رضا نصری کارشناس مسائل بینالملل در مطلبی خطاب به رئیسی با انتقاد از وضعیت سیاست خارجی کشور نوشت: لحن دیپلماتیک و متعارف سران غربی در برابر ایران - که بعضا ایران را شریک (Partner) خود در برجام میخواندند - به لحنی توهینآمیز و نامتعارف تبدیل شده تا آنجا که در بالاترین سطوح سیاسی در برخی کشورها از ایران با القابی مانند «بَربَر» و «وحشی» یاد میکنند؛ و به صورت بی سابقه، در فرایندی خارج از عرف و حقوق بینالملل، در پارلمانها و قوای مقننه آنها از قرار دادن سپاه در لیست سازمانهای تروریستی سخن به میان میرود.
به گزارش «انتخاب» وی در کانال تلگرامی خود نوشت:
جناب رئیسی،
وضعیت سیاست خارجی کشور بحرانی است. از آغاز دولت سیزدهم، برخلاف وعدههای انتخاباتی شما، روابط ایران و همسایگان - حتی روابط ایران و عراق - به صورت ملموسی رو به افول رفته است. در یک سال و نیم گذشته از مذاکرات با عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس هیچ پیشرفتی گزارش نشده است. ابتکارات دیپلماتیک کشور مانند «طرح صلح هرمز» - که میتوانست نظم جدیدی در منطقه بر مبنای مقوله استراتژیک «منطقه قوی» و در بستر حقوقی قطعنامه ۵۹۸ پایهریزی کند - به کُل معطل مانده و در غیاب آن و چارچوبهای مشابه، «پیمانهای ابراهیم» همچون تار عنکبوت دور کشور تنیده میشود. حتی محتمل است عربستان نیز به زودی به صورت رسمی به این موج «عادیسازی» - که اسرائیل را در حفظ زرادخانه هستهای و تداوم اشغال و تعرض به ایران مصون میسازد - بپیوندد.
روابط ایران و روسیه - که بنا بود رابطه راهبردی و تجاری سودمندی باشد - به دلیل کشیده شدن ناخواسته پای ایران به جنگ اوکراین - حاوی هزینه و ریسک سنگین امنیتی و نظامی شده؛ و در بُعد اقتصادی نیز - به دلیل تعمیم تحریمهای روسیه به ایران - آورده قابل ذکری نداشته است. ایضا، رابطه ایران و چین هم - به دلیل تعلل در احیای برجام - راکد مانده و این رکود موجب شده نه تنها همکاریهای پیشبینیشده در قرارداد موسوم به «قرارداد ۲۵ ساله» محقق نشود، بلکه دولت چین جهت تحکیم روابط اقتصادی، سیاسی و راهبردی خود با رقبای ما، حتی حساسیتهای تاریخی ایران را نادیده بگیرد!
همچنین، روابط ایران و غرب هم به پایینترین و پرتنشترین سطح خود در ۳۰ سال اخیر رسیده است. حتما مستظهر هستید روند احیای برجام عملاً متوقف شده. روابط کشور با نهادهایی مانند پارلمان اتحادیه اروپا قطع شده. در سطوح ملی و منطقهای - از کانادا تا اتحادیه اروپا - بر تعداد و دامنه تحریمها به صورت و سرعت قابل ملاحظهای افزوده شده. ایران از کمیته مقام زن سازمان ملل حذف گردیده و به صورت جدی در راهروهای مجالس و کانونهای قدرت غرب از اخراج سفرا و نمایندگان ایران صحبت میشود. برخی سران کشورهای غربی در یک چرخش بی سابقه به صورت علنی از کلیدواژه «رژیم چنج» - که اسم رمز سیاستهای قهرامیزی مانند محاصره اقتصادی و اقدام نظامی است - سخن به میان میآورند. از کاخ سفید گرفته تا کاخ الیزه از تندروترین و افراطیترین گروههای اپوزیسیون و تجزیهطلب میزبانی میشود. لحن دیپلماتیک و متعارف سران غربی در برابر ایران - که بعضا ایران را شریک (Partner) خود در برجام میخواندند - به لحنی توهینآمیز و نامتعارف تبدیل شده تا آنجا که در بالاترین سطوح سیاسی در برخی کشورها از ایران با القابی مانند «بَربَر» و «وحشی» یاد میکنند؛ و به صورت بی سابقه، در فرایندی خارج از عرف و حقوق بینالملل، در پارلمانها و قوای مقننه آنها از قرار دادن سپاه در لیست سازمانهای تروریستی سخن به میان میرود.
در کنار همه این موارد، افکار عمومی نیز به شدت علیه ایران بلند شده تا جایی که بستر مناسبی برای انواع فشارهای قانونی و غیرقانونی فراهم آورده است.
تمام این اتفاقات نیز در شرایطی رخ میدهد که قدرت نظامی و ظرفیت غنیسازی کشور - که «قدرت سختافزاری» و «قدرت بازدارندگی» و «اهرم مذاکراتی» کشور تصور میشد - در بالاترین سطح خود قرار دارد!
حال، پرسش اینجاست که چرا - علیرغم تصورات و محاسبات و برنامههای شما - وضعیت سیاست خارجی کشور به اینجا رسیده است؟ چرا با وجود غنیسازی ۶۰٪، نمایش اقتدار نظامی و «اهرمسازی»های کشور - در کنار لحن تند و قاطع و چهره «بی لبخند» دولتمردان شما - هیچ چشماندازی از مذاکره برای رفع تحریم و عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی کشور نمیبینیم؟ چرا تعرض به منافع ملی، استقلال سیاسی، شیرازه اقتصادی و حتی تمامیت ارضی کشور تا این حد برای دیگران آسان و کم هزینه شده است؟ چرا شیوه شما مانع اجماعسازی و اِعمال فشارهای چندجانبه و بعضاً بی سابقه علیه کشور نشده است؟ چرا روایتپردازی ایرانستیزترین جریانها تا این حد بر فضای بینالمللی غلبه کرده و راه را برای تعرضات و هجمههای بعدی هموار ساخته است؟ چرا افکار عمومی در دوره شما به نحوی شکل گرفته که نامتعارفترین و خصومتآمیزترین اقدامات و طرحها در نهادهای تصمیمگیری برخی کشورها به راحتی قابلیت اجرا و تصویب پیدا کرده است؟ چرا وجهه کشور چنان آسیب دیده که از این پس جریانهای ایرانستیز به راحتی قادر خواهند بود تقصیر شکست مذاکرات هستهای را - بی هیچ توضیح اضافی - به گردن ایران بیندازند تا راه را برای هجمههای بعدی هموار سازند؟
اینها سوالهایی است که میبایست مجلس از شما میپرسید! اما حال که حاکمیت یکدست شده، خودتان از خودتان بپرسید و برای آینده ایران برای آنها پاسخ و چاره بیندیشید. فقط نفرمایید از بس خوب عمل کردهاید دشمن کشور را به اینجا رسانده است! صادقانه از خود انتقاد کنید.