عصرایران با انتقاد از ردصلاحیت مسعود پزشکیان نوشت: انگار نه انگار که او با رای مردم تبریز چهار دوره نماینده مجلس بوده است. انگار نه انگار که رد صلاحیت یک نماینده بیش از اهانت به او توهین به مردمی است که او را انتخاب کردهاند.
رد صلاحیت دکتر مسعود پزشکیان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی با سابقه ۴ دوره نمایندگی تبریز و نایب رییسی مجلس، در میان خود اصولگرایان هم با واکنش منفی رو به رو شده است.
علت این است که او علاوه بر زندگی سالم و ترجیح حقوق نمایندگی بر درآمد بسیار بالاتر از محل طبابت طی قریب ۱۶ سال نمایندگی و یک دوره وزارت بهداشت در دولت اصلاحات ملاحظات مورد نظر محافطهکاران را رعایت کرده و ادبیاتی شبیه اصلاح طلبانی نداشته که از نظر نواصول گرایان تندرو بودند و هستند.
کنایه تند باهنر به ردصلاحیت پزشکیان /شاید قالیباف بگوید من لکوموتیوی هستم که اگر ۲۵ واگن به من ببندند،میتوانم به مجلس بروم
نماینده ردصلاحیت شده: گفتند سوال از وزیر کشور را کنار بگذار تا تایید صلاحیت شوی! /دولت به ۷۰ درصد کرسی های مجلس نیاز دارد
به بیان دیگر رد صلاحیت پزشکیان نشان میدهد انتظارشان این است که دیگران مطیع و تاییدکننده یا ساکت باشند و این که لحن تند و ساختارشکنانه نداشته باشند کفایت نمیکند.
رد صلاحیت پزشکیان ۲۰ سال پس از رد صلاحیت گسترده نمایندگان مجلس ششم صورت میگیرد و این که متهم شدند اگر فلان سخن را نمیگفتند یا نمینوشتند رفتار دیگری با آنان صورت میپذیرفت ولی حالا همان رفتار با دکتر پزشکیان انجام شده که اتفاقا ملاحظات را تام و تمام رعایت کرده بود.
از سوی دیگر بارها گفته بودند رد صلاحیت برای انتخابات ریاست جمهوری به معنی صلاحیت نداشتن برای جای دیگر نیست و اکنون این گزاره هم نقض شده زیرا میبینیم پزشکیان را نه تنها برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰رد کردند که برای مجلس ۱۴۰۲ نیز.
عبدالله گنجی فعال سیاسی می گوید: «کسانی مانند پزشکیان که با انقلاب اسلامی درنیفتاده را میتوان در انتخابات راه داد؛ نهایتا چند نفر با نمره ۱۰ وارد مجلس میشوند!»
البته گویا یادشان رفته قرار است مردم رای دهند و مردم تبریز هم با انتخابهای مکرر به او نمره بالاتر از ۱۰ دادهاند ولی همین نمره دادن پیشاپیش به نماینده منتخب شهری چون تبریز که خاستگاه مشروطه است و روزگاری رجالی چون سید حسن تقیزاده به وکالت آنان میبالیدند نشان میدهد به رغم مردممردم کردن چه نگاهی به مردم و رای مردم دارند.
ایشان نوشته: «کسانی را که با اصول انقلاب اسلامی درنیفتادهاند و بهخاطر ضعف شخصیتی تهمت یا دروغی گفتهاند (مانند پزشکیان) میتوان در پروسه «اجتهاد تساهلی» در صحنه رقابت دید. نهایت این است که چهار نفر با نمره ۱۰ وارد مجلس میشوند. اما هم امر ولی محقق میشود هم دشمنی که منتظر سنجاق ماههای پسامهسا به انتخابات است، مأیوس خواهد شد.»
