ به‏ ايشان‏ پاسخ‏ داده‏ است‏: (من‏ منتظر فرمان‏ خدا درباره‏ او هستم‏).

 

و در «الطبقات الكبرى» ابن سعد آمده كه ابو بكر و عمر بن الخطاب كه فاطمه را از پيامبر (ص) خواستگارى كردند جز اين كه «من منتظر فرمان خدا درباره او هستم» سخنى به ايشان نگفت و آن چه كه مانع از آن مى‏شد كه على قدم پيش گذارد شرم و حيا به اضافه فقر او بود و هنگامى كه برخى مسلمانان او را تشويق به خواستگارى كردند به حضور پيامبر رسيده و از فرط شرمندگى سر به زير افكنده بود پيامبر دانست كه در دل چه دارد با همان خوش‏رويى هميشگى، از وى استقبال كرد و خوشامدش گفت و با عطوفت و مهربانى، نيازش را پرسيد و براى پرسش خود پافشارى كرد.

 

على (ع) با صدايى آرام و محجوب، با اظهار «مرحبا» و «اهلا» پاسخ خوشامدش را گفت، على (ع) بيرون شد تا ماجرا را براى دوستانش تعريف كند آنها منتظرش بودند. وقتى از جريان اطلاع پيدا كردند به وى گفتند كه پيامبر آن چه را مى‏خواستى، پذيرفته است.

 

و از سوى ديگر، پيامبر به خانه آمد تا تمايل على به فاطمه را با وى در ميان بگذارد و طبق آن چه در روايت ابن سعد در «طبقات» آمده به او فرمود : از پروردگارم خواسته‏ام تا ترا به همسرى بهترين آفريده‏هايش و آن كه بيش از همه دوستش مى‏دارد، در آورد و تو دخترم، على و ويژگيها و فضايلش را مى‏شناسى، او امروز براى خواستگاريت آمده بود نظرت چيست؟ فاطمه سكوت كرد و چيزى نگفت؛ پيامبر (ص) بيرون آمد و فرمود: سكوت او، رضاى اوست.

 

و باز طبق آن چه كه «كشف الغمة» از «مناقب» ابن شهر آشوب روايت كرده، پيامبر خدا مسلمانان را گرد آورد و به سخنرانى براى ايشان پرداخت و از جمله فرمود :

خداوند فرمانم داده كه دخترم فاطمه را به همسرى على (ع) در آورده و من او را با 400 مثقال نقره به ازدواجش در آوردم.

 

آنگاه رو به سوى على (ع) كرد و فرمود:

 

پروردگارم فرمانم داده كه ترا به همسرى دخترم فاطمه در آورم و من شما را به 400 مثقال نقره به ازدواج يكديگر در آورده‏ام؛ آيا به اين ازدواج راضى هستى على؟

 

على (ع) گفت:

اى رسول خدا راضى هستم و به حالت سجود خداى را سپاس گفت.

 

پيامبر (ص) فرمود:

خداوند مباركتان گرداند و از شما، بسيار و پاك بروياند.

 

و در روايت «انس بن مالك» آمده كه فرمود : خداوند بر شما مبارك گرداند و خوشبختتان سازد و فراگردتان آورد و از شما بسيار و پاك، بروياند و انس بن مالك خود مى‏افزايد كه به خدا سوگند كه بسيار و پاك از ايشان برويانيد.

 

و در برخى روايتها به نقل از اهل البيت (ع) آمده كه مهريه او، پانصد درهم يعنى معادل 5/ 12 (وقيه) نقره كه هر «وقيه» اى برابر 40 درهم است، بوده. ابن سعد در «طبقاتش» مدعى است كه مهريه دختران پيامبر از اين مبلغ فراتر نرفته است.

 

و در «الاستيعاب» ابن عبد البر آمده كه رسول خدا (ص) به او (فاطمه) فرمود :

ترا به همسرى بزرگوارى در دنيا و آخرت، در آوردم و هم او نخستين صحابى مسلمانان است و دانشش از همه بيشتر و شكيب و بردباريش از همه فزونتر است.

