تنش زدایی عربستان سعودی با ایران بخشی از تمرکز سیاست بزرگ سعودی بر حمایت از طرح توسعه اجتماعی-اقتصادی آن است که به عنوان چشم انداز ۲۰۳۰ شناخته میشود. سعودی میلیاردها دلار برای اجرای این طرح سرمایه گذاری کرده و تنش با ایران از سرمایهگذاری خارجی بسیار مورد نیاز جلوگیری میکند و رویای عربستان برای تبدیل شدن به یک قطب منطقهای و جهانی بهویژه برای رایانش ابری، لجستیک، تجارت و صنعت را از بین میبر. درقابت بین ایالات متحده و چین، دوری غرب از روسیه و ایران به دلیل جنگ در اوکراین، و مرگ توافق هسته ای ایران، این سه کشور را به هم نزدیکتر می کند. این توافق را باید تلاش عربستان برای محافظت از خود در برابر گرفتار شدن در میانه تنش های غرب با ایران، روسیه و چین دانست.
یاسمین فاروق در اندیشکده کارنگی نوشت: در 10 مارس، عربستان سعودی، ایران و چین با صدور بیانیهای مشترک از توافق برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک بین ریاض و تهران خبر دادند. پس از هفت سال خصومت نظامی و دیپلماتیک، دو قدرت خلیج فارس توافق کردند تا بر اساس مجموعهای از قوانین بینالمللی و دو قرارداد دوجانبه امضا شده در سالهای 1998 و 2001، برای حل اختلافات خود تلاش کنند. توافق امسال پس از پنج روز مذاکرات جامع و فشرده در پکن و دو سال مذاکرات پشت درهای بسته عربستان و ایران در عراق و عمان بدست آمد.
به گزارش سویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: بیشتر تحلیل ها بر نقش رو به رشد چین در خاورمیانه در بحبوحه رقابت قدرت جهانی متمرکز شده است. اما انگیزههای سعودی فراتر از محافظت در برابر خروج ایالات متحده از منطقه یا ایجاد تعادل بین یک قدرت بزرگ در برابر قدرت دیگر است.
چرا نقش چین مهم است؟
هم ماهیت و هم فرآیند این توافق، یک مطالعه موردی از درک مشترک چین و عربستان سعودی از نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین و امنیت بینالمللی است. این توافق بر سر اصول حل تعارض بین دو کشور است نه توافقی بر سر راه حل هایی که باید به دست آید. این سند، تعهد مکرر عربستان و چین به هنجارهایی مانند عدم مداخله در امور داخلی کشورها را که از سال 2006 ستونهای ثابت مشارکت چین و عربستان بودهاند، تکرار میکند.
میانجیگری چین همچنین به حل اختلاف طولانی مدت بین عربستان سعودی و ایران بر سر درگیری در یمن کمک کرد. موضع اولیه ریاض شامل پیششرطهایی از جمله «سپردن یمن به یمنیها» از سوی تهران بود، زیرا سعودی حمایت ایران از حوثیها را مانع اصلی در برابر هرگونه تنش زدایی میدانست. اما در طول دو سال گذشته، موضع عربستان تغییر کرده است و چین به میانجیگری مصالحهای کمک کرد که طی آن ریاض با درخواست تهران برای اعلام احیای روابط دیپلماتیک قبل از توقف حمایت ایران از حوثیها موافقت کرد.
بیانیه سه جانبه علنی فاقد هرگونه موضع ایران در مورد یمن است، اما لحن و گزارشهای مطبوعاتی پیاپی آن تأیید میکند که میانجیگری چین در نهایت طرفها را به توافقی رساند، که به آنها یک مهلت دو ماهه برای نشان دادن حسن نیت قبل از شروع احیای روابط دیپلماتیک ارائه میکند.
عربستان سعودی نمی تواند نقش سازنده ایران را تضمین کند، اما روی چین حساب باز می کند. عربستان سعودی همچنین روی منافع چین در موفقیت اولین آزمون رهبری دیپلماتیک پکن در منطقه شرط بندی کرده است.
