شرایط کنونی ایران با اعتراضات و ایجاد تقاضا برای اصلاح حکمرانی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دوگانه، اصلاح یا تضعیف و ناکارآمدی حکومت را پیش رو نهاده است. اصلاحات در حکمرانی می تواند تضمین کننده کارکرد حکومت باشد، حتی اگر این اعتراضات هم آرام بگیرد، به خاطر حل نشدن مسائل و علل بروز آن ، دوباره با قدرت بیشتری سر بر خواهد آورد و در آن صورت دامنه اصطلاحات عمیق تر و شاید با هزینههای ملی سنگینتری روبرو شود.
در جامعه پویا، قواعد و روش های حکمرانی در اثر تغییر یافتن شرایط، بروز وقایع و روبرو شدن با نیازها و تقاضا های جدید که ضرورت زیست در جهان امروز است میبایست به تدریج اصلاح شود و راهکارهای مناسب با شرایط جدید جایگزین گردد. هر سامانه ای از درون خود تضادهایی را میپروراند که سازه های قبلی را میفرساید و تلاش میکنند ساختمان جدیدی جایگزین شرایط قبلی نماید؛ در غیر اینصورت می پوسند و از کارآیی تهی می شود.
درسالهای گذشته در ایران خیلی از مفاهیم و ارزش های عرفی (غیر از ارزش های ذاتی و ازلی) دیگر کارآمدی قبلی را ندارند، تقاضاهای نسل جدید که سابقه تاریخی و ذهنی نسل اول انقلاب را دارا نیستند محتاج تغییراتی است که زبان مفاهیم اجتماعی، گفتگو، شیوه های حکمرانی و نوع توسعه یافته خود را می طلبد.
جامعه جوان ایران به خاطر تحولات اجتماعی و دسترسی به فضای مجازی و زندگی در گستره جهانی، خود را با جهان بیرون از مرزهای ایران مقایسه میکند و خواهان حداقلی از دموکراسی، حقوق بشر، توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی، زندگی و زیست متعارف ، آزادی و عدالت و برابری اقتصادی و اجتماعی است. این در حالی است که نسل اول انقلاب تصویر شفافی از جهان بیرون از ایران نداشت و تقاضاهای خود را اغلب در چارچوب مرزهای ملی تعریف میکرد.
دولت های مدرن سعی می کنند با روبرو شدن با اینگونه تقاضاها به خصوص زمانی که این تقاضاها همراه اعتراضات اجتماعی باشد با آن «مصالحه» کنند و این کار را عقب نشینی، سازش و تخریب ارزش های عرفی سابق نمی دانند، بلکه آن را اصلاحاتی برای افزایش کارایی جامعه و حکمرانی بهتر به حساب می آورند.
مصالحه امری دوطرفه و نوعی بدهبستان اجتماعی و سیاسی است و عقبنشینی، سازش یا تخریب ارزش های عرفی نیست بلکه مصالحه اجتماعی بین مردم و حکومت، اصلاح حکمرانی برای کارایی بهتر است. این امر حتی در روابط و گفتگوی بین المللی نیز صادق است و سیاست خارجی مبتنی بر اصل مصالحه است و نباید از آن تعبیر سازش، عقبنشینی و تخریب ارزشهای عرفی و ملی داشت
متاسفانه امروزه در ایران مفاهیم قلب شده است و کلمات جایگاه واقعی خود را از دست داده و حتی به عکس معنی خود به کار گرفته میشود. مصالحه نیز یکی از این مفاهیم است، مصالحه (Compromising) که یکی از مهمترین گزاره های تعامل بین مردم و حکومت، حکومت و جهان و حتی در درون حکومت و جامعه است به مفاهیمی با بار منفی به سازش و عقبنشینی تبدیل شده و ارزشهای عرفی که در قالب روشها، قوانین و مقررات، تدابیر بشری برای نهاد سازی هستند که هدف آن ساختارمند کردن فعالیت های جامعه است به ارزش های مقدس و غیرقابل تغییر تبدیل شدهاند در حالی که ارزشهای عرفی ، قوانین و مقررات نهادهایی هستند که ساختار انگیزش جامعه را برای حکمرانی شکل میدهند و چون عرفی و دست ساز بشر است شامل مرور زمان و اصلاح پذیرند و اگر اصلاح نشوند به مرور زمان و شاید با سرعت زیاد ناکارآمدی خود را نشان خواهند داد. حتی زمانی که نهادها کارآمدی خود را نشان داده و تبدیل به نظم اجتماعی(Social order) میشوند نیز میتوانند بسترساز تحقق توسعه اجتماعی-اقتصادی شوند و به مرور زمان باز هم محتاج تغییر و اصلاح هستند.
شرایط کنونی ایران با اعتراضات و ایجاد تقاضا برای اصلاح حکمرانی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دوگانه، اصلاح یا تضعیف و ناکارآمدی حکومت را پیش رو نهاده است. اصلاحات در حکمرانی می تواند تضمین کننده کارکرد حکومت باشد، حتی اگر این اعتراضات هم آرام بگیرد، به خاطر حل نشدن مسائل و علل بروز آن ، دوباره با قدرت بیشتری سر بر خواهد آورد و در آن صورت دامنه اصطلاحات عمیق تر و شاید با هزینههای ملی سنگینتری روبرو شود.
از سوی دیگر یکی از وظایف اصلی حکومت ایجاد توسعه در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است، اصل تضمین کننده و مشروعیت بخشی لازم برای انجام توسعه اجماع عمومی و رضایت مردم است.عقل دوراندیش و مصلحت اندیش حکومت حکم می کند با مصالحه اجتماعی و سیاسی و پاسخ دادن به تقاضاهای ایجاد شده، تداوم و کارآمدی حکومت و پایداری اجتماعی مردم ایران و رضایت آنها را تضمین نماید.
*روزنامه شرق