پانزدهم بهمن ماه سال 57 امام در حکمی مهندس مهدی بازرگان را مامور تشکیل کابینه دولت موقت کرد. این حکم در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی به وسیله مرحوم آیت الله هاشمی قرائت شد.
جماران، پانزدهم بهمن ماه سال 57 بود. یعنی چند روزی از ورود امام خمینی به ایران می گذشت که جلسه تحویل حکم امام به مهندس مهدی بازرگان برای تشکیل دولت موقت در مدرسه رفاه برگزار شد. تشکیل این دولت به معنای خط بطلان کشیدن بر دولت تازه روی کار آمده بختیار بود.
آن طور که خبرگزاری های دنیا در روز یازدهم ژانویه 1979 اعلام کردند، بختیار اعضای دولت خود را به مجلس معرفی کرد و برنامه های سیاسی خود را حسب اولویت ها قرار داد و تعهد کرد که ساواک را منحل کند و به حکومت نظامی پایان بخشد. همچنین اولین گام را در سیاست خارجی در قطع رابطه با رژیم اشغالگر قدس و حمایت از فلسطینیان برداشت. او اصلاحات دیگری نیز صورت داد و اعلام کرد که در فرصت مقتضی به دیدار آیت الله خمینی می روم؛ اما دیگر دیر شده بود و کار از کار گذشته بود. روز به روز بر اعتصابات و تظاهرات مردم افزوده می شد و شخصیت های مختلف به دیدار امام می رفتند. از جمله افرادی که در نوفل لوشاتو با امام دیدار کردند مهندس مهدی بازرگان بود. او در چهاردهم آبان ماه سال 57 به دیدار امام رفت. مرحوم صادق طباطبایی در خاطرات خود از این دیدار چنین گفته است:
هنگامی که دکتر یزدی به مهندس بازرگان تلفن می کند که امام خواسته اند شما بیایید پاریس، مهندس بازرگان در قالب شوخی می گوید: آیا امام شنیده اند که من گفته ام چرا وقتی اسم ایشان برده می شود 3 تا صلوات می فرستند و برای رسول خدا یک صلوات؟ دکتر یزدی هم گفته بود بله شنیده اند. به هر حال آقای بازرگان در اوایل آبان آمد و دو سه جلسه با امام گفتگو کرد. البته من در این جلسات حضور نداشتم. قبل از دیدار با امام، من با ایشان در منزل یکی از دوستانمان ـ آقای کریم خداپناهی ـ در پاریس ملاقات کردم، همانجا هم اعتقادمان بر این بود که آقای بازرگان مقداری از تند بودن حرکت امام و اینکه روند انقلاب در داخل کشور و حرکت های مردمی نتواند پابهپای ایشان بیاید، نگرانی داشت و معتقد بود هر قدم که محکم شد آنگاه گام بعدی برداشته شود. قبل از ملاقات با امام این اظهارات را ما از ایشان شنیدیم و بعد از آنکه با امام ملاقات کرد مشخص شد که ایشان در همان مواضع خودشان مصرّ است و معتقد است که با همین روال می شود شاه را از ایران بیرون کرد. آنطوری که من شنیدم امام در مورد مسائل مربوط به شورای انقلاب با ایشان گفتگو کرده بودند.
این نکته را اضافه کنم که من با آنکه به مهندس بازرگان و بعضی از افراد نهضت آزادی، به لحاظ تقوا و دیانت و ملی بودن و عدم وابستگی سیاسی آنها، علاقه شدید داشتم، با این حال یک گلههایی هم داشتیم و معتقد بودیم که نهضت آزادی در داخل کشور کندتر از مردم حرکت می کند. حتی یک بار در نجف این گلایه را نزد امام عنوان کردم که ایشان گفتند شما آقای بازرگان را به من واگذار کنید و نگذارید در انجمن های اسلامی به او هتکی بشود.
بین شاخه نهضت آزادی در خارج و داخل کشور هم اختلاف نظرهایی وجود داشت. با تمام این تفاصیل بعضی مطالبی که از سوی برخی افراد گفته شده مبنی بر اینکه مثلاً مهندس بازرگان و نهضت آزادی سعی میکردند خودشان را به امام بچسبانند و نظرات خودشان را تحمیل بکنند یا از ملاقات امام و مهندس بازرگان این نتیجهگیری را کرده اند که به توافق نرسیدند من چنین استنباطی نداشتم و تایید نمیکنم. مهندس بازرگان قبل از اینکه به پاریس بیاید آن مقاله «چه کسی برود، شاه باید برود» را نوشته بود، لیکن به یک روش گام به گام معتقد بود که در مسائل سیاسی مطرح است.
