با وجود اینکه دو سال و اندی از پایان دولت دوازدهم حسن روحانی و روی کارآمدن دولت سیزدهم سیدابراهیم رئیسی میگذرد ؛ اما هنوز احیای برجام مسالهای است که لاینحل باقی مانده و این دولت نیز نتوانسته در خصوص آن اقدامی بکند.
به همین جهت است که بسیاری معتقدند اگر این اختیار در اواخر دولت روحانی به وی و دستگاه سیاست خارجیاش داده میشد که مذاکرات را به سر انجام و سر منزل مقصود برسانند اکنون شرایط به نحو دیگری بود و به لحاظ و سیاسی و اقتصادی وضعیت دیگری را تجربه میکردیم. چه اینکه در مدت دو سال ریاست جمهوری اوباما، بعد از تصویب برجام، اگرچه مقامات عالیرتبه در ایران، ورود شرکتهای امریکایی را محدود کردند، اما اقتصاد ایران در فاصله سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷، بیشترین رشد اقتصادی بعد از انقلاب اسلامی یعنی ۱۴.۲درصد در سال تجربه کرد.
گرچه روحانی تا پایان سال ۱۳۹۹ توانست در جریان مذاکرات وین ۶، امتیازات قابل توجهی از جمله رفع تحریم سپاه پاسداران و مقامات عالی نظام و رفع تحریمهای نفتی و هستهای و مالی را از آمریکا بگیرد که جزئیات این امتیازات در گزارش وزارت خارجه به مجلس در خرداد ۱۴۰۰ ذکر شده و گویای موفقیت وزارت خارجه دولت دوازدهم در وین۶ بود، اما تصویب قانون راهبردی رفع تحریمها در اسفند ۹۹ توسط مجلس، فرصت طلایی را از دولت روحانی برای امضای توافق وین گرفت. در آن موقع این گمانه مطرح شد که این موضوع ریشه در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری 1400 دارد و اینکه تلاش میشود این فرصت به دولت رئیسی داده شود. روحانی در همان زمان بارها تاکید کرد که همه چیز برای احیای برجام، آماده امضا است اما قدر این فرصت طلایی دانسته نشد.
حالا که بیش از دو سال و نیم از آن موقع می گذرد، نکته اینجا است که دولت رئیسی و مردان سیاست خارجیاش در حوزه برجام چه دستاوردی داشتهاند و چرا زمانیکه همه چیز برای رسیدن به توافق آماده بود، این اتفاق رخ نداد.
چندی پیش که سید ابراهیم رئیسی برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفت باز هم طبق معمول صحبت از احتمال مذاکره روسای جمهور ایران و آمریکا و مذاکره پیرامون برجام در حاشیه مجمع عمومی مطرح شد. اتفاقی که هرگز نیفتاد و با توجه به رویکردهای دولت انقلابی رئیسی و موضعگیری سران کاخ سفید به نظر میرسد هیچ زمانی رخ ندهد. این در حالی است که شاید بتوان حسن روحانی را تنها رئیسجمهوری قلمدا کرد که به واسطه عملکردش در سیاست خارجی و انعقاد برجام این رویه را در دوران خود بنا نهاد که حتی در مسیر بازگشت از سازمان ملل برای نخستینبار با باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا بهصورت تلفنی صحبت کرد. روحانی که تا سال 98 هر سال با برنامه و پیشنهاد مشخص برای سخنرانی به سازمان ملل میرفت شاید فکرش را هم نمیکرد که به واسطه شیوع و انتشار ویروس کرونا آخرین حضورش در سازمان ملل به همان حضور در هفتاد و چهارمین مجمع عمومی منتهی شود؛ هر چند که در همان حضور نیز که در حاشیه مجمع عمومی تلاشها بر مذاکرات میان ایران و 1+4 برقرار بود، روحانی بارها از سوی ترامپ رئیسجمهور وقت آمریکا درخواست ملاقات دریافت کرد، اما رییس دولت دوازدهم بهدلایلی نپذیرفت. برخی معتقدند که آن زمان روحانی نمیتوانست این دیدار را انجام دهد یا تن به گفتوگو با ترامپ دهد، اما پر واضح است که اگر ترامپ و دولت آمریکا متعهد بودند زیر میز برجام نزده و از این توافق خارج نمیشدند که بخواهند با شرط و شروط جدید مجددا وارد شوند لذا روحانی نیز به جهت اشراف بر این موضوع نخواست وارد گفتوگو با آمریکاییها بشود. اما این اتفاق نیفتاد و برجام همچنان دو سال واندی است که بلاتکلیف مانده است.
