چند مدتی است که بحث انتخابات مجلس دوازدهم در پایان سال جاری و نحوه و چگونگی مشارکت مردم در این انتخابات نقل بسیاری از محافل است و افراد و اشخاص زیادی در خصوص این مساله به اظهار نظر میپردازند. این در حالی است که نگاهی به شرایط جامعه این مسئله را روایت میکند که برخلاف دولت، جریانات سیاسی و افرادی که خود را برای انتخابات آماده میکنند جامعه این مساله را در اولویت چندم خود قرار داده است.
به گزارش آرمان ملی آنلاین قضیه از این قرار است که عملکردهای دولت در حوزههای مختلف به ویژه حوزه اقتصادی و معیشتی باعث شده تا میزان نارضایتیها بالا برود و حتی حامیان و اطرافیان دولتیها نیز از شرایط اقتصادی بد جامعه و عملکرد دولت گلایه کنند. از طرفی با توجه به اتفاقاتی که طی یک سال اخیر رخ داده به ویژه تحولات شش ماهه دوم سال گذشته بخشی از جامعه به این نتیجه رسیده که با توجه به عملکردها و رویکردها چندان امیدی به اصلاح وجود ندارد. لذا به قرائت برخی انتخابات و صندوق رای کارکرد خود را از دست داده است. حال اینکه برای مشارکت بالا چه ابزار و لوازمی لازم است دولت و مجموعه حاکمیت به خوبی به این امر واقفند و برای مشارکت گسترده در انتخابات مجلس باید از هم اکنون چارهاندیشیهای لازم صورت گیرد. در این راستا برای بررسی شرایط جامعه و لوازم رسیدن به مشارکت بالا و انتخابات مجلس پیشرو «آرمان ملی» با سیدمحمود میرلوحی، عضو شورای شهر پنجم و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
با توجه به شرایط جامعه؛ عملکرد دولت و نارضایتیهای اقتصادی و... ارزیابی شما از انتخابات پیشرو نوع نگاه و مشارکت جامعه چگونه است؟
من معتقدم شیوه عمل در دو انتخابات اخیر، رفتار برخی نهادها باعث کاهش مشارکت در انتخابات شد. مشارکت حداکثری ابزار و لوازمی میطلبد که اگر آنها وجود نداشته باشد اساسا نمیتوان انتظار مشارکت داشت. هر چند ممکن است که در کشورهای دیگر اصلا این حساسیتهای ما را نداشته باشند یا مثل ترکیه که برای شرکت در انتخابات الزام قانونی وجود دارد و یا برخی کشورها که در آن الزامی هم نیست ولی مردم در حد ضرورت مشارکت دارند، اما در کشور ما مساله مشارکت با وجود شرایط کنونی یک دوقطبی است. این دو قطبی یک واقعیت در کشور است که یک اختلاف نظری میان حاکمیت و بخشهایی از جامعه ایجاد کرده که هر کدام قائل هستند اکثریت را در اختیار دارند. راههایی هم که مطرح شده تا این صحنه تعیین تکلیف شود، کارساز نبوده است. حتی روحانی در زمان حضور در دولت بحث رفراندوم در مورد بحث برخی نظارتها در مورد انتخابات را مطرح کرد ولی آن هم هم راه به جایی نبرد و این مساله همچنان بلاتکلیف و اختلاف نظر باقی مانده است. حداقل این است که در دو انتخابات اخیر مشارکت به زیر 50 درصد رسید چیزی که در ریاست جمهوری کمسابقه بود. در انتخاباتهای مختلف معمولا نصاب مشارکت برخی اوقات تغییر میکرده مثل انتخابات ریاست جمهوری خاتمی که نصاب تا 78 درصد بالا رفت. البته در دوره دوم روحانی در سال 96 نیز همینطور بود. معمولا در انتخاباتها بالای 60 تا 65 درصد رکورد زدیم.
