آیتالله فاضل لنکرانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تأکید کرد: به نظر می رسد معنای «الاسلام هو الحکومه» هیچ کدام از این موارد نیست و ایشان می خواهند بفرمایند نگوییم حکومت یکی از احکام اولیه این دین، و مقدمه بر سایر احکام است؛ بلکه اصلا دین و اسلام به معنای حکومت است. یعنی جوهر اصلی دین حکومت است و انبیاء برای حکومت آمده اند؛ انبیاء نیامده اند بگویند ما دستوراتی از طرف خدا آورده ایم و هرکس بخواهد حکومت کند ما کاری به او نداریم.
نهمین نشست از سلسله نشست های تبیین مکتب امام خمینی(س) با عنوان «اسلام و حکومت از دیدگاه امام خمینی(س)»، شب گذشته(سه شنبه 11 بهمن ماه) توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم برگزار شد.
جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد فاضل لنکرانی در این نشست با تبریک ولادت امام جواد(ع) و ایام دهه فجر، گفت: این ایام دهه بسیار مهم و نقطه عطف تاریخ انقلاب و ایران هست. امیدوارم همه ما بتوانیم در خدمت به این نظام و امام، و شناخت نظام و امام بیش از گذشته موفق باشیم.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در خصوص «نگاه امام خمینی(س) به حکومت» اظهار داشت: نسبت بین اسلام و حکومت یک موضوع بسیار ریشه ای، اساسی و مهم است. امام چه نگاهی به حکومت داشت؟ آیا این نگاه در میان فقهای گذشته بود یا نبود؟ این مسأله تاریخی است؛ ولایت فقیه مطرح می شود و فقها می گویند فی الجمله مسأله اعتقاد به ولایت فقیه در طول تاریخ فقها بوده است. یعنی ما فقیهی نداریم که بخواهد ولایت را برای فقیه، ولو فی الجمله، انکار کند؛ این مسأله سابقه داشته است.
وی تصریح کرد: بعضی ها مثل مرحوم نراقی قائل به اطلاق هم شده به همان نحوی که امام قائل شده اند، اما اصل مسأله مطرح بود. ولی به نظرم می رسد که نگاه امام به حکومت در اسلام هیچ سابقه نداشته و به هیچ نحوی در کتب فقها از قدما و متأخرین، من پیدا نکرده ام.
فاضل لنکرانی افزود: من یک وقتی فکر می کردم مهمترین مبنای امام در مباحث فقهی و اصولی «خطابات قانونیه» است. چون خطابات قانونیه خیلی فقه و اصول را زیر و رو می کند. به تعبیر مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) از اول تا آخر فقه و همچنین بسیاری از مباحث اصول را متحول می کند. من یک وقتی این تعبیر را گفته بودم که نظریه خطابات قانونیه امام مثل نظریه حرکت جوهری ملاصدرا در فلسفه است؛ همین طور هم هست. در فقه بسیار تأثیرگذار است. مرحوم والد ما می فرمودند طبق این نظریه خطابات قانونیه، باید بسیاری از فتاوای امام تغییر پیدا کند. یعنی بعدا امام در طول مباحث اصولی به این نظریه رسیدند و در بعضی از جاها هم تطبیق دادند.
وی گفت: بعد که نظریه امام در مورد حکومت را دیدم و یک مقداری در مورد آن مطالعه و دقت کردم، دیدم که انصافا این تفوق بر آن نظریه دارد و بسیار گسترده تر و مهمتر از آن نظریه است. حق کتاب «البیع» امام واقعا هنوز نه در حوزه علمیه قم و نه در حوزه علمیه نجف روشن نشده و مجهول است. چرا که مثلا با اینکه مرحوم آیت الله العظمی خویی شاگرد مرحوم محقق اصفهانی بوده، این مقدار که امام در فقه و اصول به نظریات مرحوم حاج شیخ پرداخته، مرحوم آقای خویی نپرداخته؛ از جمله در همین بحث کتاب البیع. یعنی قوت فقهی و احاطه علمی امام در فقه در کتاب البیع بیشتر روشن می شود.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) تأکید کرد: من مفصل در پنج جلد کتاب البیع دقت کرده ام و امام آنجا نظرات بدیعی دارد. در جلد دوم امام البیع امام ایتدا مسأله ضرورت حکومت اسلامی را مطرح می کند. ایشان می فرماید، هرکسی یک نظر اجمالی به احکام اسلام در عبادات، معاملات و سیاسیات داشته باشد، ضرورت حکومت را به راحتی می تواند بفهمد. مسأله را منتهی می کنند به اینکه عقل بدیهی مسأله حکومت را مطرح می کند. البته خیلی عبارات متقن، پر مطلب و پر نکته است و ای کاش در حوزه های علمیه حداقل همین را متن قرار بدهند. ما معتقدیم امام بعضی کتاب ها را اصلا به عنوان متن نوشته است؛ کتاب البیع این طور نیست اما مناهج این طور است.
