شاید تاکنون بیش از یکهزار قصیده و قطعه و دوبیتی و رباعی به زبانهای مختلف و از جمله و بیش از همه عربی و فارسی و سپس ترکی و اردو و دیگر زبانهایی که مسلمانان بدان تکلم میکنند، مثل اندونزیایی، در مدح و ستایش پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) سروده شده باشد. این ناچیز به مناسبت میلاد مسعود و مبارک آن حضرت و حضرت امام صادق (علیهماالسلام) مختصری در آن باره به عرض میرساند. بدین امید که خوانندگان گرامی روزنامه اطلاعات ـ شیدالله ارکانه ـ بدان توجه فرمایند:
از نخستین مدایحی که در این موضوع سروده شده است، مدایح مفصلی است که آن را جد اعلای سادات محترم، حضرت ابوطالب (علیهالسلام) سروده است و علاقهمندان میتوانند به دیوان مطبوعه آن حضرت و برای بعضی از آن، به دو جلد اول کتاب مستطاب «سیرة ابنهشام» مراجعه فرمایند. این بنده به همان مناسبتی که عرض کردم، ابیاتی از قصیده نودوچهار بیتی «لامیه» و از قصیده چهارده بیتی «بائیه» آن حضرت را ترجمه کردهام و به مدد جریده شریفه اطلاعات به عرض خوانندگان فاضل میرساند. ششمین بیتی که از «لامیّه» است، همان بیتی است که حضرت زهرای اطهر (سلاماللهعلیها) در لحظاتی پیش از رحلت پدر بزرگوارش برای آن حضرت خواند و حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «شعر عمویت را مخوان و قرآن تلاوت کن» و اینک ابیاتی که از «لامیه» برگزیدهام:
ترجمه بعضی از اشعار حضرت ابوطالب(ع)
الف) از لامیه ۹۴ بیتی:
۱ـ به خدا پناه میبرم از هر که دربارة ما (بنیهاشم) هرزهدرائی کند و سخنهای بیهوده گوید.
۲ـ گروهی که به ما خوشبین نیستند و از خشمی که بر ما دارند، انگشت میگزند.
۳ـ سوگند به خانه کعبه که در دل مکه است و به الله که از همه چیز باخبر است
۴ـ سوگند به خانه خدا که دروغ میگوئید. مگر ممکن است که ما محمد را از خود ندانیم و به خاطر او و برای او با شما نجنگیم و تیر و شمشیر نزنیم؟
۵ـ او را به دشمنان تسلیم نخواهیم کرد و در دفاع و حمایت او تا پای جان ایستادهایم و از یتیم شدن پسرانمان و بیوه شدن همسرانمان باکی نداریم.
۶ـ محمد آن روسفیدی است که به آبروی او از ابرها درخواست باران میشود و نگهبان یتیمان و پناهگاه بیوهزنان است.
۷ـ به جان خودم سوگند که من به هواخواهی احمد و آنان که چون برادران اویند، مکلفم و این دوستداشتن آیین هر دوستدار و همپیوند است.
۸ـ همواره احمد در این جهان مایه زیبایی و شکوه دنیا و گشاینده مشکلات است.
۹ـ کیست که در میان مردمان همانند او باشد؟ و اوست که همه حُکمگزاران و داوران فقط رأی و نظر او را در برابر آرای دیگران میپذیرند.
۱۰ـ از آنجا که میبینم در میان این قوم (یعنی قرشیان) دوستی نیست و آنان همة پیوند و رشتههای قوم و خویشی را بُریده و گسستهاند؛
۱۱ـ آنان به دشمنی با ما و آزردن ما صریحاً اعلام کردهاند و فرمان دشمنان پستفطرت ما را پذیرفتهاند.
۱۲ـ با اینهمه من با داشتن نیزههای جانسوز خوشتراش و شمشیرهای آبداری که از نیاکان بزرگوارم به من رسیده است، شکیبایی را برگزیدهام.
۱۳ـ به خدا سوگند، اگر آنچه را که در حال حاضر است سختتر گردد، شمشیرهای ما آن سرکردگان را کیفر خواهد داد.
۱۴ـ با دست جوانمرد دلیری که چونان تیر آتشین آسمانی است و همواره حقیقتخواه و بسیار تواناست.
۱۵ـ پیران سالخورده و ناتوان بنیهاشم به او پناهنده میشوند و در نزد او در نعمت و آسایش به سر میبرند.
۱۶ـ چگونه برای ما بنیهاشم ممکن میشود «سید»ی را که هر که به دستگیری و پشتیبانی نیاز دارد به مهربانی او را کمک میکند و گزافهگو و تنپرور نیست و خودش کارهایش را انجام میدهد.
۱۷ـ بردبار و دلآگاه و دادگر و خویشتندار است و خدایی را که از او لحظهای غافل نیست، میپرستد.
***
و اینک چند بیتی از «بائیه» حضرت ابوطالب(ع):
۱ـ به همه قرشیان فرزندان لؤی و بهویژه فرزندان لؤی بن کعب بگویید و از طرف من به آنها ابلاغ کنید که:
۲ـ مگر نمیدانید که ما محمد را پیامبری میدانیم مانند موسی که در تورات که اولین کتابهایی است که خداوند فرستاده است و خدای دوستی او را در دل بندگانش نهاده است.
۳ـ به خود بیایید، به خود بیایید پیش از اینکه گورها کنده شود و گناهکار و بیگناه کشته شوند.
۴ـ دنبال حرف سخنچینان مروید و رشتههای خویشاوندی را پس از دوستی و نزدیکی، قطع مکنید.
۵ـ به خدای کعبه سوگند که ما احمد را تسلیم سختیها و گرفتاریهای زمانه نمیکنیم.
۶ـ آنگاه که قریش گرد هم آیند و به افتخارات خود بنازند، عبدمناف در میانه آنان پاکترینشان است.
۷ـ و اگر اشراف بنی عبدمناف را بنامیم و بشماریم، در میان آنان، شریفترین و پُرسابقهترینشان، بنیهاشم است.
۸ـ و آنگاه که بنیهاشم روزی با یکدیگر در شمردن افتخاراتشان برآیند، محمد(ص) است که برگزیده و بزرگوارترین بنیهاشم است که همواره بنیهاشم را شادمان میسازد.
فقیر حقیر فانی
احمد مهدوی دامغانی
*روزنامه اطلاعات