اما دو انتخابات پیشین نشان داد که شرایط از نظر جامعه تغییرکرده و دیگر نباید مثل سابق شاهد آن حضور پر شور و مشارکتی با نصاب بالا را انتظار داشته باشیم. البته انتخابات بعدی انتخابات خبرگان و مجلس است و ممکن است که برخی معتقد باشند چون در مجلس مسائل محلی موثر است اما توجه ندارند که امروز 75 درصد جمعیت ایران شهری و حدود 45 درصد آن در کلانشهرهاست. همین ده یازده شهر مثل تهران و اصفهان نصف جمعیتاند. وقتی نصاب جمعیت به زیر 25 درصد تنزل پیدا میکند دیگر نمیشود به دنبال مشارکتهای بالا بود و مشارکت 60 تا 70 درصدی بود. ضمن اینکه انتخابات خبرگان نیز چندان مشارکت بالایی را نخواهد دید. حداقل در دوره قبل مرحوم آقای هاشمی یک شرایطی را فراهم کرد که آن هم وقتی دیده شد که تاثیری ندارد و خیلی تلاش کردیم که در ماجرای 16+30 فضا را به سمت مساعدی ببریم، اما در عمل نتیجه کار خبرگان به سمت و سوی دیگری رفت. امسال بعید است که رقابتی هر چند درون جریانی در میان خود اصولگرایان نیز ایجاد شود. البته پیچیدگیها بسیار و زمان محدود است و الان خرداد در حال پایان پیدا کردن است و هشت ماه زمان بیشتر نمانده و در زمزمههایی که برخی میکنند نیز لوازم یک انتخابات با مشارکت بالا فعلا دیده نمیشود. مشارکت 60 درصدی لوازم و مقدماتی دارد. زمانی دستور است که گفته میشود انتخابات باید با مشارکت 60 درصد مردم همراه باشد در حالی که انتخابات نیز مثل اقتصاد دستوری نیست که بگوییم فلان اتفاق بیفتد. 60 درصد رای مردم است و مردم نیز باید انگیزه داشته باشند. اما با شرایطی که صندوق رای پیدا کرده فعلا محلی در تصمیمات بخشی از جامعه ندارد. حتی اکنون که مشاهده میکنید مجلس کجای تصمیمات کشور است؟ آن چیزی که امام(ره) میفرمود مجلس در راس امور و مرکز فضائل کشور است کجاست؟ لذا دلایل متعددی قابل مشاهده است و از آن طرف نشانههایی از اینکه سیاستهای کلان و ارادهای که انتخابات 98 و 1400 را برگزار کرد تغییر پیدا کرده فعلا ملاحظه نمیشود.
تصور برخی جریانات بر پایه یک تحلیلی در انتخابات 1400 نیز این بود که اصلاحطلبان و اصولگرایان هرکدام در جامعه 25 درصد رای دارند و رای خاکستری نیز بالاخره بررسی میکند و هر طرفی را برنده ببیند به آن سمت خواهد رفت. لذا فکر میکردند اکنون که اصلاحات در میان نیست این رایهای خاکستری ناگزیر در انتخابات حاضر خواهند شد و انتخاباتی با مشارکت بالای 50 درصد خواهند داشت. اما این اتفاق که نیفتاد بلکه رخداد جدیدی هم پیش آمد و آن رایهای سفیدی بود که برای اولین بار رقم قابل توجهی را نشان میداد
برخی معتقدند که از انتخابات سال 98 به این سو دیگر بخشی از جامعه صندوق رای را محلی برای تغییر در جهت رسیدن به مطالبات خود نمیدانند و از این جهت مشارکت در دو انتخابات پیشین کاهش داشته است؛ چه میزان با این گزاره موافقید؟
در سال 76 همه چیز نشان میداد که مطلوب حاکمیت کسی جز خاتمی است. علما، مقامات و... مراسم برگزار میکردند و علنا از یک کاندیدا حمایت میکردند، اما جامعه مشارکت بالایی را در آن انتخابات رقم زد و آن اتفاق افتاد که در نهایت منجر به پیروزی خاتمی شد. در سال 96 مجددا چنین اتفاقی افتاد و رفتاری که بروز داده شد به نوعی نهیبی بود که بین همان سیستم و سازمان نیروهای اصولگرا یک وحدتی را ایجاد کند و عملا همه توان خود را به کار بسته و امکانات تبلیعی را در اختیار گرفتند اما نشد. بالاخره روحانی و پشتوانه رای اصلاحطلبان باز به آن شکل گسترده و خاص اتفاق افتاد که روحانی با 24 میلیون انتخاب شد. اما پس از آن وقتی جامعه دید که باز هم ارادهای خارج از دولت اجازه ندادند وعدهها، تصمیمات و برنامههای دولت آقای روحانی به درستی پیش برود و حتی در قضیه برجام نیز مداخلات بسیار کردند به این نتیجه رسید که دیگر انتخابات و صندوق رای نیز نمیتواند بدان صورت در حل مشکلات تاثیرگذار باشد. در موضوع برجام خود ظریف چند شب پیش در کلاب هاوس مطالبی را مطرح کردند. عواملی که در داخل چوب لای چرخ دولت گذاشتند کم نبودند. لذا وقتی جامعه میبیند وقتی که اصلاحات برنده میشود جریان مقابل و سایر بخشها هر 9 روز یک بحران درست میکنند، مانع تراشی میکنند و دولت و مجلس را محدود میکند و زمانی که در اختیار خودشان قرار میگیرد همه چیز وفق مراد است میتوان گفت که دیگر مشارکت 70 درصد قابل تحقق نیست.