وی افزود: من تردیدی ندارم در ذهن امام همین بوده که جای کفایه و یا بعد از کفایه کتابی قرار داده شود و انصافا قلم شان در مناهج با کتاب های دیگر هم فرق دارد. اگر این قسمت کتاب البیع جدا شود و گروه هایی روی آن کار کنند، تعلیقاتی بر آن نوشته و توضیحاتی داده شود، بسیار لازم است. امام در قسمت اول مسأله بداهت عقل و تمسک به بعضی از روایات را مطرح می کنند و در آخر می رسند به این عبارت که احکام هم قوانین این حکومت است. می فرمایند احکام وجوب نماز و روزه و این گونه اموری که به عنوان احکام و تشریع هست، مطلوب ثانوی هستند و مطلوب اولی مسأله حکومت است و اصلا اسلام را به معنای حکومت می گیرند.
امام می خواهد بگوید دین به معنای حکومت است
ادعای امام این است که از اول ارسال رسل و انزال کتب برای تشکیل حکومت بوده است
فاضل لنکرانی یادآور شد: امام چون این نگاه را به حکومت و دین داشت، این انقلاب را انجام داد. البته به نظر من وقتی انسان همه حرف های امام را ببیند، امام می خواهد بگوید دین به معنای حکومت است. یعنی تعبیر عینیت دین و سیاست در کلمات مرحوم مدرس بوده و نظر امام در خصوص «عینیت دین و حکومت» بسیار دقیق تر از آن است. یعنی ادعای امام این است که از اول ارسال رسل و انزال کتب برای تشکیل حکومت بوده است. چهار احتمال در این جمله وجود دارد. یکی اینکه بگوییم حکومت یکی از مقدمات عادی، عرفی و عقلایی برای اسلام است. احتمال دوم این است که حکومت مقدمه عقلی دین است. مثلا امام در بحث ولایت فقیه این تعبیر را دارند که برای اجرای احکام اسلام، حکومت لازم است. اما عقل هم حکم می کند که این احکام برای حفظ همه ابعاد زندگی شخصی و اجتماعی بشر است؛ پس حکومت لازم دارد.
وی ادامه داد: احتمال سوم این است که اصلا بگوییم حکومت یکی از اجزای دین است. یعنی نگوییم حکومت مقدمه و خارج از مرکب دین است، یکی از اجزا و آن هم مهمترین جزء، عبارت از «حکومت» است. یعنی حکومت هم بخشی از دین است. در نامه ای که به مقام معظم رهبری دارند می فرمایند حکومت شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله(ص) است؛ یکی از احکام اولیه اسلام و بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه مقدم است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تأکید کرد: به نظر می رسد معنای «الاسلام هو الحکومه» هیچ کدام از این موارد نیست و ایشان می خواهند بفرمایند نگوییم حکومت یکی از احکام اولیه این دین، و مقدمه بر سایر احکام است؛ بلکه اصلا دین و اسلام به معنای حکومت است. یعنی جوهر اصلی دین حکومت است و انبیاء برای حکومت آمده اند؛ انبیاء نیامده اند بگویند ما دستوراتی از طرف خدا آورده ایم و هرکس بخواهد حکومت کند ما کاری به او نداریم.
امام می خواهد بفرماید از اول وقتی خدا انبیاء را فرستاد، برای حکومت بوده است
وی افزود: این چه نگاه عمیقی بود که خدا به این فرد داد؟ من بدون هیچ گونه تعصبی عرض می کنم، این که عرض می کنم این مطلب را در کلام هیچ فقیهی ندیده ام، مقداری که ممکن بوده تتبع کرده ام. کدام فقیه این نگاه به دین را دارد؟! امام می خواهد بفرماید از اول وقتی خدا انبیاء را فرستاد، برای حکومت بوده؛ دین برای حکومت بوده است. چقدر آیات در قرآن داریم که تا حالا نه در تفاسیر و نه در کتب فقهی به آنها توجه نشده است. منظومه ای از آیات قرآن کریم در مورد حکومت داریم؛ آیاتی که مردم را از تحاکم به طاغوت منع می کند. اصلا «نقشه مهندسی حکومت در دین» را قرآن کاملا بیان کرده است.
