امام خمینی (ره) در سیزدهم تیر ماه سال 58 به بیان نگرانی های خود از عملکرد روحانیون و پاسداران در انقلاب اسلامی که موجب آسیب پذیری اسلام می شود، پرداختند.
جی پلاس، امام خمینی (س) در سیزدهم تیر ماه سال 58 در جمع پاسداران و روحانیون تربت حیدریه با تاکید بر خلاف کاری های مسئولان که موجب آسیب پذیری مکتب می شود، به بیان نگرانی خود برای اسلام پرداختند. در بخشی از سخنان امام آمده است:
امروز نمیگویند که اگر یک آقایی کاری بکند، بگویند ساواکی است؛ امروز میگویند روحانی است و روحانیین ایناند. دیکتاتوری عمامه و کفش است! و مکتب ما آلوده میشود نه خودمان. خودمان مهم نیست؛ مکتبمان آلوده میشود.
متن کامل سخنان امام به شرح زیر است:
"بسماللّه الرحمن الرحیم
هشدار به روحانیون و پاسداران
در این مجلس، هم پاسدارها هستند و هم علما و هم طبقات دیگر. آن چیزی که من را حالا نگران دارد، و اگر عرض کنم آقایان هم نگران خواهند شد، این است که در این وقت که با همت همۀ قشرها، همۀ طبقات، این نهضت را به اینجا رسانده اند و دشمن را از صحنه بیرون کردهاند و دست اجانب را کوتاه کردند، حالا یک خطری بدتر از آن خطرها متوجه ماست، و آن خطر این است که از این دو طایفه، یعنی طایفۀ روحانیون و پاسدارها که روحانیون هم جزء پاسدارها هستند؛ آنها هم پاسدار اسلاماند، دیگران هم پاسدارند؛ بلکه همۀ ملت پاسدار اسلام باید باشند:کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ[1] آن خطری که الآن من را نگران کرده است ـ و من تکرار میکنم، هر دستهای که بیایند اینجا تکرار میکنم آن را ـ آن خطر این نیست که ما شکست بخوریم؛ شکست خوردن خطر نیست؛ اولیای خدا هم بسیاریشان در جنگها شکست میخوردهاند؛ حتی خود پیغمبر هم گاهی شکست میخورد؛ حضرت امیر هم از معاویه شکست خورد. اگر ما در آن رژیمی که بود و قیام کردیم و شما قیام کردید فرض کردیم که ... ما را شکست میدادند، هیچ اشکالی در کار نبود؛ ما را هم میکشتند برای اسلام بود؛ کاری نبود. آنکه الآن موجب نگرانی است این است که از این دو قشر ـ مهم این دو قشرند و سایرین هم هستند که ... اسم میبرم ـ قشر روحانیون که پاسداران اسلام و قرآن هستند از صدر اسلام تا حالا، و قشر پاسدارهای اسلامی، و اضافه کنید به اینها کمیتهها، دادگاههای انقلاب اسلامی، اگر خدای نخواسته اینها که در نظام اسلام الآن هستند ـ ما مدعی هستیم که پاسدار احکام اسلام هستیم، و شما هم پاسدارید از این انقلاب اسلامی، و همۀ ملت هم باید پاسدار از اسلام باشند ـ الآن که نظام اسلامی است و ما رژیم را رژیم جمهوری اسلامی میدانیم، رأی دادید، همۀ ملت رأی دادند، و الآن رسماً مملکت ما رژیمش جمهوری اسلامی است، اگر از ما یا از شما یا از کمیتهها یا از دادگاههای انقلاب یک اعمالی صادر بشود که در نظر عالَم این اعمال برخلاف رویه باشد، این اسباب این میشود که آنهایی که با ما دشمن هستند و عددشان هم در خارج خیلی زیاد است، و در داخل هم هست، و مراقب این هستند که یک قدم خلافی از ماها ببینند و یکی را هزارها کنند و منعکس کنند در روزنامههای خارج، در مجلات خارج، و در داخل هم با اشارات، و بگویند که «نظام اسلامی هم همین است؛ اینها پاسدارهایش، و اینها روحانیونش، و اینها بازاریهایش، و آنها هم سایر طبقاتش، و مکتب ما را متزلزل کنند. اسلام را معرفی کنند به اینکه «اینها پاسدارهای اسلاماند، الآن جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی هم با سابق فرقی نکرد؛ آن وقت محمدرضا پهلوی و سازمان امنیت خلافکاری میکردند، حالا آقایان روحانیون و آقایان پاسداران و دادگاههای انقلاب و کمیتهها خلافکاری میکنند؛ پس معلوم میشود که اسلام هم ـ همین ـ مثل سایر رژیمها میماند.» نمیگویند که من یک کار خلاف کردم، آقا یک کار خلاف کرده، ـ شما ـ میگویند که «الآن رژیم اسلامی است و جمهوری اسلامی است، و اینها هم که میگویند ما پاسدار جمهوری اسلامی هستیم، روحانیون هم که میگویند ما از اول پاسدار اسلام بودیم، و دادگاهها هم میگویند دادگاه انقلاب اسلامی، و کمیتهها هم میگویند کمیتههای اسلامی، اینها همه با اسم اسلام،» الآن این جماعات هستند و به ما بگویند که «جمهوری اسلامی هم مثل رژیم شاهنشاهی است؛ منتها آن وقت یک دستهای آن کارها را میکردند، حالا یک دستۀ دیگری؛ آن وقت آن دسته میریختند توی خانههای مردم و کارهای خلافی میکردند، حالا هم این دسته هست؛ آن وقت آن دسته کاری میکردند، حالا به اسم کمیتۀ اسلامی تعدی میکنند؛ آن وقت محمدرضا و اتباعش این کار را میکردند، حالا روحانیون این کار را میکنند. مهرهها عوض شده، مسائل همان مسائل است!»
