عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آن زمان حتی یکبار صدا و سیما تصویری از رهبر انقلاب در حالی که ایستاده سخنرانی میکردند، پخش کردند؛ نمی دانم به دلیل اشکال فنی بود یا از عمد این کار صورت گرفت اما تصویر به دلیل آنکه برعکس شده بود، به نظر می رسید که رهبری میکروفن را به دست راستشان گرفته است؛ حتی روی همین تصویر هم دشمنان مانور دادند که فیلم جعلی است یا مثلا بدل حضرت آقاست.
محمدرضا باهنر که حضور در هفت دوره نمایندگی مجلس را در کارنامه دارد و در دو دهه گذشته عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است، در گفت و گوی تفصیلی با خبرنگار سیاسی ایرنا، به تحلیل شرایط کشور، عوامل موثر بر شکل گیری حوادث اخیر و راهکارهایی را برای بهبود شرایط ارایه کرد؛ وی معتقد است که باید صدای جریان های مختلف را شنید و در این ارتباط اصولگرایان و اصلاح طلبان می بایست برای تامین منافع کشور با یکدیگر تعامل داشته باشند زیرا با کمک یکدیگر میتوانند کشور را به پیش ببرند.
محورهای گفت و گوی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام را بخوانید:
اگر بخواهیم قضیه را قدری موشکافی کنیم، میبینیم که در اغتشاشات اخیر از نظر بسیج همه نیروهای خارجی، معاند، دولتهای خارجی، سازمانهای مردمی ( NGO ها)، سلبریتیها، ایرانیهای مقیم خارج از کشور و افراد پرمخاطب خارج از کشور، اتحاد بینظیری در بین آنها بهوجود آمد تا بتوانند اغتشاشات را پوشش بدهند، مردم را تحریک کنند و کار را جلو ببرند.
اروپاییها به یکباره خیلی عیان به میدان آمدند اما قبلا قدری لاپوشانی داشتند و ظاهر را حفظ میکردند. برخی این موضوع را به جریان درگیری روسیه و اوکراین و داستان پهپادها تحلیل میکنند و اینکه مدعی بودند ایران در این جنگ رسماً از روسیه حمایت میکند؛ در کنار آن وضعیت نامناسب اروپا در بحث زمستان و کمبود انرژی هم قدری اروپا را عصبانی و تحریک کرد که در نتیجه اقداماتی انجام دادند که بینظیر بود.
به عنوان مثال اینکه نخست وزیر کانادا جلوی سفارت ایران برود و برای معترضین ایرانی سخنرانی کند یا آقای مکرون که در کشورش پر از مساله است برود و با خانمی که هیچ وزنی در جریانات سیاسی و مرجعیت فکری و سیاسی ندارد دست بدهد و عکس یادگاری بگیرد، بیانگر رفتارهای بسیار شفاف و روشن آنهاست که بدون پردهپوشی به میدان آمدند.
عدهای به نبود رهبری در قید حیات دل خوش کرده بودند و شایعه راه انداخته بودند که ایشان در قید حیات نیستند
آمریکا در این قضایا به زیرکی و مکار و به اندازه اروپاییها و کانادا شفاف و عریان به میدان نیامد و قدری پشت پرده کار میکرد اما آنها هم از این موضع تغییر نظام و یا تغییر رفتار نظام دفاع کردند و عنوان کردند که دنبال این تغییر هستند.
این رفتارها نهتنها کمنظیر بلکه بینظیر است و ما در گذشته چنین مسائلی نداشتیم. در جنگ جهانی دوم چند میلیون نفر کشته شدند اما اینکه سران حکومتها، اعتراضات اینگونه انجام بدهند، برقصند و ناز کنند، هرگز چنین رفتارهایی را در رفتارهای دیپلماتیک دنیا نداشتیم.
آن زمان حتی یکبار صدا و سیما تصویری از رهبر انقلاب در حالی که ایستاده سخنرانی میکردند، پخش کردند؛ نمی دانم به دلیل اشکال فنی بود یا از عمد این کار صورت گرفت اما تصویر به دلیل آنکه برعکس شده بود، به نظر می رسید که رهبری میکروفن را به دست راستشان گرفته است؛ حتی روی همین تصویر هم دشمنان مانور دادند که فیلم جعلی است یا مثلا بدل حضرت آقاست.
واقعیت قضیه این است که عدهای به نبود رهبری در قید حیات دل خوش کرده بودند و شایعه راه انداخته بودند که ایشان در قید حیات نیستند؛ برخی هم عنوان میکردند که ایشان به دلیل بیماری روزهای آخر را طی میکنند و حتی به جایی رسیدند که میگفتند دیگر رهبری هم در قید حیات نیستند و افرادی را که نشان میدهند بدلهای ایشان هستند! و در این حد بیارزش جلو رفتند. حالا این هم یک تحلیل بود که همه این اتحادها علیه نظام جمهوری اسلامی برای بعد از مقام معظم رهبری انجام شده بود و داستان مهسا زایمان زودرسی بود که برنامههای آنها را قدری به هم ریخت.
برخی عنوان میکنند که دشمنان برای بعد از حیات رهبری برنامهریزی و خودشان را امیدوار کرده بودند که همه چیز تمام است؛ به قدری این موضوع را بزرگ کرده بودند که خودشان هم باورشان شده بود اما زمانی که جریان مهسا پیش آمد تبدیل به زایمان زودرس شد و آن مسائل هم لو رفت و نتوانستند برنامههایشان را اجرا کنند.