 

على (ع) پس از آن كه سپرش را به چهار صد و هفتاد درهم به عثمان بن عفان فروخت، مهريه را بياورد و آن را در اختيار پيامبر خدا گذارد؛ پيامبر مشتى از آن برداشت و به بلال داد و فرمود: براى فاطمه عطر خريدارى كن، آنگاه با دو دست مقدارى ديگر برداشت و به ابو بكرش سپرد و به وى فرمود : برايش لباسهاى شايسته و وسايل منزل خريدارى كن و عمار بن ياسر و گروهى از دوستانش را به همراهش گسيل كرد به اتفاق وارد بازار شدند آنها چيزهايى را در بازار به ابو بكر پيشنهاد مى‏كردند كه خريدارى كند اگر صلاح مى‏دانست مى‏خريد؛ مبلغى نيز به ام ايمن واگذارد تا لوازم خانگى خريدارى نمايد مجموع جهيز عبارت شده بود از پيراهنى به قيمت هفت درهم ، الاغى به چهار درهم و پارچه سياه خيبرى و تختى نوار دوزى شده و دو دست تشك كنفى كه در يكى ليف خرما و ديگرى پشم گوسفند تعبيه شده بود، چهار عدد بالش چرم طائفى كه در آنها گياهى خوشبو تعبيه شده و پرده‏اى نازك پشمى و زيرانداز حصيرى و باد بزن دستى و لگنى مسى براى شستن لباس و يك مشك و قدحى براى شير و يك آفتابه و كوزه‏اى سبز و دو عدد تغار گلى، يك عدد عبا، يك تنگ آب و از اين قبيل لوازم ساده طبقات فقير.

 

جهيزيه خريدارى شده به نزد رسول اكرم (ص) آورده شد ايشان با دست آن را زير و رو كرده به گريه افتادند و فرمودند خدا بركت دهد به قومى كه همه ظرفهايشان گلى است؛ و اين گونه با چنين سادگى خواستگارى و ازدواج انجام گرفت. جهيزيه از ساده‏ترين چيزهايى بود كه در مدينه يافت مى‏شد؛ تاريخ ازدواج، ماه رجب از سال دوم هجرت بود و بنى- عبد المطلب بدين مناسبت پيوند را جشن گرفتند كه اين دو را كه خداوند پيش از آن كه خود بخواهند خواسته بود و بدان جاودانگى بخشيده و اين دو انسان را هم چون الگوى متكاملى در انسانيت براى هر زن و مرد قرارشان داد به يكديگر پيوند خورده بودند. اگر بليغ‏ترين مردم و تواناترينشان در پرداخت الفاظ و تركيب آنها گرد هم آيند نخواهند توانست كه جز اين دو نام، نامى كه صداقت و حقيقت و اخلاص و عدالت و پاكى و عفت و فضيلت را در يك كلمه يا بيشتر جمع آورد، كلمه ديگرى بيابند، اين دو نامى كه با مفاهيم پيش گفته وحدت يافته‏اند.

 

 على بنا به آن چه كه در روايت بانو عايشه و ديگران آمده بهترين مردان پس از رسول خداست و از همه به او محبوبتر و نزديكتر است و فاطمه، بانوى زنان جهان و از هر زنى به پيامبر محبوبتر است.

 

خداوند نيز دعاى پيامبر (ص) را بر آورده كرد و نسل پاك و امامان راهنما را از ايشان برويانيد تا جانشينان خدا و پاسداران وحى او در زمين باشند و طبق مضمون درستترين روايات شيعه و سنى هر آن كه به ايشان تمسك يافت نجات يابد و آن كه از ايشان روى بتافت و آموزه‏هايشان ناديده انگاشت، گمراه شود.