علاوه بر این، بیانیههای عربستان، تعهدات ایران بر اساس این توافق را به عنوان قول تهران به چین تصویر می کند. یک مقام سعودی که نامش فاش نشده نقش چین را به عنوان یکی از دشوارترین مسائل برای حل و فصل در جریان مذاکرات فهرست کرده است. برخلاف میانجیهای قبلی ( عمان و عراق)، چین اهرمی برای تضمین احترام ایران به تعاملاتش در این فرآیند سهجانبه، حداقل از دیدگاه عربستان، دارد. پکن قبلاً با حضور مقامات بلندپایه امنیتی ایران در مذاکرات، نه دیپلماتهای ایرانی، که عربستان سعودی آنها را فاقد توانایی کنترل رفتار ایران در منطقه میداند، ریاض را خشنود کرده است. ریاض به طور سنتی فاقد ابزارهای دیپلماتیک اجبارآمیز و بازدارندگی نظامی برای تحت فشار قرار دادن عوامل امنیتی و نظامی در داخل ایران، برای سازش بوده است. میانجیگری چین ممکن است این ضعف را جبران کند، اما اگر تهران تعهدات خود را نقض کند، پکن را نیز در کانون توجه قرار می دهد.
آخرین تجارب شکست خورده شامل رویکرد سعودی از جمله تکیه بر قدرتهای غربی و منطقهای برای تحت فشار قرار دادن ایران برای سازش بوده است. چین برای اولین بار نقش «حامی و میزبان» را بازی می کند و از شک و تردید ریاض بهره می برد. چین، اولین قدرت جهانی است که از اهرم فشار خود با ایران برای رسیدگی به درخواستهای عربستان در مورد سیاست منطقهای تهران استفاده میکند، بدون اینکه علناً آنها را به عنوان ابتکارات امنیتی چین یا توافق هستهای معرفی کند.
دو جنبه منفی در انتخاب پکن برای برجسته کردن مالکیت منطقه ای این توافق وجود دارد. اول، چین خود را به عنوان "دوست قابل اعتماد دو کشور" معرفی کرد و خود را در فاصله برابر از هر دو نگه داشت. این موضعی است که عربستان سعودی لزوماً طرفدار آن نیست، حتی اگر از اهرم فشار چین بر ایران منتفع شود. ثانیاً، چین همچنین با وجود تکرار این وعده که "به نقش سازنده خود ادامه خواهد داد" فاصله گذاری خود با نتیجه نهایی توافق نشان می دهد. اولویتهای چین در خاورمیانه عمدتاً اقتصادی هستند و امنیت تابعی از آنهاست.
چشم انداز عربستان سعودی 2030
تنش زدایی عربستان سعودی با ایران بخشی از تمرکز سیاست بزرگ سعودی بر حمایت از طرح توسعه اجتماعی-اقتصادی آن است که به عنوان چشم انداز 2030 شناخته می شود. سعودی میلیاردها دلار برای اجرای این طرح سرمایه گذاری کرده و تنش با ایران از سرمایهگذاری خارجی بسیار مورد نیاز جلوگیری میکند و رویای عربستان برای تبدیل شدن به یک قطب منطقهای و جهانی بهویژه برای رایانش ابری، لجستیک، تجارت و صنعت را از بین میبرد.
میانجیگری چین در زمانی انجام شد که توازن قدرت دیپلماتیک و اقتصادی منطقه ای به سمت عربستان سعودی متمایل شده است. قیمت بالای نفت به سعودی اجازه میدهد تا برنامههای توسعه اقتصادی خود را پیش ببرد و بر دیپلماسی اقتصادی «اول عربستان سعودی» برای بازیابی نفوذ منطقهای و بینالمللی تاکید می کند. رهبری عربستان سعودی از سال 2018 با اصلاح روند سیاستگذاری خارجی، پایان دادن به تقابلهای دیپلماتیک و بهبود وجهه بینالمللی در مورد نقش عربستان در جنگ یمن، برای تحکیم جایگاه بینالمللی این کشور تلاش کرده است. ایالات متحده در حال حرکت برای کاهش ضعف دفاعی عربستان سعودی در برابر ایران و شبهنظامیان آن است. اسرائیل بالفعل به یک شریک امنیتی در سنتکام تبدیل شده است و اشتیاق آن برای عادی سازی روابط با عربستان سعودی تهدیدی برای ایران است. نکته مهم، گزارشهای مربوط به پوشش عربستان سعودی از ناآرامیهای داخلی ایران و سرمایهگذاری خصوصی آشکار آن در رسانههای اپوزیسیون ایران، برگ برنده قدرتمندی را در اختیار سعودی قرار داد.
