«عباس عبدي»، فعال سياسي در ارزيابي از اظهارات اخير «عليرضا پناهيان» واعظ اصولگرا درباره لزوم ثروتاندوزي كساني كه «بچههاي حزباللهي و بچه مومنها» ميخواند، تاكيد دارد كه آنچه در حوزه كسب ثروت فضيلت محسوب ميشود «توليد و احيای ثروت» است نه دستدرازي به بيتالمال و جابهجايي آن به جيب خود. عبدي در اين گفتوگو تصريح ميكند كه دين مردم هم ربطي به ثروت ندارد، چهبسا ثروت ميتواند عامل بيديني هم باشد كما اينكه امروز بعضا ثروت عامل بيديني هم شده است. عبدي با مرور فضاي ديني جامعه در ابتداي انقلاب يادآوري ميكند كه برخلاف ادعاهاي پناهيان تبليغ دين نياز چنداني به پول ندارد و اين ادبيات براي توجيه رفتارها و واقعيتهايي از دستدرازي به رانتهاي دولتي است كه نمونه آن در دولت محمود احمدينژاد بهكرات ديده شده و از آن زمان قوت گرفته است.
بازنشر ويديويي سخنراني عليرضا پناهيان در سال ۱۳۹۷ در فضاي مجازي درباره اهميت «پول در آوردن بچه حزباللهيها بيش از نيازشان» و قيد عباراتي همچون «مردم براي حفظ دينشان نياز به پول» دارند در شرايط فعلي جامعه چه پيامي دارد و با توجه به فسادهاي اقتصادي موجود، چنين اظهاراتي را جامعه قبول ميكند؟ آقاي پناهيان از چهرههاي شاخص در بين وعاظ اصولگرا هستند كه بعضا سياستهاي خاصي را ترويج ميكنند و اين اظهارات براساس چه راهبردي طرح شده است؟
اگر بخواهيم دقيق صحبت كنيم، توليد ثروت يكي از بزرگترين خدماتي است كه هر فردي ميتواند نسبت به جامعه خود انجام دهد. متاسفانه ما توليدكنندگان ثروت را كماهميت ميدانيم و فكر ميكنيم كه نويسنده و هنرمند بودن خوب هستند و توليد ثروت و سرمايهدار چيز بدي است. البته در تعريف خوب بودن ثروت، بايد معناي ثروت را مشخص كرد. فضيلت خواندن ثروت يعني «توليد ثروت»، يعني توليدي كه شغل ايجاد ميكند و تبديل به ثروت ميشود و جامعه را قدرتمند ميكند نه اينكه ثروت ملي يا ديگري را در جيب خود بگذاريم. اين سخنان بيشتر به شكل دوم ثروتاندوزي بخش دوم است. به مخاطبان خود ميگويند چرا دنبال كار دولتي هستيد و آن را مطالبه ميكنيد، برويد توليد ثروت كنيد. اگر كسي بتواند توليد ثروت واقعي كند كه نميرود آويزان ديگران براي كار دولتي شود. اينها فقط ميخواهند در سيستم اداري اين مملكت از رانتهاي دولتي بهرهمند شوند. علاوه بر اينكه اين افراد در سيستم بخش خصوصي به راحتي جذب نميشوند، چراكه از اساس نميتوانند متناسب با انتظارات بهناحقي كه دارند و سطح توانايي اندك خودشان، شغلهاي بالا بگيرند. توانايي برخي افراد زد و بند با عناصر دولتي است و توانايي شغلي و حرفهاي براي توليد ثروت ندارند. اين صحبت البته همهگير نيست اما در مورد اغلب اين گروههاي رانتي صدق ميكند. بسياري از مديران اين گروه، صلاحيت كارشناس عادي را هم ندارند. به مجموعههاي دولتي ميآيند و پست و سمت ميگيرند و رزومه ميسازند تا بعدا به پستهاي بالاتري بروند و اين رزومه را از طريق گرفتن پست قبلي درست ميكنند نه از طريق صلاحيت. بسياري از اين افراد به فساد نيز آلوده ميشوند. به دوران احمدينژاد دقت كنيد؛ دورهاي است كه با چند صد ميليارد دلار درآمد نفتي، وضعيت تورم و ايجاد اشتغال و رشد اقتصادي شكست كامل بود. به اين خاطر كه اينها توليد ثروت نميكنند، بلكه ثروت را از جايي، به جيب خود منتقل ميكنند.