 

و اين گونه بانوى زنان جهان فاطمه زهرا به استقبال زندگى تازه‏اش در خانه ساده متعلق به حارثة بن النعمان ديوار به ديوار منزل پدرش كه على برايش فراهم آورده بود رفت؛ زندگى جديدى كه مورخين و محدثين آن را به فقر و ندارى توصيفش كرده‏اند؛ هيچ يك از اين مورخان و محدثين را نمى‏بينيم كه تنگدستى و فقر و سختى زندگى را در مورد وى نفى كند و جهيزيش را جز اين موارد ساده بر شمارد زيرا كه پدرش صاحب چيزى نبود و از غنايم به دست آمده براى خود اندوخته‏اى نداشت. او هميشه در تمامى موارد زندگيش از آن چه كه به ثروت و ثروتمندان تعلق داشت دورى مى‏گزيد و با بينوايان همراه و هم‏آوا مى‏شد و همسرش برگردانى درست از پدرش بود كه از طريق تجارت يا ارث، صاحب اندوخته‏اى نبود پدر او (ابو طالب) با همه مقام و منزلتى كه داشت آن چنان فقير بود كه از عهده بر آوردن نيازهاى خانواده‏اش بر نمى‏آمد تا جايى كه محمد (ص) را بر آن داشت تا به ديگر عموهايش پيشنهاد كند تا هر يك، يكى از فرزندان وى را نزد خود برند تا اندكى از فشارى كه بر او مى‏آيد، بكاهند و او خود على را كه در آن هنگام بيش از هشت سال نداشت، برگزيد كه طى زندگى با پيامبر به حرفه‏اى كه بشود از آن درآمدى داشت از قبيل تجارت كه پيشه قريشهاى مكه بود يا زراعت كه اهل يثرب (مدينه) بدان مى‏پرداختند نيز نپرداخت و جز پسر خود، چيزى نداشت بنابراين آن را فروخت و با بهاى آن، جهيزيه همسرش را تهيه كرد.

 

با چنان وسايل زندگى ساده‏اى، زندگى تازه خود را پذيرا شدند و تسليم مشيتى گرديدند كه از سوى پروردگار در انتظارشان بود و بانوى زنان جهان (فاطمه زهرا) با بدوش كشيدن بار مسئوليت زندگى مشترك و با پاسخ به تقدير بزرگ الهى و تحمل تلخيها و مشقتهاى آن به اميد كاميابى در آن دنيا، خشنود و خرسند قدم به زندگى تازه گذارد تا در كنار همسرش در كانونى سرشار از محبت و فروتنى و فداكارى، قرار گيرد و براى على (ع) نيز آسان نبود كه همسرش را در كار طاقت‏فرساى خانه، دست تنها ببيند بنابراين او نيز تا آن جا كه شرايط اجازه‏اش مى‏داد به كمكش مى‏شتافت گواين كه به دليل شركت در جنگها و درگيريها (با مشركان) كه گاه خود فرماندهى‏اش را بر عهده داشت و گاهى ديگر در آنها مشاركت مى‏فرمود، كمتر در مدينه مى‏ماند. و به ويژه پس از آن كه فاطمه زهرا مادر شد و كارهاى خانه چندين برابر گرديد، شرايط اجازه‏اش نمى‏داد كه مشاركت مؤثرى با وى داشته يا كسى را براى كمك به او اجير كند يا بخرد.

 

روزى وقتى كه داشت پدرش با غنايم و اسرا از يكى از غزواتش بازگشته به وى گفت: اى بانوى زنان! من ديگر به خاطر تو (و رنج و مشقتى كه دست تنها در خانه مى‏كشى) طاقتم طاق شده است پيامبر خدا (ص) با گروهى اسير از جنگى كه داشته بازگشته است به نزدش برو و از او بخواه يكى از اسراى زن را در اختيارت گذارد بلكه بتواند در برخى كارها، كمكت نمايد. او كه مشغول آسياب كردن جو بود و بى‏نهايت خسته، پاسخش داد كه ان شاء اللّه اين كار را خواهد كرد وقتى كارش پايان گرفت ساعتى صبر كرد تا خستگى در كند آنگاه به قصد خانه پدر با گامهايى آرام، بيرون شد وقتى پيامبر دخترش را ديد خوشامدش گفت و طبق عادت با خنده و رويى گشاده او را پذيرفت آنگاه از علت حضورش پرسيد شرمندگى مانع از آن گرديد تا علت آمدنش را بازگويد بنابراين به او گفت آمدم تا سلامى كرده باشم و به همان جايى كه بود بازگشت تا على را در جريان آن چه گذشت قرار دهد.