خطری مصیبتبار برای اسلام
این خطری است که، مصیبتی است که از همۀ مصیبتها بالاتر است. در کشتن حضرت سیدالشهدا هیچ اشکال نبود برای اینکه مکتب را داشتند آنها از بین میبردند، و شهادت حضرت سیدالشهدا مکتب را زنده کرد. خودش شهید شد، مکتب اسلام زنده شد؛ و رژیم طاغوتی معاویه و پسرش را دفن کرد ... و سیدالشهدا هم چون دید اینها دارند مکتب اسلام را آلوده میکنند، با اسم خلافت اسلام خلافکاری میکنند و ظلم میکنند و این منعکس میشود در دنیا که خلیفۀ رسولاللّه دارد این کارها را میکند، حضرت سیدالشهدا تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند؛ و محو کنند آثار معاویه و پسرش را. پس کشتن، شهادت سیدالشهدا چیزی نبود که برای اسلام ضرر داشته باشد؛ نفع داشت برای اسلام؛ اسلام را زنده کرد. اگر ما هم همه در این نهضتی که کرده بودیم، در این راهی که داشتیم میرفتیم برای مبارزه و معارضه، کشته میشدیم، آن هم اشکال نداشت؛ برای اینکه ما هم راهمان را رفته بودیم؛ کشته شده بودیم در راه اسلام. اسلام در خطر نبود؛ اسلام زندهتر میشد. اما حالا که دست ما افتاده است، حریف را بیرون کردید و خودتان قبضه کردید مملکت خودتان را، و خودتان دارید اداره میکنید و پاسدار هستید و آقایان هم پاسدار هستند. اگر در این وضع از ماها یک کار خلاف صادر بشود، خدای نخواسته روحانیون در بلاد اختلاف با هم بکنند، معارضه با هم بکنند، پاسدارها با هم اختلاف بکنند، به هم تفنگ بکشند، کمیتهها خلاف بکنند، دادگاهها درست رسیدگی نکنند، امروز نمیگویند که اگر یک آقایی کاری بکند، بگویند ساواکی است؛ امروز میگویند روحانی است و روحانیین ایناند. دیکتاتوری عمامه و کفش است! و مکتب ما آلوده میشود نه خودمان. خودمان مهم نیست؛ مکتبمان آلوده میشود. منعکس میکنند این اشخاصی که با کمال دقت کارهای ما را تحت نظر دارند، و با ما هم دشمناند و با اسلام هم دشمناند. نمیگویند که فلان آدم یک کار خلافی کرد؛ میگویند «رژیم هم الآن اسلامی شده و الآن هم اینها ـ همه ـ مدعیاند که ما پاسدار اسلام هستیم و ما نگهبان اسلام هستیم و روحانیون هم میگویند ما نگهدار اسلام هستیم، و این است وضعشان! پس معلوم شد که اسلام اینطوری است»؛ اینطور منعکس میکنند که «اسلام این است؛ و این آخوندها دروغ میگفتند که اسلام مکتب مترقی است؛ این است!»
