این وضعیت ناشی از غلبه پارادایم "ملت ترک" بر الگو واره "ملت ترکیه" است و بدان معناست که یکصد سال بعد از تشکیل جمهوری ترکیه، فرایند ملت سازی در این کشور که از میان خرابه های امپراتوری عثمانی سر برافزاشته است، تکمیل نشده و ترکیه راه درازی برای عبور از مباحث قومیتی دارد.
عصر ایران - انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ترکیه با پیروزی حزب حاکم به پایان رسید و رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه ، دستکم برای 5 سال دیگر اداره این جمهوری 100 ساله را بر عهده گرفتند.
درباره انتخابات ترکیه در این این دو هفته، بسیار نوشته شده است؛ از جمله این که این انتخابات در فضایی کاملاً رقابتی برگزار شد، مشارکت مردم بسیار بالا بود و خدشه خاصی هم بر سلامت آن وارد نشد. این ها، صد البته نکات مثبت انتخابات در خانه همسایه است و از این بابت باید به دولت و مردم ترکیه تبریک گفت.
اما دو نکته منفی در این انتخابات رخ نمود که زنگ خطری برای ترکیه و حتی منطقه به شمار می رود:
1 - "قومیت" ، یکی از مهم ترین موضوعات انتخاباتی در ماه های منتهی به انتخابات بود. در این مدت، بخش قابل توجهی از پتانسیل انتخابات چه در میان سیاستمداران و رقبا و چه در میان مردم عادی به موضوع "کُردها" اختصاص داشت.
برخی از احزاب و شخصیت های سیاسی ترکیه ابایی از این نداشتند که علیه کردها موضع بگیرند. سینان اوغان ، کاندیدای ناسیونالیست و شکست خورده دوم اول انتخابات که 5.17 درصد آراء را به خود اختصاص داده بود، قبل از برگزاری دور دوم انتخابات گفت که به شرطی از یکی از دو کاندیدای باقی مانده (اردوغان و قلیچدار اوغلو) حمایت می کند که قول دهند در دولت آینده، سهمی به کردها ندهند.
اردوغان و اوغان
این در حالی است که کردها نیز بخشی از مردم کشور ترکیه اند و قاعدتاً نباید تفاوتی بین یک کرد یا یک ترک یا سایر قومیت های مقیم ترکیه در تصدی مناصب حکومتی وجود داشته باشد ولی در عمل شاهد بودیم که دستکم بخشی از جریان سیاسی ترکیه، این نه نمی اندیشند و البته حامیانی هم دارند.
این وضعیت ناشی از غلبه پارادایم "ملت ترک" بر الگو واره "ملت ترکیه" است و بدان معناست که یکصد سال بعد از تشکیل جمهوری ترکیه، فرایند ملت سازی در این کشور که از میان خرابه های امپراتوری عثمانی سر برافزاشته است، تکمیل نشده و ترکیه راه درازی برای عبور از مباحث قومیتی دارد.
البته ناگفته نماند که وضعیت نسبت به دهه های گذشته بهبود یافته است چرا که امروزه دیگر اصل کردها نفی نمی شود. تا چند سال قبل، برخی ریان های پات ترکیست، می گفتند اساساً هیچ کردی در ترکیه زندگی نمی کند و آنها در واقع، ترک های کوهی (1) هستند! اما امروز، دستکم در ادبیات رسمی، کسی این قوم را انکار نمی کند و در سیاست های اعلامی از کردها به عنوان "برادر" و "خواهر" یاد می شود.
2 - "مهاجر ستیزی" نیز یکی دیگر از نکات منفی این دوره از انتخابات ترکیه بود. جریان رقیب اردوغان یعنی حزب جمهوری خواه خلق به رهبری کمال قلیچدار اوغلو، بسیار کوشید با مانور بر روی اخراج مهاجران به ویژه آوارگان سوریه ای، احساسات عمومی را علیه آنها و به نفع خود بسیج کند.