 

على (ع) از آن جا كه نگران همسرش بود تصميم گرفت خود با پيامبر روياروى شود و رنج و مشقتى را كه پاره تنش در منزل بدوش دارد با او در ميان بگذارد. بنابراين همين كار را هم كرد ولى پيامبر پاسخ داد كه اين كار را نخواهم كرد و اهل «صفة» [كسانى كه از فرط نياز در سايه ديوار مسجد گرد مى‏آمدند تا كمكى به آنها شود- م‏] را كه از فرط گرسنگى و ندارى به خود مى‏پيچند، رها نمى‏كنم غنايمى كه دارم به فروش مى‏رسانم و بهايش را ميان آنها پخش مى‏كنم. بنا به روايت احمد بن حنبل كه در مورد زندگى اين دو و محروميتشان از مواهب زندگى آورده، آنها بى‏آن كه به چيزى دست يابند، به خانه بازگشتند.

 

ولى شكايت آنها دل پيامبر (ص) را به درد آورد و او را از هر كار ديگرى بازداشت لذا بنا به برخى روايات به نزد آنها آمد و با مهربانى به ايشان گفت : آيا مى‏خواهيد كه بهتر از آن چه از من خواستيد به شما عرضه كنم؛ گفتند: آرى يا رسول اللّه. فرمود: پس از هر نماز سى و سه بار سبحان اللّه و سى و چهار بار اللّه اكبر و سى و سه بار الحمد للّه بگوييد همين كار را كردند و از همين جا اين سنت پس از هر نماز پا گرفت.

 

و از على (ع) نقل شده كه فرمود: به خدا سوگند كه اين سفارش پيامبر را از هنگامى كه به من آموخت، رها نساختم پس از اين سفارش بود كه آن دو احساس آرامش كردند و خستگيها و سختيها بر ايشان هموار گرديد و اين رهنمود را در همه جنبه‏هاى زندگى، پياده كردند.

 

 راويان در سخن از او، يادآور مى‏شوند كه از آن هنگام و در طول زندگى تا پيش از فوت پدرش (پيامبر (ص))، لبخند از لبانش زدوده نشد و همواره با تمام اين گرفتاريها با همسر و با پدر، گشاده‏رو بود. زبانش جز به راستى، نمى‏گرديد و جز از حق سخن نمى‏راند، از زشتيها دورى مى‏جست و به نيكيها عشق مى‏ورزيد و در گفتار صداقت داشت و در وعده وفادارى و در راز نگهدارى. اين همه سجاياى مثبت را از پدرش به ارث برده بود و با همسرش زندگى كرد و مى‏دانست كه او تنها از اين جهت به آن چه پيامبر داشت نايل آمده بود كه در تمامى ويژگيها و خصلتها همانند او بود.

 

عمرو بن دينار از بانو عايشه روايت مى‏كند كه او گفته است: «هيچ كس را از فاطمه- جز پدرش- راست‏گفتارتر نديدم». و در روايت الاستيعاب آمده كه گفته است :

«كسى را راست‏ گفتارتر از فاطمه نديدم مگر آن كه آن كس، پدرش باشد».

 

او به چيزهاى ساده در زندگى بسنده مى‏كرد زيرا از پدرش شنيده بود كه به مردم مى‏گفت : خواسته‏هايتان را ساده كنيد چه هر بنده‏اى، همانى را خواهد داشت كه در اين دنيا برايش مقرر شده باشد و هيچ بنده‏اى، رخت از آن نخواهد بست مگر آن كه آن چه برايش مقرر شده، بدو رسد.