سیرت شیطانی در پوشش روحانی
این خطر خطر بزرگی است برای ما. و این خطر را باید از آن جلوگیری کنید. چه جور جلوگیری کنیم؟ روحانی به وظیفۀ روحانیتش، به وظیفهای که اسلام برای روحانی تعیین کرده، عمل کند؛ پاسدار اسلام به وظیفۀ پاسداریش عمل بکند. پاسدار انقلاب است نه مخل به انقلاب، معارض با انقلاب. اگر ما یک خلافی بکنیم، روحانی نیستیم؛ یک اشخاص شیطانی هستیم که صورت روحانیت به خودمان، لباس روحانیت پوشیدیم. اگر شما پاسدارها که قدرت الآن دستتان است یک کاری بکنید که برخلاف وظیفۀ پاسداری است، شما پاسدار اسلام و انقلاب نیستید؛ شما پاسدار هوای نفس خودتان هستید، به هوای نفستان عمل میکنید، به الهام شیطان عمل میکنید. اگر بازاری در جمهوری اسلامی همان بازاری باشد که در رژیم طاغوتی بود، نباید ادعا کند که بازار اسلام است. نه، بازار طاغوت است! آن اجحافات زیادی که الآن دارد به این مستمندان میشود، این رباخواری که الآن رواج دارد، این هروئین فروشی و ـ نمیدانم ـ زهر مار فروشی که الآن رواج دارد، اینها را به عهدۀ بازار اسلام حساب میکنند؛ به عهدۀ جمهوری اسلامی حساب میکنند. مکتب ما شکست میخورد، اسلام شکست میخورد، اسلام دفن میشود، و دیگر کسی نمیتواند بیرونش بیاورد.
خلافکاریهای مسئولین، ضربه به اسلام
برادرهای روحانی من! برادرهای پاسدار من! دریابید اسلام را! اختلافات را کنار بگذارید. با هم برادر باشید. همه با هم دست به هم بدهید و اسلام را نجات بدهید. خطر است امروز. حالا که ما آزاد شدیم، هر کاری دلمان میخواهد بکنیم؟! اسلام یک همچو آزادی نمیدهد به کسی. حالا که ما از زیر بار ظلم رژیم سابق بیرون آمدیم، خودمان ظلم بکنیم؟! خوب... ما فرقمان با آنها چه هست؟ شما همه لباس پاسداری دارید، آقایان لباس روحانیت دارند، مسئولیت زیاد است برای آنها. امروز روزی است که مسئولیت برای همۀ ما، برای همۀ طبقات، برای همۀ مسلمانها مسئولیت امروز زیاد است در ایران. رژیم سابق نیست که گردن من و شما نگذارند بگویند ظالمها دارند این کارها را میکنند. رژیم اسلامی است. اگر از دولت اسلامی خلاف صادر بشود، اسلام را لکهدار میکند. اگر از روحانی در این زمان یک خلاف صادر بشود، مکتب را متزلزل میکند. اگر از پاسدارهای ما خدای نخواسته یک خلافی صادر بشود، همان کارهایی که در رژیم سابق میشد حالا با این اسم بشود، مکتب ما متزلزل میشود. اگر کمیتههای ما خلافی بکنند[و همینطور] اگر دادگاههای ما [مکتب ضربه میبیند] این دادگاهها، دادگاههای طاغوتی که نیست، دادگاههای اسلامی است؛ از دادگاههای اسلامی توقع این دارند که احکام اسلام جاری بشود، و همین طور از همۀ ما. این مسئله جزء مصیبتهایی است که من الآن برایش ناراحتم و شما هم ناراحت باید باشید. و علاجش به این است که هر یک ما به وظیفهای که خدا برای او معین کرده عمل کنند؛ روحانیون عمل کنند به وظایفی که اسلام برایشان تعیین کرده.
دستور الزامی الهی
قرآن کریم فرموده است:وَاعتَصِمُوا بِحَبلِاللّهِ جَمِیعاً ولاَ تَفَرَّقُوا[2]؛ این یک دستور است. دستور الزامی است، امر است؛ مشتمل بر یک امر است و یک نهی: مجتمع باشید با هم، به اسلام تمسک بکنید، همه با هم به اسلام تمسک بکنید، تفرقه بینتان نباشد. اینطور نباشد که ملتها، آنهایی که ناظر ما هستند، آنهایی که دشمن ما هستند و نظارت بر ما میکنند، بگویند که در هر شهری آن شلوغکار عبارت از معممین آن است! این برای ما سرشکستگی دارد ـ عرض بکنم ـ خلافِ ما برای امام زمان سرشکستگی دارد. دفاتر را وقتی بردند خدمت ایشان و ایشان دید شیعههای او ـ خوب، شما شیعۀ او هستید، ما شیعۀ او هستیم ـ شیعۀ او دارد این کار را میکند، این ملائکةاللّه که بردند پیش او دید، سرشکسته میشود امام زمان، بیدار بشوید که مسئله خطرناک است! و خطر هم خطر شخص نیست، خطر ملت نیست، خطر اسلام است.
انشاءاللّه خداوند همۀ شما را موفق کند که به وظایف عمل کنید. همهمان را خداوند موفق کند به وظایف اسلامی، وظایف روحانی، به وظایف پاسداری، به این وظایف عمل بکنیم و انشاءاللّه این نهضت را به پیش ببریم، و مملکت مال خودتان باشد، و مملکت یک مملکت اسلامی بشود.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته"
صحیفه امام؛ ج 8، ص 418-423
1 - بحارالانوار، ج 72، ص 38.
2 - سورۀ آل عمران، آیۀ 103.