قدرت خرید ایران در جایگاه ۸۱ جهان
آرمان امروز: قدرت خرید، میزان کالاها و خدماتی است که یک فرد یا خانوار با درآمد خود میتواند خریداری کند. این مفهوم یکی از مهمترین مفاهیم در اقتصاد است و نقش مهمی در تعیین سطح رفاه افراد و رشد اقتصادی کشور دارد. بر اساس آخرین آمار سایت (Numbeo)) قدرت خرید ایران در بین ۸۴ کشوری که در سال ۲۰۲۳ مورد بررسی قرار گرفته اند در جایگاه ۸۱ قرار دارد. تنها کشورهایی چون سریلانکا، ونزوئلا و نیجیریه بعد از ایران قرار دارند. این در حالی است که عربستان سعودی، قطر و عمان در رتبه های بالا قرار دارند و قدرت خرید این کشورها بسیار بیش از مردم ایران است. ایران در سال ۲۰۱۲ در رتبه ۳۴ جهان قرار داشته و هر سال قدرت خرید مردم ایران کاهش داشته است.
طی سال های گذشته، قدرت خرید مردم ایران به طور قابل توجهی کاهش یافته است. به کفته کارشناسان تورم یکی از اصلیترین عوامل کاهش قدرت خرید است. در طی ۱۰ سال گذشته، تورم در ایران به طور مداوم در حال افزایش بوده است.
نرخ تورم در ایران در سال ۱۳۹۲ معادل ۲۳.۶ درصد بود. این نرخ در سال ۱۴۰۲ به ۴۰.۹ درصد افزایش یافته است. این افزایش تورم باعث شده است که قیمت کالاها و خدمات در ایران به طور قابل توجهی افزایش یابد و قدرت خرید مردم کاهش یابد. این امر باعث شده است که قیمت کالاها و خدمات به طور قابل توجهی افزایش یابد و قدرت خرید مردم کاهش یابد.
همجنین درآمد مردم ایران نیز در طی ۱۰ سال گذشته به طور قابل توجهی کاهش یافته است.
درآمد سرانه واقعی مردم ایران در سال ۱۳۹۲ معادل ۳۰ میلیون تومان بود. این درآمد در سال ۱۴۰۲ به ۲۰ میلیون تومان کاهش یافته است. این کاهش درآمد باعث شده است که مردم ایران نتوانند کالاها و خدمات مورد نیاز خود را خریداری کنند.
این کاهش درآمد به دلیل عوامل مختلفی از جمله تحریمهای اقتصادی، رکود اقتصادی، و کاهش سرمایهگذاری در کشور بوده است.
تأثیر کاهش قدرت خرید بر اقتصاد ایران
کاهش قدرت خرید مردم ایران تأثیرات منفی مختلفی بر اقتصاد کشور داشته است. کاهش قدرت خرید باعث شده است که مردم ایران نتوانند کالاها و خدمات مورد نیاز خود را خریداری کنند و سطح رفاه آنها کاهش یابد. کاهش قدرت خرید باعث شده است که تقاضا برای کالاها و خدمات در کشور کاهش یابد.
این امر میتواند منجر به کاهش تولید و رشد اقتصادی شود. کاهش قدرت خرید همچنین باعث شده است که نابرابری درآمدی در کشور افزایش یابد. این امر میتواند منجر به مشکلات اجتماعی مختلفی شود.
این وضعیت هزینه زندگی خانواده های ایرانی را نیز تحت تاثیر قرار داده است. در حال حاضر حداقل هزینه خورد و خوراک یک خانواده سه نفره تهرانی در ماه چیزی حدود ۷۵ درصد دستمزد مصوب یک کارگر متاهل با فرزند در سال ۱۴۰۲ را در بر می گیرد. هزینه های مسکن، ارتباطات، حمل و نقل، بهداشت و درمان، آموزش و … نیز در کنار هزینه امنیت غذایی حداقلی شرایط نگران کننده ای را برای اقشار کم درآمد جامعه رقم می زند.
همچنین درآمد سرانه کشور در یک دهه گذشته ۳۲ درصد کاهش یافته و به این ترتیب یکسوم از قدرت خرید هر ایرانی در طول دهه سوخته ۹۰ کاملا از دست رفته است.
اقتصاد فرمان نمی پذیرد
مهدی پازوکی، اقتصاددان در گفت و گو با روزنامه آرمان امروز با اشاره به دلایل کاهش قدرت خرید در ایران در طی سال های گذشته گفت: علل این وضعیت کاملا مشخص است. در حال حاضر ما جزو سه چهار کشوری هستیم که نرخ تورم آن بالای چهل درصد است. در چنین شرایطی طبیعی است که قدرت خرید مردم به شدت کاهش پیدا می کند و مردم هرسال فقیرتر می شوند.
مردم کوچه و بازار هم این مساله را درک میکنند. شما هر کالایی را نسبت به سال پیش محاسبه کنید وضعیت تورمی را درک می کنید.
او با اشاره به عوامل دیگر کاهش قدرت خرید مردم افزود: از سوی دیگر رشد تولید ملی هم در طی ۱۰ سال گذشته نزدیک به صفر بوده است. در چنین شرایطی مردم با شعار نمی توانند زندگی کنند. فرض کنید شما اگر مستاجر باشید مشخص است که کرایه ها نسبت به سال گذشته بالا رفته است و درآمدتان چقدر شده است.
پازوکی درباره شعارها و وعده های دولت رئیسی درباره کاهش تورم و افزایش قدرت خرید مردم گفت: دولت می تواند با سیاست های بخردانه جلوی تورم را بگیرد، اما با حرف های پوپولیستی نمی توان مساله را حل کرد. متاسفانه سیاست گذاران نسبت به ابتدای انقلاب بسیار ضعیف تر شده اند. در واقع نظام تصمیم گیری ما ضعیف تر شده است. برای مثال، رئیس دفتر کلان سازمان برنامه بدون درک درست از تورم صحبت می کند.
به گفته او باید برخورد امنیتی با تورم کنیم و دستوری آن را پایین بیاوریم! ۳۰ سال قبل مدیر دفتر کلان سازمان برنامه دکتر مسعود نیلی بوده است. تمامی اقتصاددانان می دانند که علت اصلی تورم در ایران افزایش نقدینگی است.
این اقتصاد دان با تاکید بر نقش سیاست در اقتصاد ایران افزود: متاسفانه در ایران اقتصاد گروگان سیاست شده است.
اگر برخورد کارشناسی و علمی با متغیرهای اقتصادی داشته باشیم می توانیم مشکلات را حل کینم. اگر شما نقدینگی را کنترل کنیدف تورم را کاهش داده اید. برای مثال، کنترل کسری بودجه دولت می تواند یکی از راه ها باشد. عراق جای ما را اوپک گرفته است. چرا؟
چون شرکت های اروچایی و آکریکایی در صنعت نفت عراق سرمایه گذاری کرده اند. فکر می کنم اگر سیاست گذاری در جهت منافع ملی تغییر کند، می توان مشکلات را حل کرد. بهترین دوره ای که بعد از انقلاب داشتیم دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی بود. بهترین عملکرد برنامه توسعه نیز برنامه سوم دولت خاتمی است.
در نهایت باید گفت کاهش قدرت خرید مردم ایران یکی از چالشهای مهم اقتصادی کشور است. این چالش تأثیرات منفی مختلفی بر اقتصاد و سطح رفاه مردم کشور داشته است.
برای حل این چالش، باید اقدامات لازم برای کنترل تورم، افزایش درآمد مردم، و کاهش هزینههای زندگی انجام شود.