جماران: بعضی شخصیت های بزرگ به خاطر نبوغ ذاتی که دارند، نسبت به سایر افراد ، چند سر و گردن بالاتر هستند و به سبب امتیازات و شاخصه های کم نظیر ، گاهی بیست ، سی ، چهل سال و شاید هم نیم قرن و بیشتر ، از زمان خود جلوتر ظاهر می شوند، حوادث و رخدادهای نو را به راحتی تشخیص داده و به مقتضای آن موضع می گیرند ، بزرگوار هستند ، یک دنیا شرح صدر دارند ، رشد عقلی و حکمت عملی در وجود شان موج می زند و به همین سبب ، ضمن پیش بینی آینده در ارتباط با آن راهکار مناسب ارایه می دهند.
اولین مشکل این شخصیت ها آن است که افکار و اندیشه ها و عملکردهایشان برای دیگران قابل درک و فهم نیست. شخصیت هایی مانند: امام موسی صدر ، طالقانی ، شهیدان بهشتی ، مطهری ، مفتح و به خصوص هاشمی رفسنجانی که موضوع این یادداشت است ، همین وضعیت را داشتند و بزرگترین گناهشان این بود که حوادث و معضلات آینده را با چشم دل و حکمت عقلانی می دیدند و از زمان خویش جلوتر حرکت می کردند و برای همین گرفتار یک سری آدم های کوچک ، کوته بین ، تنگ نظر ، متحجر و عقب مانده شدند.
هاشمی ضمن تسلط لازم و کافی به مسائل و مشکلات جاری کشور و مردم ، هرگز خود را محصور در کارهای روزمره نکرد ، همواره در پی راهکار برای پیشگیری از بحران ها و معضلات در آینده بود از این رو نخست جنگ فرسایشی و خسارت بار را با تدبیر ستودنی به صلح پایدار تبدیل کرد برخلاف شعارهای روز ، امام خمینی را قانع کرد و با آن مقدماتی که خود توضیح داده ، جوانانی را که در جبهه ها هزار هزار پرپر می شدند ، از پشت خاکریزها به سمت عرصه های سازندگی و توسعه رهنمون ساخت. در گام بعدی جهت تنش زدایی و دشمنی در منطقه ، ارتباط با عربستان را سر لوحه کارها قرار داد و حضرت امام برغم فرمایش خویش: « اگر ما از آمریکا و صدام بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت» با طرح وی موافقت فرمود و زائران پس از چند سال قطع رابطه به حج مشرف شدند و حتی از قبرستان بقیع هم زیارت کردند. هاشمی در ادامه ی همین سیاست چراغ سبز ارتباط با آمریکا را نیز از امام گرفت و مقدمات آن را فراهم کرد ، اما پس از رحلت امام بنا بدلایلی نتوانست آن را عملی کند.
هاشمی در ادامه پیشتازی، چون آلودگی هوا و ترافیک را در تهران و کلان شهرها پیش بینی می کرد به سراغ فعال سازی پروژه هایی مانند « مترو» و « گازرسانی » رفت ؛ در کنار آن جهت تقویت بنیه ی دفاعی و نظامی ، ساخت صنایع دفاعی مانند: تانک ، نفربر ، هواپیمای جنگی و صنایع موشکی را بنیان نهاد و همینطور توسعه زیر ساخت های ریلی ، جاده ای ، مواصلاتی ، احداث سد ، طرح بازیافت پساب و فاضلاب و غیره به همت او راه اندازی شد و این در حالی بود که خیلی ها در تدبیر مسائل روزمره واقعا سردرگم و عاجر بودند و از سر نادانی به اشکالات بنی اسرائیلی نسبت به فعالیت های عمرانی او روی می آوردند.
از دیگر جرم های نابخشودنی هاشمی این بود ظرفیت های افراد را به درستی می شناخت ، دو نامه تاریخی ، یکی برای حضرت امام درباره آقای بنی صدر و دیگری برای رهبری پیرامون جریان انحرافی و فتنه 88 ، نمونه بارز از این شناخت ، تیزبینی و حکمت عقلانی هاشمی رفسنجانی است ، در حالی که بعضی ها برای آقای احمدی نژاد کشف کرامات و معجزات می تراشیدند ، هاشمی اولین فردی شد به ماهیت او پی برد و هرگز از وی بازی نخورد و بعد ها همه پیش بینی هایش درباره او به عینیت پیوست.
در همان دوران ، وقتی بعضی عملکردهای غیرعُقلائی و قُرون وسطایی را می دید ، بسیارغصه می خورد و نگران آینده اقتصادِ مردم ، اشتغالِ جوانان ، سرنوشتِ کشور و انقلاب بود و بد بینی مردم ، جوانان به قشر روحانیت و دین گریزی آنها را مانند روز روشن می دید و در دیدارهایی که گاهی با اساتید و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی داشت آنها را دردمندانه مطرح می کرد.
در بعضی از این سخنرانی ها هاشمی با مقایسه نسل حاضر و تفاوت آن با نسل های دهه 50- 60 ، دقیقا اعتراضات پاییز 1401 را پیش بینی و ریشه های آن را نیز تبیین کرده است ؛ گویا این روزها را با تمام وجود مشاهده می کرد، این در حالی است که بسیاری از مدعیان و مخالفان پس از گذشت چهار ماه از اغتشاشات ، هنوز نمی دانند چه اتفاقی رخ داده ، تا چه رسد به این که برنامه ای برای مدیریت و مهار آن داشته باشند.
هاشمی بارها ثابت کرد مرد بحران هاست و چه گناهِ نابخشودنی و جرمِ پاک ناشدنی داشت این هاشمی رفسنجانی؟!