 

 و به او گفته بود: اى فاطمه، در برابر تلخيهاى دنيا، شكيبا باش تا فيروزى آن دنيا به دست آورى. او هرگز به چيزى كه حقش نبود چشم نداشت و از هيچ كس جز پروردگارش چيزى نمى‏طلبيد او به مرز استغنا رسيده و از وضع خويش، خشنود بود زيرا از پدرش شنيده بود كه مى‏فرمود : دارندگى به زيادى مال نيست بلكه به استغناى نفس است و طى موعظه به يك اعرابى مى‏فرمود : وقتى نماز مى‏خوانى هم چون كسى بخوان كه آخرين نمازش را مى‏خواند و سخنى بر زبان مياور كه ناگزير شوى فردايش (بابت آن) عذر خواهى كنى و به آن چه در دست مردم گرد آمده، چشم مدوز يعنى كه غناى نفس داشته باش. و از امام على (ع) شنيد كه به برخى از يارانش مى‏فرمود، بايد كه در قلب شما، نياز و بى‏نيازى از مردم، گرد آيد نيازتان بديشان در اين باشد كه با مردم به آرامى سخن گوييد و در برابرشان گشاده‏رو باشيد و بى‏نيازى شما را در اين باشد كه عزت خويش نگه داريد و آبرويتان حفظ كنيد.

 

او هيچ‏گاه به دلبستگيهاى اين دنيا دل نبست زيرا از پدر شنيده بود كه مى‏فرمود :

آن كس كه صبح كند و تنها در انديشه امور دنيوى باشد خداوند كارش را دشوار خواهد ساخت و هميشه دست به دهانش خواهد گذارد و از دنيا تنها آن چه را كه برايش مقرر شده است، نصيبش مى‏گرداند ولى آن كس كه صبح كند و تنها در انديشه آخرتش باشد خداوند كارش را راست گرداند و دارايى‏اش را نگه دارد و غنايش را در قلبش جاى دهد و دنيا خود ناگزير به نزدش آيد.

 

و فاطمه اين گفته پدرش به على (ع) را شنيده بود كه مى‏فرمود : «آن كس كه دنيا و آخرت را در برابرش گذارند و او آخرت را به دنيا ترجيح دهد بهشت از آن اوست و آن كس كه دنيا را ضمن بى‏توجهى به آخرت برگزيند دوزخ از آن اوست» و از پدرش (ص) شنيده بود كه مى‏فرمود: پروردگار عزوجل به من پيشنهاد كرده بود كه بطحاى مكه را برايم طلا گرداند گفتم : نه پروردگار ؛ من روزى گرسنه و ديگر روز سير خواهم شد؛ روزى كه گرسنه باشم به درگاهت پناه مى‏آورم و از تو مى‏طلبم و روزى كه سير خواهم گرديد ترا سپاس مى‏گويم و شكرت به جاى مى‏آورم».

 

شكيبايى در برابر مصائب و سپاس به هنگام آسايش و رضامندى از قضايى كه مقدر شده از مهمترين ويژگيهاى او بود. از پدرش روايت كرده كه فرمود : خداوند متعال اگر بنده‏اش را دوست داشته باشد او را مبتلا مى‏سازد چنان چه شكيبايى پيشه كرد او را- برمى‏گزيند و اگر خشنود و راضى بود به او مرتبه والاترى مى‏بخشد. هم چنين از او روايت مى‏كند كه فرمود : خداوند به موسى بن عمران وحى فرموده به او گفت : من مى‏دانم كه صلاح بنده مؤمنم در چيست پس بر بلايى كه بر وى نازل مى‏كنم شكيبا باشد و بر نعمتهايى كه ارزانى‏اش مى‏دارم سپاس گويد و به قضايم خشنود باشد آنگاه من او را در شمار صديقين، بياورم.

