هم اکنون بحث فراتر از حسن روحانی، ابراهیم رئیسی و غیره است، در این چهل سال بارها تجربه کردیم آنهایی که در خارج گود بودند و مرتب به مدیران وقت ایراد می گرفتند و نق می زدند، اما وقتی خودشان به قدرت رسیدند همان کردند که قبلا به آن اعتراض داشتند ، چنانکه امروز در موضوع برجام این حقیقت برای چندمین بار تکرار و مشاهده می شود.
جماران: آنچه مسلم است نظام جمهوری اسلامی ایران از بطن اسلام ناب و فرهنگ تشیع علوی و بر مبنای تفکر نوین ولایت فقیه و مردم سالاری دینی پایه گذاری شده است و تمام ارکان آن از جمله قانون اساسی، قوای سه گانه و حتی شورای نگهبان جزو پیشرفته ترین و به روز ترین ارکان نظام حاکمیتی به شمار می آیند، چنانکه هر گونه ولایتی که در این نظام بر دوش فقیه جامع شرایط گذاشته شده است در راستای تامین منافع توده مردم و رعایت مصلحت جامعه مدنی می باشد و هیچ گونه منافاتی با مردم سالاری دینی ندارد و بلکه این دو در کنار هم و برای مکمل هم تعبیه شده اند.
متاسفانه برغم همه این امتیازات و نو آوری ها، در مرحله عمل و اجرا مشکل جدی مشاهد می شود به خصوص در دو دهه اخیر و بالاخص بعد از حاکمیت جریان انحرافی ، مسئولان و مدیرانی که متصدی این مقامات در قوای سه گانه و دیگر نهاد های انقلابی و غیره شدند ، آنگونه که باید و شاید نتوانستند به وظایف قانونی خود در قبال این مسئولیت ها درست عمل بکنند و از عهده برآیند و در مواردی هم انقلاب و نظام را از ریل اصلی خارج کردند و به انحراف کشاندند در این مورد نمونه های بسیاری را می توان ردیف کرد که فعلا در این مختصر نمی گنجد.
وقتی اینطور شد طبیعی است که امروز شاهد ناکارآمدی نظام درعرصه های گوناگون و به خصوص در مسائل اقتصادی گرفتار یک بحران جدی باشیم که اگر دست اندرکاران اجرایی و دلسوزان نظام دیر بجنبند و راهکار اساسی پیدا نکنند در آینده نزدیک با پدیده ناخوشایندی مواجه خواهیم شد که ترمیم و جبرانش شاید غیر ممکن باشد. این تقصیرات ، قصورات و انحرافات از مسیر انقلاب اختصاص به فرد خاص یا جناح خاصی ندارد و همه در آن به حسب شدت و ضعف سهیم هستند.
وقتی در یک نظامی و حکومتی ناکارآمدی رخ داد و مسئولانش به هر دلیلی نتوانستند پاسخگوی عملکرد ضعیف خود باشند طبیعی است که سرنوشت آن در مرحله نخست فاصله گرفتن مردم و در مرحله بعدی سقوط و انقراض خواهد شد...
ناکار آمدی در عمل غیر از برحق بودن یا نبودن در مقام تئوری ، اندیشه و اعتقاد است.
نظام کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی سال 1923 تاسیس شد و تا سال 1991 به مدت هفتاد سال ادامه داشت و رمز حیات آن در این هفتاد سال کارآمدی ، رشد اقتصادی و اداره کشور و مردم به نحو تقریبا مطلوب بود ، وقتی در دهه پنجاه شخصیت های اسلامی در نقد و رد مکتب های مادی مقاله و کتاب می نوشتند و خوب هم از عهده آن برمی آمدند اما حکومت کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی ، همچنان یکی از قدرت های بزرگ جهان و بلوک مقتدر و پایدار شرق به شمار می آمد و همچنان استوار رو به جلو می تاخت، اما از آن روزی که گورباچف به ریاست رسید و طی اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نتوانست کشور را اداره بکند و اصلاحات اقتصادی وی منجر به وخیم شدن اوضاع کشور و درنهایت فروپاشی آن شد؛ با این که جماهیر شوروی بزرگترین قدرت نظامی دنیا بود، اما وقتی اقتدار و مردم را از دست داد توپ ، تانک و موشک به تنهایی نتوانست آن حکومت را سرپا نگه دارد.
...امروز ما در وضعیت بسیار حساس و سرنوشت سازی قرار داریم؛ باید این واقعیت و حقیقت را پذیرفت و در پی چاره جویی رفت.
همه مسئولین که در راس مدیریت ها حضور دارند بدون این که دیگران را متهم و به عبارتی فرافکنی کنند ، وظیفه دارند با مشورت و همدلی با کارشناسان مورد اعتماد و قوی در جهت رفع این معضل تلاش کنند ، مخالفان دولت نیز لازم است موضع اثباتی اتخاذ نمایند و کمک کنند که از این تنگنا به سلامت عبور کنیم.
هم اکنون بحث فراتر از حسن روحانی، ابراهیم رئیسی و غیره است، در این چهل سال بارها تجربه کردیم آنهایی که در خارج گود بودند و مرتب به مدیران وقت ایراد می گرفتند و نق می زدند، اما وقتی خودشان به قدرت رسیدند همان کردند که قبلا به آن اعتراض داشتند ، چنانکه امروز در موضوع برجام این حقیقت برای چندمین بار تکرار و مشاهده می شود.
انتظار از رهبران و پیروان گروه ها و جناح های سیاسی این است که یک بار هم شده منافع و گرایش های تنگ نظرانه خود را رها سازند به مکتب امام و حواریون امام برگردند و با تکیه بر بهره گیری از صاحب نظران در اقتصاد و غیره تا دیر نشده به وضعیت بد اقتصادی و معیشتی مردم ، بهبود بخشند و زمینه های کنترل تورم لجام گسیخته ، اشتغال و ازدواج جوانان را فراهم آورند.
وقت غنیمت شمار، ورنه چو فرصت نماند
ناله که را داشت سود، آه کی آمد به کار؟
( شیخ بهایی)