همانطور که در سالهای 98 و 1400 نیز رخ نداد. دیدگاههای جامعه امروز روشن است و فضای دانشگاهی و اعتراضات سال گذشته که هم از نظر جغرافیایی فراگیر بود و هم از نظر اینکه بخشهای مختلف جامعه حضور داشتند نشان میدهد که نارضایتیهایی وجود دارد. راهکار این است که انتخابات رقابتی برگزار شود و اجازه حضور به همه جریانات داده شود. تصور برخی جریانات بر پایه یک تحلیلی در انتخابات 1400 نیز این بود که اصلاحطلبان و اصولگرایان هرکدام در جامعه 25 درصد رای دارند و رای خاکستری نیز بالاخره بررسی میکند و هر طرفی را برنده ببیند به آن سمت خواهد رفت. لذا فکر میکردند اکنون که اصلاحات در میان نیست این رایهای خاکستری ناگزیر در انتخابات حاضر خواهند شد و انتخاباتی با مشارکت بالای 50 درصد خواهند داشت. اما این اتفاق که نیفتاد بلکه رخداد جدیدی هم پیش آمد و آن رایهای سفیدی بود که برای اولین بار رقم قابل توجهی را نشان میداد. لذا اگر این مسیر ادامه پیدا کند ابزار جدیدی است که طی آن جامعه به آن افرادی که به طور غیر رقابتی در صحنه هستند رای نمیدهد و هم نظرش را اعلام میکند. در واقع ممکن است از این نوع اتفاقات بیفتد که مردم پای صندوق بیایند اما این رای به نفع کاندیداها نباشد و رای سفید یا باطله را اضافه کند. اینها احتمالاتی است که از انتخابات اخیر کم کم زمینه آن از صندوقها بیرون میآید.
مشارکت حداکثری ابزار و لوازمی میطلبد که اگر آنها وجود نداشته باشد اساسا نمیتوان انتظار مشارکت داشت. هر چند ممکن است که در کشورهای دیگر اصلا این حساسیتهای ما را نداشته باشند یا مثل ترکیه که برای شرکت در انتخابات الزام قانونی وجود دارد و یا برخی کشورها که در آن الزامی هم نیست ولی مردم در حد ضرورت مشارکت دارند، اما در کشور ما مساله مشارکت با وجود شرایط کنونی یک دوقطبی است
پیش از این و در ادوار مختلف انتخاباتی برخی اصلاحطلبان مطرح میکردند که اگر فیلترهای نظارتی چندان اعمال نشود و اصلاح طلبان بتوانند با حداکثر ظرفیت خود وارد انتخابات شوند تنور انتخابات داغ خواهد شد؛ فکر میکنید با توجه به شرایط فعلی و نوع نگاه جامعه به مقوله انتخابات این اتفاق هنوز هم تاثیری داشته باشد؟
خیر؛ برآوردهای ما نشان میدهد که این نگاه دیگر چندان کارشناسی نیست. در انتخاباتهای قبل این مساله درست بود و مطرح میشد. چنانکه اگر در انتخابات 98 برخی ازاصلاحطلبان تایید میشدند شاید انتخابات مشارکت بالایی داشت اما الان یک تجربه پیشرو داریم و میبینیم که شرایط اصلا مثل گذشته نیست. الان اصلاحطلبان به طور جدی مورد اعتراض، انتقاد و چالش قرار میگیرند که شما وقتی نمیتوانید از عهده کار بر آیید چرا میآیید؟ لذا نه؛ به نظر من اینکه شما میفرمایید میتوانست در انتخابات 98 مطرح باشد اما اکنون با این اتفاقات دیگر جایی ندارد. یک اراده جدی باید وجود داشته باشد تا با حل مشکلات شرایط را برای حضور مشارکتی مردم فراهم کند. اینکه یخ جامعه آب شده و پای صندوق رای بیاید به نظر میآید یک برنامه مفصلی را طلب میکند که فعلا نشانههایی از آن دیده نمیشود.