 

او در سخاوتمندى وجود، نزديكتر كس به پدرش بود زيرا از وى شنيده بود كه مى‏فرمود : سخا و بخشش درختى از درختان بهشت است كه شاخه‏هايش به زمين آويخته و هر كس به اين شاخه‏ها چنگ اندازد او را به بهشت رهنمون مى‏شود. و از وى شنيده بود كه مى‏فرمود : سخاوتمند به خدا، مردم و بهشت نزديك است و از آتش دور، و خداوند خود سخاوتمند است و سخاوتمندان را دوست مى‏دارد.

 

در «دلائل الإمامة» از امام حسين (ع) به نقل از مادرش فاطمه زهرا (س) روايت‏ شده كه گفت: پدرم رسول اللّه به من فرمود: مبادا كه بخل بورزى كه بخل آفتى است كه در انسانهاى بزرگوار يافت نمى‏شود؛ از بخل دورى كن چرا كه بخل درختى است در جهنم كه شاخه‏هاى آن در اين دنيا پراكنده‏اند و هر كس به يكى از آنها آويخت به جهنمش رهنمون مى‏سازد و از همسرش (على (ع)) شنيده كه فرمود : آن كس كه در برخورد با نيكيها، گشاده دست باشد خداوند آن چه را كه در دنيايش انفاق كرده به حسابش مى‏آورد و در آخرتش، چندين برابر جبران مى‏كند.

 

او در سخاوتمندى و كرم بدان جا رسيد كه با سرمشق قرار دادن پدر و همسر خويش، و به ويژه پس از نزول اين دو آيه: وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ (الحشر- 9) (و هر چند به چيزى نيازمند باشند باز مهاجران را در آن چيز، بر خويشتن مقدم مى‏دارند) و لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ‏ (آل عمران- 92) (شما هرگز به مقام نيكوكاران و خاصان خدا نخواهيد رسيد مگر آنكه از آنچه دوست مى‏داريد و بسيار محبوب است در راه خدا انفاق كنيد) غذايى را كه جز آن براى خود نداشت، به فقرا و مستمندان مى‏بخشيد.

 

محدثين سنى و شيعه دهها روايت در بخشندگى و كرامتش نقل كرده‏اند و بعيد هم نيست كه دوستداران و قصه‏پردازان و برخى وعاظ، در جعل برخى از آنها نقش داشته باشند ولى برخى ديگر آن چنان فراوانند كه مى‏توان آنها را و لو در مضمون خود، متواتر دانست.

 

ولى سرگذشت سرشار از فداكاريها و بخششهايى كه با رفتار و كردار و گفتارش در راه پدر و رسالت او داشته ما را از پرداختن به جنبه‏هاى غيبى اين مسأله كه بسيارى از مردم توان درك آنها را ندارند و جز آنان كه قوه درك حقايق و تميز حق از باطل دارند، آنها را نمى‏پذيرند، بى‏نياز مى‏سازد.

 

فاطمه زهرا در طول زندگيش در كنار پدر و همسر خود بود و هم چون شمع در عشق به آنها ذوب شد و سرآغاز خاندانى گرديد كه به مشيت الهى، از پيامبر و امام نشأت يافته بود و بر ايشان حسن و حسين را به دنيا آورد كه جدشان درباره آنان فرمود:

اينان دو فرزند امام من هستند و آنان را همراه پدر و مادرشان به زير كسايش در آورد و خداوند آيه‏ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً را در مورد آنان نازل كرد و امت را در جريان نسلهاى پياپى او كه تا به رستاخيز، به دنبال يكديگر خواهند آمد، قرار داد و فرمود كه آنها به اتفاق پدر و مادر و ائمه اطهار از فرزندان‏ حسين تا آنگاه كه بر روى زمين مردمى باشند كه خداى را تقديس كنند و آياتش را به زبان آورند هرگز از قرآن جدايى نپذيرند و دخترانى چون زينب و ام كلثوم، به دنيا آورد.