قلیچدار اوغلو و احزاب و شخصیت های حامی او با رویکردی مبتنی بر نفرت پراکنی علیه مهاجران و آوارگان، حتی مشکلاتی مانند گرانی خانه را نیز به گردن مهاجران انداختند و چنان تبلیغ می کردند که اگر همین فردا مهاجران از ترکیه بروند، همه مشکلات کشور حل می شوند!
در یکی از بیلبوردهای قلیچدار اوغلو با نوشتاری تاکیدی آمده شده بود: "سوریه ای ها، خوا - هَند - رفت" و خود او هم گفت که ابایی ندارد از این که نژادپرست خوانده شود!
نکته این جاست که در ایران و برغم مشکلات متعدد اقتصادی و سیاسی و حتی امنیتی، هیچگاه مباحث قومیتی و نژاد پرستانه و مهاجرستیزی، جزو موضوعات و چالش های انتخاباتی نبوده است و مثلاً هیچ کاندیدایی با وعده اخراج مهاجران افغانستانی وارد گود رقابت ها نشده یا شحص و حزب و جریان سیاسی نگفته است شرط حمایت من از فلان کاندیدا یا فلان فهرست این است که مثلاً ترک ها یا لرها یا کردها را در قدرت سهیم نکنند.
این ویژگی بدان جهت است که کشور ایران با سابقه تمدنی هزاران ساله، فرایند ملت سازی را به طور ریشه دار و گسترده ای تکمیل کرده است و چون از همان ابتدا جغرافیای ایران شاهد ساکنانی از اقوام گوناگون بوده است، تنوع نژادی و زبانی و قومی، پدیده ای دیرآشنا برای ایرانیان بوده است و آن را به رسمیت شناخته اند و نژادپرستی نتوانسته است صبغه غالب در گفتمان ملت ایران باشد. «ملت ایران» را باید پاس داشت و اجازه نداد این دستاورد بی همتای تاریخی دستخوش حوادث روزگار شود.
از این رو با نگاه به حواشی مذکور در انتخابات ترکیه، می توان از این زوایا به ملت ایران بالید و در عین حال عقل سلیم حکم می کند که درس های آموزنده انتخابات واقعی ترکیه را آموخت و بومی سازی کرد.
پی نوشت:
در این باره بد نیست این نقل را از پروفسور دوغو ارگیل، جامعه شناس و استاد دانشگاه بخوانید که در وبگاه بنیاد مطالعات قفقاز منتشر شده است:
از دهه ۱۹۵۰و همزمان با عضویت ترکیه در ناتو، حکومت ترکیه همواره این ترس را در جامعه مطرح می ساخت که به زودی روسیه کمونیستی به ما حمله خواهد کرد.
جلال بایار رییس جمهور وقت برای دفاع در برابر این موضوع دست به اقدامات وسیعی زد اما اصلی ترین گام ها از سوی نظامیان برداشته شد.
آنان برای تقویت ملی گرایی ترکی نیازمند پروژه های علمی بودند. مرا نزد خود فراخوانده و از من خواستند طرحی در اختیارشان بگذارم که بر اساس آن مفهوم ملی گرایی ترکیه با قدرت بیشتری در ذهن افراد جامعه جا بیفتد. من همان زمان به آنان گفتم که این اقدام منجر به واکنش های قومی شده و حتی در بهترین شرایط ممکن ناسیونالیسم کُردی را به شدت تقویت خواهد کرد.
آنان از من نااُمید شده و با چند دانشگاهی دیگر دیدار کردند. دو تن از آنان در مقابل دریافت مبلغی کلان، این طرح مسخره را مطرح کردند که چیزی به نام کُرد وجود ندارد و آنان همان ترک های کوهی هستند که با پا گذاشتن بر برف ها و شنیدن آوای صوتی "کارت کورت کارت کورت"، کلمه کُرد را به وجود آورده اند.
واقعا جای تاسف دارد که در ارتش ما در مجموعه ای به نام سازمان جنگ روانی برای چنین نظریه مبتذلی پول خرج کرده و مدت ها در رسانه ها و دانشگاه ها از این قضیه دفاع کردند."