اصولاً آقای مهندس بازرگان به لحاظ مشی علمی دارای سیستم تفکر و اجرایی بسیار منظمی بود و مبتنی بر همین امر قبول ریسک و خطر نمی کرد. مهندس بازرگان بعد از دیدار با امام که حسب گفته دیگران با بحث و گفتگو توام بود به ایران بازگشت و بیانیه نهضت آزادی در 14 آبان 57 صادر شد که طی آن اعلام شد:
1ـ اکثریت قاطع ملت ایران، شاه و رژیم او را نمیخواهد و ملت ایران خواستار حکومت اسلامی است.
2ـ اکثریت قاطع ملت ایران آیتالله خمینی را به رهبری خود برگزیده است.
بد نیست در اینجا برای زدودن پارهای ابهامات اضافه کنم که مهندس بازرگان به دلیل اختلاف کم یا زیادی که در مشی مبارزه با امام داشت در دیدار خود با ایشان به یک بحث اقناعی روی آورده بود. من این امر را نه تنها نقطه ضعفی برای ایشان نمیدانم بلکه آن را عنصری از سجایای اخلاقی ایشان میشمرم. زیرا ایشان در همان مقطع کمابیش میدانست که از طرف امام مامور تشکیل کابینه خواهد شد، لذا باید به لحاظ مبنایی با نظر امام به وحدت میرسید. همانگونه که میدانیم قاطعیت در اندیشه و استحکام در مبانی طرح و برنامهریزی و انسجام و نظم در عمل از شاخصههای بارز مهندس بازرگان بود.
این نکته را دوستانی که ناظر بر بحث اقناعی ایشان با امام بودهاند به عنوان نقطه ضعف یا عدم پذیرش بیچون و چرای نظر امام تلقی کردند. این امر از یک انسان متدین با تقوا و اصولی نظیر آقای بازرگان به دور بود. حتی شنیدم در مقام قیاس با دکتر سنجابی گفته شده است که وی بی چون و چرا یا لااقل بدون بحث و جدل تسلیم نظرات امام بود. اگر توجه کنیم که دکتر سنجابی در وهله اول یک شخصیت سیاسی بود و نه یک اندیشمند دینی و لذا اقتضای پذیرش رهبری امام به لحاظ سیاسی آنگونه رفتار را ایجاب میکرد. علیرغم آن بیانیهای که آقای سنجابی قرار بود بعد از دیدار با امام انتشار دهد یک یا دو بار توسط حاج احمد آقا حکّ و اصلاح شد.
در اوایل دی ماه 57 مقامات کاخ سفید برای امام پیام میدهند از دولت بختیار حمایت کرده و با برنامه های امریکا برای مقابله با بحران ایران موافقت کنند؛ هم چنین سولیوان به مهندس بازرگان و دکتر سنجابی توصیه میکند که با شاه دیدار کرده و برای آرام کردن کشور گام های اساسی بردارند. تیمسار مقدم رئیس ساواک به دیدار آقای بازرگان و سنجابی میرود. همچنین شنیدم مهندس بازرگان بعد از بازگشت از پاریس و دیدار با امام ظاهراً چند روزی بازداشت شد. تیمسار مقدم به بازداشتگاه میرود و از ایشان میخواهد با «اعلیحضرت» ملاقات کند. مهندس بازرگان با استناد به بیانیههای نهضت و نظرات روشن و صریح امام در مورد الغای نظام سلطنتی و تغییر سیستم حکومت، این دعوت را نمیپذیرد. اما شنیدم که آقای سنجابی با «شاه» دیداری انجام داده، البته ایشان هم پیشنهاد شاه را برای تشکیل کابینه نپذیرفت. در همین ارتباط بد نیست گفته شود که شاه از دکتر یدالله سحابی برای عضویت در شورای سلطنت دعوت کرده بود که طبعاً مورد موافقت ایشان قرار نگرفت.(کتاب خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 117-119)
پانزدهم بهمن ماه سال 57 که مطابق با ششم ربیع الاول سال 99 بود امام در حکمی خطاب به مهندس بازرگان وی را مامور تشکیل کابینه دولت موقت کرد. این مراسم در مدرسه رفاه و با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی برگزار شد و حکم را مرحوم آیت الله هاشمی قرائت کرد. پس از آن ترجمه انگلیسی حکم امام به وسیله مرحوم ابراهیم یزدی قرائت شد. متن حکم امام به شرح زیر است:
"بسم الله الرحمن الرحیم
6 ربیع الاول 1399
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حَسَب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم تا ترتیب ادارۀ امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت دربارۀ تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید.
مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نموده ام تعیین و معرفی نمایید.
کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود.
موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحلۀ حساس تاریخی از خداوند متعال مسئلت می نمایم.
روح الله الموسوی الخمینی (صحیفه امام؛ ج 6، ص 54-55)
حکم امام به مهندس بازرگان اولین سنگ بنای رسمی بود هر چند که پیش از آن شورای انقلاب هم تشکیل شده بود.