در مثالي هم كه آقاي پناهيان درباره اميرالمومنين ميزنند بايد دقت كرد كه حضرت كار ميكرد، كشت ميكرد، تجارت ميكرد و ثروت را خلق و احيا ميكرد. اين كار توليد ثروت و ارزش افزوده است اما اينها ميخواهند ثروت را به سرعت از جايي به دست بياورند و بعد هم دنبال كار خود بروند. دين مردم هم ربطي به ثروت ندارد، چه بسا ثروت ميتواند عامل بيديني هم بشود كما اينكه امروز بعضا ثروت عامل بيديني هم شده است به خصوص اگر از راه تباهي و فساد به دست بيايد. بنابراين مساله اصلي اين افراد توجيه ثروت فعلي در دستشان است تا بگويند اين ثروت حق ماست براي زمان ظهور امام زمان(عج) لازم داريم!! درحالي كه ثروت توليد شده بايد در سطح جامعه خود را نشان دهد نه فقط در جيب اقليتي خاص. يك مقدار هم ميخواهند با اين اظهارات فسادهاي فعلي را پوشش دهند و براي آن توجيهاتي درست كنند.
به لحاظ فقهي هم «كسب ثروت» مذموم نيست اما كسب آن هم بيش از اندازه واجب نشده است. درنهايت اينكه كسب ثروت در جامعه مدرن به اين شرط پسنديده است كه از طريق توليد باشد نه به دست آوردن ثروت ملي يا ديگران.
واقعيت اين است كه آنچه امروز به نام حزباللهي و انقلابي ميبينيد، هيچ ربطي به مسائل ابتداي انقلاب ندارد. در ابتداي انقلاب افراد متقي بودند و به خاطر ديگران از جان و مال خود گذشت ميكردند. من به دنبال نقل تجربه شخصي خودم نيستم اما افرادي بودند كه حقوق خود را نصف ميگرفتند و تنها نصف رقم پاييني كه دولت برايشان به عنوان حقوق ماهانه تعيين كرده بود را دريافت ميكردند. امروز اما اين افراد جرات ندارند مبالغ حقوق خود را منتشر كنند. اينها ميخواهند در قالب سنت اداي سلبريتي و زندگي بورژوايي درآورند و از طريق رانت زندگي كنند و بهترين راه اين است كه خود را آويزان اين شعارها كنند. قضيه «ماكاروني تك» و توجيهات آن را فراموش نكردهايم. اگر مساله توليد ثروت است چرا به ايشان آپارتمان داده شده است؟ به چه كسي آپارتمان مجاني ميدهند كه به ايشان دادند؟ اگر ميتوان مجاني زندگي كرد ديگر ثروتاندوزي به چه كار ميآيد؟
علاوه بر آقاي پناهيان، بلاگرهايي كه خود را حزباللهي معرفي ميكنند نيز اخيرا با ادبيات تازهاي درباره «اهميت مسائل مالي در زندگي مومنانه» صحبت ميكنند. آيا اين حركتي هماهنگ و برنامهريزي شده در يك جريان سياسي است؟ چرا چنين موضوعي در دستوركار قرار گرفته است؟
اينها ميخواهند مدعي ارزشها باشند، ولي محتوا را كنار ميگذارند و به شكل و شعار بسنده ميكنند. اخيرا فيلمي تبليغي ديدم از خانمي كه سعي ميكرد خود را مدرن نشان دهد و در عين حال كه از لباسهاي برند و زيورآلات مدرن استفاده ميكرد آخرش هم چادري نيز بر سر انداخت كه اين نشانه زيبايي است!! ادبياتي مشابه ادبيات همينها داشت. بنابراين اين يك جريان سياسي و اقتصادي است و هيچ ربطي به جريان ديني ندارد.
ايشان در جمله پاياني سخنراني اخير خود ميگويد كه «مردم براي ترويج دينشان در آخرالزمان به پول نياز دارند.» اين ديدگاه چقدر منطبق بر تعاريف مرسوم ديني درباره شرايط زندگي دردوران آخرالزمان است؟
تبليغ واقعي و موثر دين نياز به پول ندارد. مگر دين «خودرو» و «بيامدبليو» است كه تبليغ آن نيازمند پول باشد؟ تبليغ دين نياز به اخلاق، انسانيت و صداقت دارد كه فعلا حكم كيميا يافته. آنچه اينها به دنبال تبليغ آن هستند، دين نيست. ميخواهند چيز ديگري را بفروشند. مگر پيامبر (ص) وقتي تبليغ دين ميكردند، پول داشتند؟ حضرت ثروت همسر خود را صرف كمك به فقرا ميكرد. مگر قبل از انقلاب مبلغان دين پول داشتند؟ عموم تبليغ دين از جانب آدمهايي بود كه وضع مالي خوبي هم نداشتند. اين گزارهها به اين معنا نيست كه نبايد ثروتمند شويد. ثروت را بايد براساس توليد ايجاد كنيد. اگر توليد در يك كشور بالا برود، دين هم تبليغ ميشود و نياز نيست پول صرف تبليغ دين شود.