در سوی دیگر خلیج فارس، ایران هم تحت فشار اعتراضات داخلی و هم تحریم های اقتصادی بین المللی و انزوای دیپلماتیک است. این عوامل نیاز ایران به حمایت اقتصادی را نه تنها از سوی چین بلکه از سوی همسایگان ثروتمندش به رهبری عربستان سعودی افزایش میدهد. اگرچه ممکن است این وضعیت برای ریاض ایده آل به نظر برسد، اما اینطور نیست.
کارنگی در ادامه مدعی شد که ایران سابقه حمله به همسایگان خود را در زمانی که ثبات کشور در خطر است، دارد. به عنوان مثال میتوان به حملات 1996 برج «خبر» و حملات 2019 به زیرساختهای نفتی اشاره کرد که منجر به گزارشهایی درباره «حمله قریبالوقوع ایران» در پی تهدیدات عربستان سعودی در بحبوحه اعتراضات ایران در نوامبر گذشته شد. تهران همچنین به دستیابی به اورانیوم غنیشده با درجه تسلیحات نزدیکتر است، که احتمالاً بازدارندگی ایران را به سطح جدیدی افزایش میدهد و اقدامات جدید را علیه ریاض آغاز میکند. چین ممکن است از لحاظ اقتصادی و دیپلماتیک از تنش زدایی بین ایران و عربستان سعودی حمایت کند، اما این لزوماً به این معنا نیست که اگر تهران تصمیم به نقض آن بگیرد، پکن مداخله خواهد کرد.
نتیجه گیری
این توافق تفاوت بین روابط عربستان سعودی با چین و مشارکت آن با روسیه را برجسته می کند. وقتی صحبت از سیاست خارجی به میان می آید، مهم ترین توافق بین روسیه و عربستان سعودی، توافق اوپک پلاس است. در واقع، توافق روسیه برای فروش تجهیزات نظامی پیشرفته و قابلیتهای جنگ سایبری ایران در ازای پهپادهای ایران که در اوکراین از آنها استفاده کرده است، تهدیدی مستقیم برای امنیت عربستان سعودی است.
توافق 10 مارس به عربستان سعودی در دور کردن چین از محور بالقوه روسیه-ایران-چین که ممکن بود اقدامات تهاجمی ایران در منطقه را تقویت کند و قدرت بیشتری برای فرار از تحریمهای آمریکا و تصاحب سهم بازار نفت سعودی در چین بدهد، سهمی میدهد.
رقابت بین ایالات متحده و چین، دوری غرب از روسیه و ایران به دلیل جنگ در اوکراین، و مرگ توافق هسته ای ایران، این سه کشور را به هم نزدیکتر می کند. این توافق را باید تلاش عربستان برای محافظت از خود در برابر گرفتار شدن در میانه تنش های غرب با ایران، روسیه و چین دانست.
در نهایت، موضع اساسی عربستان این است که ایران هیچ نقشی در جهان عرب نباید داشته باشد. این عاملی برای تقویت همکاری ریاض با ایالات متحده و قدرت های غربی برای حرکت از دفاع به بازدارندگی در برابر ایران باقی خواهد ماند. در حال حاضر، عربستان سعودی تصمیم دارد با یک عملگرایی در برابر ایران برخورد کند. اساساً، "ما نمی توانیم از شر آنها خلاص شویم، و آنها نمی توانند از شر ما خلاص شوند." بر اساس این منطق، عربستان سعودی بر همزیستی در خلیج فارس و ترکیبی از رقابت و مهار در سوریه و عراق چشم دوخته است.
پایان درگیری با ایران آسان نخواهد بود، حتی اگر دو کشور به قوانینی که در پکن بر سر آن توافق کردند، احترام بگذارند. ریاض باید پیوند پیچیده بین انتظارات ایران برای سود اقتصادی ناشی از تنش زدایی با عربستان سعودی و تشدید تحریم های تحت رهبری ایالات متحده بر همکاری اقتصادی با ایران را مدیریت کند.
ریاض همچنین نیاز به کاهش احتمال سرایت جنگ در سایه اسرائیل با ایران و کاهش تاثیرپذیری از روابط رقابتی ایران با امارات متحده عربی، و اقدامات نیروهای نظامی ایران و شبه نظامیان آنها در سراسر منطقه دارد. در حال حاضر، به نظر می رسد که هر دو دولت در ریاض و تهران عزم این را دارند که به یکدیگر نزدیک تر شوند.