آیا واقعا این نگاه با تعبیر «میزان رای ملت است» یا « مجلس در راس امور است» و الگوی سیاسی امام خمینی که نمایندهای چون سید حسن مدرس بود سازگار است؟ قرار بود در مجلس مدرس داشته باشیم یا نهایتا پزشکپور مجلس پیش از انقلاب؟ اگر مدرس پس چرا این لحن را به کار میبریم که بگذاریم ۴ نفر هم وارد شوند و اگر نه چه نسبتی با آرای رهبر فقید انقلاب دارد؟ مگر رکنیت مجلس یکی از اصول انقلاب اسلامی نیست که بر درنیفتادن با آن تاکید شده است؟
همچنین ملاحظه میکنید که به خاطر انتقادهایی بر اساس برداشت از آموزههای نهجالبلاغه (همواره به این کتاب استناد میکند) یا طرح نظرات و دیدگاه وزیر سابق جمهوری اسلامی، نایب رییس پیشین مجلس شورای اسلامی و نماینده چند دوره را به ضعف شخصیت و تهمت و دروغ متهم و در عین حال توصیه میکند با تکماده وارد مجلس شود تا مثلا نرخ مشارکت بالا رود.
جدای لحن تحقیرآمیز و بی آنکه بخواهم در دفاع از پزشکیان بنویسم این یادداشت به قصد منظور دیگری است. انگار نه انگار که با رای مردم تبریز چهار دوره نماینده مجلس بوده است. انگار نه انگار که رد صلاحیت یک نماینده بیش از اهانت به او توهین به مردمی است که او را انتخاب کردهاند و از این حیث تفاوتی نیست بین این نماینده تبریز با آن دیگری که نه اصلاحطلب بلکه احمدی نژادی است و اتفاقا در قضیه آقای علیرضابیگی به خاطر ماجرای افشاگری خودروهای شاسیبلند حساسیت افکار عمومی بیشتر است. هر چند درباره او به حکم دادگاه استناد میشود در حالی که پزشکیان جایی محکومیت ندارد.
آنچه میخواهم بگویم این است که نکته برخورنده در رد صلاحیت دکتر پزشکیان بحث خود او نیست بلکه بیتوجهی به رای دهندگان است. نمیشود که در گفتار قربان صدقه مردم برویم و مردممردم کنیم و بعد نمایندهای را که چند بار از منافذ غربال های خودمان و به قیمت حذف دیگران گذشته رد کنیم در حالی که رد وکیل یعنی رد موکل. یعنی همان مردمی که قربان صدقه آنها میرویم و از طرف آنان صحبت میکنیم.
دقت کنید که آقای عبدالله گنجی نمیگوید به احترام مردمی که بارها او را برگزیدهاند. نمینویسد به احترام نمایندگان دوره پیشین که او را بر کرسی اداره مجلس در غیاب رییس نشاندند. نمیگوید به جبران رد صلاحیت ریاست جمهوری و عمل به وعده تایید در جای دیگر. بلکه میگوید به خاطر آن که انتخابات اسفند ۱۴۰۲ به پاییز ۱۴۰۱ سنجاق نشود تخفیف دهید و بگذارید ۴ نفر مثل پزشکیان هم وارد مجلس شود و احتمالا اگر می خواست صریحتر بنویسد اضافه میکرد تا پزشکیان نقش پزشکپور در مجلس پیش از انقلاب را ایفا کند!
جان کلام این است. همان گونه که توقیف مطبوعات در دوران مرتضوی تنها تعطیل کردن یک بنگاه فرهنگی یا اقتصادی یا بیکار کردن شماری از روزنامهنگاران نبود بلکه موجب ناخرسندی صدها هزار مخاطب میشد در این فقره هم آنچه نادیده انگاشته شده جمعیتی است که او را به وکالت برگزیدند و اگر در انتخابات پیش رو تصمیم به حضور داشته باشند احتمال رای به او بالا بود.
آنچه در یادداشت منتگذارانه و پروسه اجتهاد تساهلی غایب است وجه رای دهندگان است وگرنه پزشکیان که میرود سراغ طبابت و تدریس.
سعدی علیهالرحمه میگوید در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب. بر این سیاق میتوان گفت در توصیه اجتهاد تساهلی (آسانگیری) هم دو نکته مستتر است: تحقیر وکیل و انکار موکلین یا همان مردمان رایدهنده. منتها به سبب مصالح بزرگتر باید آسان گرفت اما نه چنان که اکثریت را به دست آورند یا حتی تبدیل به اقلیتی موثر شوند. به بیان دیگر پزشکیان نه، پزشکپور!