*روایت ملاقاتی که رخ نداد
چندی پیش بود که سایت حسن روحانی در مطلبی تحت عنوان دیداری که رخ نداد به مسائل پیرامون آخرین سفر رئیسجمهور وقت به سازمان ملل پرداخت و نوشت: ظهر پنجم مهر ۱۳۹۸ بود که رئیسجمهور روحانی از سفر نیویورک بازگشت؛ رویدادی که الزاما قرار نبود آخرین سفر دکتر حسن روحانی به مجمع عمومی سازمان ملل باشد، اما پاندمی کرونا سبب شد تا آن سفر دشوار و فشرده، اختتامیهای بر حضور سالیانه او در مقر سازمان ملل متحد باشد. سفر ۹۸ نه به این علت که آخرین سفر حسن روحانی بود بلکه به دلیل شرایط پیچیده دیپلماتیک حاکم بر آن و البته سایه سنگین دیدار احتمالی روحانی و دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا سفر مهمی بود و بازخوانی آن همچنان دارای اهمیت است. هنوز هم یکی از پرسشهای افکار عمومی از دوران مسئولیت روحانی، درباره آن رخدادِ ، پاسخ داده نشده است؛ پرسشهایی از قبیل اینکه «آیا آن دیدار شدنی بود؟ آیا روحانی آماده ریسک بود؟ آیا روحانی از تبعات سیاست داخلی آن دیدار واهمه داشت؟ اصلا چرا روحانی حاضر نشد با ترامپ دیدار کند؟ آیا عطش نمایش یا پیشبینیناپذیری ترامپ مانع بود؟ آیا میشد به ترامپ اعتماد کرد؟» آنچه مشخص است در آن سال فرانسویها دنبال ابتکاری برای خروج از بنبست بودند و همین مساله نیز سبب شد تا آنگلا مرکل صدر اعظم وقت آلمان که معمولا به مجمع عمومی نمیرفت در آن سال حاضر شود، بوریس جانسون نخستوزیر وقت انگلیس بیاید و جملگی از حضور روحانی در آن سال استقبال کنند. اینکه روحانی آماده ریسک کردن بود یانه را نیز میتوان از برخی اظهارات وی در شهریورماه همان سال برداشت نمود. جایی که چهارم شهریور همان سال اظهار کرد: «معتقدم برای توسعه و پیشرفت کشور باید از هر ابزاری استفاده کنیم. اگر من بدانم در جلسهای با کسی ملاقات کنم مشکل حل میشود دریغ نخواهم کرد؛ زیرا اصل منافع ملی کشور است.»
* روحانی از پیامدهای داخلی واهمه داشت؟
آنهاییکه حسن روحانی و کاراکتر شخصیتیاش را میشناسند میدانندکه او کسی نیست که متاثر از حرف منتقدان یا مخالفان باشد و هر کاری بداند درست انجام میدهد. کما اینکه بسیاری از کارهایی را هم که در دولت خود انجام داد با مخالفتهای زیادی از سوی دلواپسان مواجه شد، اما او مصمم به کار خود ادامه داد. لذا اینکه بگوییم روحانی بهدلیل واهمه از پیامدهای داخلی از دیدار و گفتوگو با ترامپ سر باز زد تحلیلی سطحی و غیر مستند است. واقعیت این است که پاسخ روحانی به تماس تلفتی اوباما یا قدم زدن محمد جواد ظریف با جان کری ثابت کرده ترس از تبعات داخلی جایی در سیاست خارجی آن دولت نداشت و اگر اینگونه بود اساسا برجامی شکل نمیگرفت. البته روحانی پس از حضور در مجمع عمومی نیز بارها از عزم خود برای قربانی شدن در راستای منافع ملی گفته بود. دلیل عدم ملاقات و گفتوگو با ترامپ نیز اعتمادی بود که وی تخریب کرده بود و ترامپ بیش از نتیجه بهدنبال نمایش بود. شاید برای این مساله بهترین مستند همان صحبت رئیسجمهور پیشین در مجمع عمومی هفتاد و چهارم در مهر 98 بود که خطاب به ترامپ گفت: «کافی است به جای نمایش مذاکره به واقعیت مذاکره برگردید. عکس یادگاری آخرین ایستگاه مذاکره است نه اولین ایستگاه.»