فکر باطلی در حوزه های ما و برخی از مجموعه روشن فکرهای ما است که می گویند پیامبر(ص) می فرماید من فقط آمده ام انذار بدهم
فاضل لنکرانی افزود: فکر باطلی در حوزه های ما و برخی از مجموعه روشن فکرهای ما است و ظاهر برخی آیات قرآن تمسک می کنند و می گویند پیامبر(ص) می فرماید من فقط آمده ام انذار بدهم. می گوییم «اقیموا الدین» یعنی علاوه بر بلاغ و بیان، هم مرحوم علامه در المیزان و هم مرحوم طبرسی اقامه را به معنای «اجرای کامل دین» گرفته اند؛ که حکومت دین است. در قرآن آیات اجتماعی فراوان داریم که اصلا بدون حکومت نمی شود. آنچه امام برای ما آورد این نظریه بود که نگاه به حکومت و دین اینچنین است؛ که ریشه در آیات فراوان قرآن دارد.
وی یادآور شد: انسی که امام با قرآن داشته ایشان را به این نظریات منتهی کرده است. آن هم مثل یک شخص معمولی و من طلبه نبوده و قرآن را با تدبر می خوانده و هر وقتی می خوانده یک نکته ای از قرآن به دست می آورده است. من خواهش می کنم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام بیشتر روی این ابداعات و ابتکارات امام کار کنند. بعد از 40 و چند سال باید لااقل ده ها شرح بر این قسمت از کتاب البیع نوشته شده باشد و مستندات قرآنی «الاسلام هو الحکومه» در بیاید؛ اگر افرادی هم نظر مخالف دارند به میدان بیایند.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) اظهار داشت: متأسفانه بعضی ها «الاسلام هو الحکومه» را «فقه حکومتی» معنا کرده اند؛ اصلا ربطی به فقه حکومتی ندارد. یک احتمالات بسیار دور از فرمایشات امام در آن مطرح کرده اند؛ اینها نیست. باید اظهار تأسف کنیم از اینکه رسانه ها و مخصوصا رسانه ملی ما، این مبانی فقهی محکم امام را درست تبیین نکرده اند. من چند روز پیش در جلسه ای با اهل سنت پاکستان گفتم امام این فکر را دارد که بشر باید تحت حکومت خدا باشد و این فکر ریشه قرآنی هم دارد.
وی افزود: ما معتقدیم پیامبر اکرم(ص) در غدیر تکلیف حکومت تا روز قیامت را مشخص کرد. گفتم اتفاقا یکی از حرف های نابی که امام ما در بیان غدیر دارد این است که در غدیر بحث حکومت باطنیه و ولایت باطنیه و قلبیه بشر به ائمه(ع) مطرح نبوده و بحث این بوده که امیرالمؤمنین(ع) باید حاکم بر شما باشد. به یکی از علمای اهل سنت پاکستان گفتم شما جواب بدهید که الآن دستور دین برای حکومت چیست؟ قبول هم کرد.
در این دهه فجر امام را بشناسیم
چرا آن طور که باید و شاید در حوزه ها روی مبانی امام کار پژوهشی و علمی انجام نمی شود؟
فاضل لنکرانی تأکید کرد: در این دهه فجر امام را بشناسیم؛ و این مبانی فقهی که از عمق جان به آنها اعتقاد داشت. مرحوم والد ما می فرمود از لحظه ای که امام فریاد انقلاب را سر داد، ما به امام معتقد بودیم و منلحظه ای در ضرورت کار امام تردید نکردم. امام خیلی بر ما و دین حق دارد؛ او این بُعد دین را احیا کرد. چرا اینها برای نسل امروز ما بیان نشده است؟ چرا حتی برای نسل حوزوی های ما بیان نشده است؟ چرا آن طور که باید و شاید در حوزه ها روی مبانی امام کار پژوهشی و علمی انجام نمی شود؟