در آن زمان حتی یکبار صدا و سیما تصویری از رهبر انقلاب در حالی که ایستاده سخنرانی میکردند، پخش کردند؛ نمی دانم به دلیل اشکال فنی بود یا از عمد این کار صورت گرفت اما تصویر به دلیل آنکه برعکس شده بود، به نظر می رسید که رهبری میکروفن را به دست راستشان گرفته است؛ حتی روی همین تصویر هم دشمنان مانور دادند که فیلم جعلی است یا مثلا بدل حضرت آقاست.
داستان مهسا در حوادث اخیر در واقع چکاندن ماشه است؛ زمانی که ماشه را بچکانید اگر فشنگ یا باروت نداشته باشد، فقط یک جرقه رخ می دهد اما کاری نمیتواند انجام دهد. حادثه زمانی رخ می دهد که باروت وجود داشته باشد؛ در حوادث اخیر هم دشمنان به شکلی برنامهریزی کردند که ظرف سه چهار ماه کار خود را جلو ببرند و به نتیجه دلخواه برسند.
به دلیل فضای رسانه ای، افکار عمومی فکر می کند هرکس بعد از انقلاب یک دوره نماینده، وزیر، استاندار یا امام جمعه بوده بار و بنه خود را بسته و رفتهاند؛ متاسفانه افکار عمومی به قدری تخریب شده که میگویند هر کس بعد از انقلاب مسئول بوده اینگونه است و ما باید ثابت کنیم که جزو دزدها نیستیم.
من در اغتشاشات نشنیدم که کسی شعار مرگ بر دولت و مرگ بر مجلس را بدهد و کاری با مجلس و دولت ندارند. برخی از اغتشاشگران حتی در بیانیههای خود همه سیفها، جناحها و چهرهها را یکی می دانند و تفاوتی میان آنها قائل نیستند.
الحمدالله اغتشاشات تمام شد و ادامه هم ندارد اما مشکل اینجاست که در کشور ما مسائل را حل نمیکنند بلکه صورت مساله که پاک میشود، تصور میکنند کار تمام شده و مشکل حل شده است در حالی که بهتدریج باید اشکالات را حل کرد.
اکنون خیلیها رسانه در اختیار دارند؛ حرف من این نیست که فضای مجازی را کنترل کنیم بلکه میگویم الان صدا و سیما، خطبههای نماز جمعه و نمایندههای مجلس هم دست ما نیستند و حتی بیش از آنچه که رسانه های فارسی زبان خارجی تخریب میکنند، ما خودمان از روی نابخردی کار را خراب میکنیم.
صدا و سیما هم باید یک تریبون برای معترضان واقعی بگذارد نه اینکه به شکل صوری باهنر یک طرف بنشیند، شخص دیگری آن طرف بنشیند و کمی با یکدیگر صحبت کنند؛ رهبری ۲۰ سال قبل بارها عنوان کردند که کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها راه بیفتد. الان کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها اینگونه است که، استاد یک کلاس میگذارد دو واحد درس میدهد بعد یک رتبه میگیرد که از استادیاری به دانشیاری تبدیل شود در حالی که شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۰ سال قبل اتاق گفتوگو و اساسنامه آن را تصویب کرده است.
پایان سال ۱۴۰۲ انتخابات مجلس شورای اسلامر را داریم که به نظر میرسد یکی از دلایلی که سرمایههای اجتماعی و حضور مردم در انتخابات کاهش مییابد به این خاطر است که حس میشود که انتخابات قبل از انتخابات مهندسی میشود.
من در زمان فتنه هم همواره میگفتم که این ظلم است که بخواهیم همه اصلاحطلبان را به چوب فتنه برانیم؛ ما در میان اصلاحطلبان افراد بسیاری را داریم که متدین هستند نظام، انقلاب و رهبری را قبول دارند. خود من به اصولگرای سیاسی جدی مشهور هستم اما اصلاحطلبان متعددی را میشناسم که مقلد حضرت آقا هستند اما از باهنر خوششان نمیآید یا رئیسی را قبول ندارند و با حزب موتلفه رقیب هستند؛ اشکالی ندارد این حق آنهاست. اینها باید به میدان بیایند تا بتوانند در انتخابات تلاش و فعالیت کنند و این رقابت یک رقابت در خیرات بشود نه رقابت در تخریب یکدیگر.
ما باید در انتخابات یک لیست قدرتمند اصلاحطلبی، یک لیست قدرتمند اصولگرایی و یک لیست میانه هم داشته باشیم نه اینکه هر کس اصلاحطلب است یک انگ فتنه روی وی بزنند یا بگویند هنجارشکن، فتنه و ضدانقلاب است.
جلسات مربوط به گفتوگوی ملی داریم. بحث ما این است که سران احزاب و جریانات مختلف سیاسی بنشینند و با یکدیگر صحبت کنند زیرا ۷۰-۸۰ درصد مسائل ما به هیچعنوان سیاسی نیست و میتوانیم به یکدیگر کمک کنیم و مملکت را جلو ببریم، در ۲۰ درصد مسائل باقیمانده که مربوط به مسایل سیاسی است، با هم رقابت می کنیم.
قصد ما از گفتوگوی سران احزاب سیاسی و خانه احزاب همین است که سران احزاب رقیب بنشینند و مسائلشان را با یکدیگر حل کنند.