نقطه آغاز در اخلاق سیاسی ، اخلاق مداری حاکمان و مسئولان یک نظام سیاسی است
جماران، حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش به بهانه اول خرداد؛ روز بزرگداشت صدرالمتالهین ملاصدرا در یادداشتی نوشت:
اول خرداد؛ روز بزرگداشت صدرالمتالهین معروف به ملاصدرا است. در اندیشه سیاسی وی، سیاستمدارانِ منافق بالباس فقه و شریعت وارد میدان سیاست می شوند و اخلاق را نابود می کنند!
دراین یادداشت توجه دو سخن ژرف او داریم ؛
وی در کتاب مهم "الشواهدالربوبیه" میگوید:
《سیاست ورزی که بیرون از مرز شریعت باشد مانند بدن بدون روح است ؛ والسیاسةُ المجرّدةُ عن الشّرع کجسد لا روحَ فیه.》
طبق بیان ملاصدرا؛ "سیاست بدون شریعت" ، یعنی؛ سیاست ورزی بدون رعایت دستورات دینی در بخش حلال و حرام خدا که حاوی عدالت وحق مداری و دوری از دروغ ، اختلاس ، بیت المال خواری ، تهمت و حذف رقیب از عرصه سیاسی و مانند آن است ، جملگی لاشه ای بیش نیست و اگر نظام سیاسی کشوری از دستوراتِ اجتماعی _سیاسی خدا جدا شود در واقع را از "روح و حیات" منسلخ شده است و بی خاصیت خواهد بود.
نکته مهم اینجاست که در اندیشه سیاسی صدرالمتالهین ؛ سیاست فاقد شریعت ، سرانجام به "سیاست بدون اخلاق" منتهی میشود که اضافه بر بی خاصیت بودن ، لاشه ای متعفن است که غیر از اشاعه تعفن و بیماری در سراسر جامعه ، چیزی دربر نخواهد داشت.
سخن دوم صدرالمتالهین (ره) در کتاب دیگرش "رساله سه اصل" با اشاره به کسانی که شریعت و احکام الله را سلیقه ای مطرح میکنند تا قدرت و ریاست شان را داوم بخشند، سخت می تازد ومیگوید: "اهل نفاق خود را در لباس فقه و صلاح نمایان میکنند."
روشن است که مقصود ملاصدرا این است که اهل نفاق برای نهادینه کردن قدرت و ثروت از یک سوی ؛ از "اصطلاحات فقهی" بهره میگیرند و امیال خود را به فروع فقهی و قوانین حقوقی تحمیل می کنند ، واز سوی دیگر درحوزه رفتار سیاسی ؛ خود را "اهل صلاح" معرفی میکنند!
جدا جایی نمیتوان نفاق را با همه معنا و مفهوم اش به این کاملی پیدا کرد!
ملاصدرا شاگرد مکتب ائمه اطهار (علیهم السلام) است که ؛ سیاست و ریاستی که فاقد اخلاق باشد را مانندِ "بودن دو گرگ درنده درمیان گله گوسفندی است که چوپان ندارد" ، معرفی فرموده اند.
( ر.ک:اصول کافی،ج۲ص۲۹۷)
در واقع امام رضا (ع) در حدیث بالا از چنین سیاست ورزی شومی به دو گرگ در یک گله نام برد ، تا اشارت به معنائی دقیق داشته باشد وآن این که وقتی دو گرگ به گله حمله میکند ، راه فرار گوسفندان از خطر را میبندند و در نتیجه چیزی را سالم نمیگذارند !
از آن ره گذر که اهلبیت (ع) رهبران اخلاق هستند ، ملاصدرا آنان را درکتاب "سه اصل" خود چنین معرفی میکند ؛
"اهل بیت عصمت وطهارت(ع) ؛ گرچه مورد مکر ارباب رزق و ریا قرارگرفتند ، اماچون مفتونِ اهل ریا و حیله و متشبّهان به اهل علم و تقوا نشدند، ذره ای از قدر و منزلت شان کم نگشت ودر دنیا وآخرت مُعزز و مکرّم بودند و دشمنان دین را دردین ودنیا رسوا کردند."
نقطه مقابل این تفکر انسانی و اسلامی ، تفکر ماکیاول است که میگوید :
《شهریاری که بخواهد شهریاری را از کف ندهد می باید شیوه های ناپرهیزگاری را بیاموزد و هر جا که نیاز باشد به کار بندد.. اخلاق در این عرصه چیزی جزء شیادی نیست.》 (ماکیاولی،۱۱۷)
بله ، از کسی که تابع محض جان لاک است که صریحا سیاست را بیگانه از اخلاق میداند چنین عبارت دردآوری بعید نیست !
اینجاست باید سخن کاندی را تداعی کرد که گفت : سیاست بدون شرافت نابودی است .
در سیاست بدون اخلاق ، شرافت میرود و بجای او ، همه چیز های دیگری مینشیند ، مانند ؛ دیکتاتوری ، استبداد ، دروغ ، تخریب ، حق کشی ، نفاق ، چاپلوسی ، خشونت ، قضاوت ناحق ، قانون های فردگرا ، و ..
خلاصه ؛ سیاست بدون اخلاق ، جهنمی مملو از آتش های نابود کننده انسانیت ، رشد ، تعالی و پیشرفت و هر چیزی که نمادی از خوبی باشد ، خواهد بود .
نقطه آغاز در اخلاق سیاسی ، اخلاق مداری حاکمان و مسئولان یک نظام سیاسی است .
پیامبر رحمت (ص) است که می فرماید:
« کسی که دوست دارد مردم را در مقابل خود ایستاده ببیند، جایگاه او آتش جهنم است. / مَن أحَبَّ اَن یتَمثَّلَ له الرجال قِیاماً فَلیَتَبوأ مقعده من النار . » (بحار ، ج ۷۴ ، ص ۹۰)
این نقطه ، نقطه آغاز حاکمیت حضرت امیرالمومنین (ع) است .
او که شاگرد پرورش یافته پیامبر رحمت (ص) است ، در نظام سیاسی اش ، اول از خود آغاز میکند و دستور میدهد :
« پس با من چنانکه با سرکشان گویند سخن مگویید وچونان که با تندخویان کنند ازمن کناره مجویید، وبا ظاهر آرایی آمیزش مدارید وشنیدن حق را بر من سنگین مپندارید. / فلا تُکلِّمونی بما تُکلّمُ بِهِ الجبابره ولاتتحفظّوا مِنّی بما یتحفّظُ بِهِ عند اهل البادره ولاتخالطونی بالمصانعة ولاتظنَّوا بی استثقالاً فی حقٍ .» (نهج البلاغه ، خ ۲۱۵)
گام های بعدی در حوزه سیاسی اسلام در نهج البلاغه ، خصوصا در خطبه ۲۱۶ و عهدنامه مالک اشتر نقش بسته است .