 

ماخذ : زندگانى دوازده امام عليهم السلام ، نوشته هاشم معروف الحسيني (متوفي 1404 ق) ، مترجم محمد مقدس ، جلد اول ، صفحه 80 تا 90 ، انتشارات اميركبير، سال 1382   

 

(استفاده از اين مطلب فقط با ذكر نشاني سايت جايز است)

 







 
نظرات خوانندگان:
 

نظرات حاوي توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمي‌شود.

نام:
پست الکترونيک:
متن پيام:


 
آخرين اخبار و مطالب 
معاون اسبق امور بین‌ الملل دفتر رهبری: در چند روز آینده نام‌نویسی برای اعزام نیروها به لبنان آغاز می‌شود؛ مردم ثبت‌نام کنند مسئولان هم قطعاً اجازه اعزام نیرو خواهند داد
یادداشتی از: خانم منصوره جاسبی
آشفتگی‌های ذهنی‌ام را ببخش سید حسن
نویسنده لبنانی:
جانشین سیدحسن نصرالله از او جدی تر و مصمم تر خواهد بود، این رسم مقاومت است
پیام پزشکیان در پی شهادت سید حسن نصرالله:
جهان فراموش نمی‌کند که فرمان این حمله تروریستی از نیویورک صادر شد
پیام تسلیت آیت الله سیستانی به مناسبت شهادت سید حسن نصرالله
پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت شهادت جناب سیدحسن نصرالله رضوان‌الله‌علیه دبیرکل شهید حزب‌الله لبنان
در دیدار امام و سید حسن نصرالله چه گذشت؟
پیام سید حسن خمینی در پی شهادت سید حسن نصرالله: راه نصرالله ادامه دارد/ امروز دفع نفوذ دشمنان، پرهیز از تفرقه و چنددستگی های پوچ و وحدت حول محور رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای؛ لازمه عبور سالم از این مرحله حساس است
پیام مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره قضایای اخیر لبنان
سید حسن نصرالله به شهادت رسید
مثنوی "نصر نصرالله " سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر) تقدیم به سید حسن نصرالله و رزمندگان قهرمان حزب الله لبنان
یادداشتی از: رحيم عبادی*
حکمرانی اخلاقی در دولت پزشکیان/۴ مسئولیت پذیری
سیدحسن خمینی : برخی قربه‌الی‌الله یا برای حفظ نظام دروغ می‌گویند
دستگیری یک شبکه تبلیغ فرقه ضاله ی بهائیت توسط اطلاعات سپاه
حمله جدید اسرائیل به ضاحیه بیروت با هدف ترور نصرالله + تصاویر
یادداشت رسیده:
چرا دفاع مقدس مقدس است و آنرا پاس می داریم؟!
علی اکبر صالحی
فرضیه‌ای که روز به روز به واقعیت نزدیکتر می‌شود، اجتناب‌ناپذیری درگیری ایران با اسرائیل و غرب است / اگر اسرائیل بتواند ایران را با غرب در‌گیر کند، از دید خودش، حداقل برای چند دهه برایش مصونیت ایجاد خواهد شد / اگر ایران غافل یا منفعل باشد، طرف مقابل از اصل غافلگیری استفاده می‌کند؛ مانند حمله پیجری به لبنان / بهتر است ایران با تحلیل دقیق شرایط، نگذارد اسرائیل تعیین کننده زمین بازی باشد
قطری‌ها برای سفر به آمریکا از اخذ ویزا معاف شدند
محمد دادکان:
به من حکم بدهند تا فسادها را کف دست رئیس‌جمهور بگذارم
یادداشتی از: ناصر ذاکری
«تهران شده کابل»، «اصفهان شده قندهار»!