آيا اين اظهارات ميتواند سرآغاز ايدئولوژي فكري مبني بر بورژوازي حزباللهي باشد؟
واقعا اگر اين افراد «بورژواهاي حزباللهي» هم بودند، خيلي خوب بود. اينها چيز ديگري هستند كه نميتوان در مورد آن صحبت كرد و به واقع خطرناك است. يك بورژوا ميتواند توليدكننده و محترم باشد نه اينكه رانتجو باشد و از جيب بيتالمال بالا بكشد و بعد اسم خود را بگذارد «صاحب ثروت».
باتوجه به اينكه اين صحبتهاي آقاي پناهيان سابقه دارد از سالها قبل ايشان چنين تئوري را بيان ميكند، آيا ميتوان گفت كه اين موضوع در حال تبديل به يك گفتمان در بين محافظهكاران است؟
اينگونه نيست كه در حال تبليغ گفتمان خاصي هستند يا اين اظهارات نوع خاصي از گفتمان ميشود. در حال حاضر در ميان آنان واقعيتي وجود دارد كه با اين صحبتها ميخواهد آن واقعيت را موجه جلوه دهند. آن واقعيت را هم، همه ميبينيد. بسياري از اين افراد در دوران احمدينژاد آويزان پول نفت شدند و خوردند و بردند. بسياري از همين افراد دين را هم كنار گذاشتند و دنبال زندگيشان رفتند و كارهاي ديگري ميكنند. اين صحبتها براي موجه جلوه دادن واقعيت فعلي است نه اينكه بخواهند گفتماني را با واقعيت جديد ايجاد كنند.
آيا چنين نظرهايي باعث نميشود باتوجه به نزديكي طيف مخاطب ايشان كه دسترسيهاي زيادي به منابع دارند، برخي از آنها با توجيه پولدار شدن براي ترويج دين، دست به اقداماتي فراقانوني بزنند و از رانت بهرهمند شوند؟
چيزي جز اين نيست. يك نفر، حتي يك نفر از اين افراد را نميتوانيد نشان دهيد كه سرمايهگذاري واقعي كند، ريسك كند و از طريق عادي توليد ثروت كند. آن آقايي كه باغوحش خصوصي داشت و نمونههاي فراوان مشابه او را به ياد آوريد. توليد يك عدد ميخ يا يك كيلو ميوه هم ريسك خود را دارد و اينها نميتوانند ريسك كنند. ريسكپذير نيستند. ميخواهند يك پولي از جايي برسد، مثل همين ماجراي چاي دبش؛ حتي نميتوانند اصل كار را خودشان انجام دهند، عموما اينها واسطهگري طرحها را انجام ميدهند، درصدي را براي خودشان بر ميدارند و بقيه را ميدهند به پيمانكار بيچاره. همه چيز هم به اسم واسطه تمام ميشود.
اساسا چنين اظهاراتي كه با لعاب و پوشش تحليلهاي آخرالزماني مطرح ميشود، ميتواند باعث قوي شدن پايههاي دينداري در جامعه شود يا سبب بدبيني مومنان واقعي خواهد شد؟
اگر تا حالا اين كارها موجب تقويت دينداري شده است، از حالا به بعد هم ميشود. افولي كه در يك تا دو سال اخير در دينداري مردم رخ داده در 30 سال اخير بيسابقه بوده است. البته اجازه نميدهند اطلاعات آن سنجيده شود. شهودي ميگويم. اما شواهد اين موضوع ديده ميشود. يادداشتي در اين زمينه در دست نگارش دارم كه با اطلاعات رسميتري در اين باره توضيح داده خواهد شد.
تبليغ واقعي و موثر دين نياز به پول ندارد. مگر دين «خودرو» و «بيامدبليو» است كه تبليغ آن نيازمند پول باشد؟ تبليغ دين نياز به اخلاق، انسانيت و صداقت دارد كه فعلا حكم كيميا يافته. آنچه اينها به دنبال تبليغ آن هستند، دين نيست. ميخواهند چيز ديگري را بفروشند. مگر پيامبر(ص) وقتي تبليغ دين ميكردند، پول داشتند؟ حضرت ثروت همسر خود را صرف كمك به فقرا ميكرد. مگر قبل از انقلاب مبلغان دين پول داشتند؟ عموم تبليغ دين از جانب آدمهايي بود كه وضع مالي خوبي هم نداشتند. اين گزارهها به اين معنا نيست كه نبايد ثروتمند شويد. ثروت را بايد براساس توليد ايجاد كنيد. اگر توليد در يك كشور بالا برود، دين هم تبليغ ميشود و نياز نيست پول صرف تبليغ دين شود.