آرشیو همه مطالب


 
پربازديدها 
در تجدید میثاق مهمانان سی و هشتمین اجلاس وحدت اسلامی با آرمان‌های امام خمینی(س)؛
دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی: روح امام هنوز در انقلاب ما اثرگذار است/ پزشکیان را ذخیره انقلاب‌ می‌دانستیم و می‌دانیم/ امید در حال بازگشت‌ است/ بعد از شهادت شهید رئیسی چه کسی فکر می‌کرد یک آدم رد صلاحیت شده در انتخابات مجلس، رئیس‌جمهور ما شود؟!
با حکم مقام معظم رهبری
انتصاب حجت‌الاسلام فاطمی به نمایندگی ولی‌فقیه در استان چهارمحال و بختیاری و امامت جمعه شهرکرد
گزارش تصویری:
برگزاری کلاس درس نهج البلاغه توسط استاد حاج بهرام رحیمی در هیئت انصارالخمینی (ره) حسینیه ی آل یاسین (ع) 1403/6/26
اطلاعیه :
برگزاری مراسم جشن میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (علیهما السلام) در هیئت انصارالخمینی (ره)
به میمنت سالروز میلاد با سعادت پیامبر گرامی اسلام (ص)
مثنوی "معجزه ی حق" سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)
سیدحسن نصرالله:
منفجر کردن پیجرها حمله به امنیت و حاکمیت لبنان بود
در تجدید میثاق مهمانان سی و هشتمین اجلاس وحدت اسلامی با آرمان‌های امام خمینی(س)؛
سید حسن خمینی: بیخود می‌گوییم دعوای مذهبی داریم؛ دعوا برای خودمان‌ است! امام اگر توفیق داشت، به خاطر این است که پا روی نفس خودش گذاشت/ نگاه ما به بحث فلسطین باشد؛ وحدت بالاتر از این که امروز در جنوب لبنان‌ شیعیان به خاطر اهل سنت‌ کشته می‌شوند؟!
در پیام تجلیل امام راحل از هنرمندان مطرح شد؛
هنر در مدرسه عشق نشان‌دهنده نقاط کور و مبهم است/هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت است
گزارش تصویری:
برگزاری مراسم جشن میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (علیهما السلام) در هیئت انصارالخمینی (ره) 1403/6/30
حمله بزرگ اسرائیل به جنوب لبنان/ فرمانده ارشد حزب الله هدف صهیونیست ها بود/ چند کودک شهید شدند
یادداشتی از: حجت الاسلام هادی سروش
پیامبر رحمةللعالمین (ص) پایه گذارِ برادریِ جهانی، سخن امام علی(ع) از برادری حتی در جنگ
سخنرانی در حضور رهبر انقلاب؛
پزشکیان خطاب به سفرای کشورهای اسلامی: در مقابل دشمنان ید واحد شویم/ کشورهای اسلامی می‌توانند با همدیگر اقتصاد و فرهنگشان و امنیت‌شان را حفظ کنند
یادداشتی از: حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری
فتح الفتوح پیامبر
یادداشتی از: حجت الاسلام محمدرضا یوسفی شیخ‌رباط
ضرورت درس‌آموزی از حادثه طبس
اختصاصی:
تاج سر انبیاء محمد (ص) "با خطاطی آقای محمد مسلم خانی"
یادداشتی از: هومان دوراندیش
شاپور یکم و امپراتور روم؛ آنچه رهبری گفتند و تلویزیون نشنیده/ بی‌مهری به تاریخ ایران باستان در صدا و سیما
یادداشتی از: خانم سيما پروانه‌گهر
شورشي عليه دولت سايه يا ديپلمات محافظه‌كار
مصباحی مقدم: موضوع FATF در مجمع متوقف است / پزشکیان در مجمع از FATF دفاع خواهد کرد و مجمع هم آن را تصویب می‌کند
نگاهی به زندگی سراسر جهاد و مقاومت شهید «ابراهیم عقیل»
سخنان مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشور‌های اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی


 
آمار بازديد از سايت 
تعداد بازدید امروز: 610
تعداد بازدید دیروز: 20125
بازدید کل: 71178264
مشاهده آمار کامل
تمامي حقوق براي هيئت انصارالخميني (ره) محفوظ است.