آرمان ملی: دکتر علی سرزعیم اقتصادان و استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی است.کتاب او تحت عنوان اقتصاد برای همه که بیانکننده مفاهیم اقتصادی برای مخاطبان عام است، موردتوجه صاحبنظران قرار گرفته است. سرزعیم کتابی هم تحت عنوان پوپولیسم ایرانی درباره دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و پیامدهای سیاستهای اقتصادی او نوشته است. وی مشاور اقتصادی مرکز بررسیهای استراتژیک و مدیر بخش اقتصادی شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی بود. سرزعیم همچنین از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ معاون امور اقتصاد و برنامهریزی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود. «آرمان ملی» برای بررسی مهمترین چالشها و فرصتهای اقتصادی پیش روی دولت سیزدهم با دکتر سرزعیم گفتوگو کرده است. وی معتقد است:« به نظر میرسد برخی مصلحتاندیشیها، فشارها و وامدهیها زمینه تشکیل این گروه اقتصادی در دولت سیزده شده است.آن چیزی که برای جامعه حائز اهمیت است خروجی این تیم اقتصادی است که آیا این افراد میتوانند مشکلات اقتصادی کشور را حل کنند یا خیر. از دیدگاه من ما با «بلک باکس» یا جعبههای سیاسی در تیم اقتصادی مواجه هستیم. این وضعیت برای جامعه ریسک دارد. هنگامیکه ریسک بالا برود قیمتها نیز بالا میرود. اینیک قاعده بدیعی اقتصادی است. امروز جامعه با بلک باکسهایی مواجه است که نمیدانند قرار است چه اقداماتی انجام بدهند و چه تصمیمهایی بگیرند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
دولت سیزدهم در حالی روی کارآمد که چالشهای اقتصادی مهمترین دغدغه مردم ایران به شمار میرود. در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری نیز آقای رئیسی مهمترین اولویت خود را ساماندهی بازار و ثبات قیمتها عنوان کرد. با اینوجود روند قیمت کالاهای اساسی همچنان رو به افزایش است و چالشهای معیشتی مردم مرتفع نشده است. آیا دولت نمیتوانست در کوتاهمدت برای این وضعیت چارهای بیندیشد؟
در فضای اقتصادی برخلاف فضای سیاسی تغییرات بهصورت تدریجی رخ میدهد. در فضای اقتصادی شرایط به شکلی نیست که اگر امروز اقدامی صورت گرفته بلافاصله بتوان نتیجه آن را مشاهده کرد. در فضای سیاسی شرایط اینگونه نیست و یک انتصاب و تصمیم بلافاصله نتیجه خود را نشان میدهد. افزایش قیمتهایی که در تابستان امسال صورت گرفته نتیجه سیاستهایی است که در اواخر سال گذشته و اوایل سال جدید صورت گرفته است.دولت اوراق کمی فروخت و از سوی دیگر فروش نفت نیز کاهش داشت و به همین دلیل مجوز شد از بانک مرکزی استقراض کند. نتیجه این اقدامات در شرایط کنونی و در افزایش قیمت کالاهای مورد نیاز مردم خود را نشان میدهد. موضوع مهمی که درباره دولت رئیسی وجود دارد انتظارات است. اینکه روند تورم به چه سمتــی حرکت میکند حائز اهمیت است. آن چیزی که میتواند تورم را فزاینده نگه دارد انتظار تورمی است. انتظار تورمی میز تأثیر از اقدامات و گفتارهای دولت جدید است. نیمی از جامعه در انتخابات شرکت کردهاند و اغلب آنها نیز به آقای رئیسی رأی دادهاند. به همین دلیل نوعی امید در این رأی دادن وجود داشته است. امیدها نسبت به این موضوع نیز وجود داشته که با انتخاب آقای رئیسی بهعنوان رئیسجمهور حاکمیت یکدست میشود و لجاجتها در تصمیمگیریها کاهش پیدا میکند و احتمالاً عقلانیت در مجموعه نظام تصمیمگیری کشور بیشتر میشود. در شرایط کنونی جامعه در حال رصد وضعیت دولت است که آیا این دولت در مسیر حل تعارضها و برداشته شدن تحریمها حرکت میکند یا خیر. واقعیت این است که موضوع تحریمها نقش مستقیمی در وضعیت اقتصادی کشور دارد. از سوی دیگر جامعه در حال رصد ترکیب کابینه و انتصاباتی است که در دولت صورت میگیرد.جامعه به دنبال این است که آیا در دولت جدید فرصتی به وجود خواهد آمد که افراد توانمند مورداستفاده قرار بگیرند و یا بیشتر از افراد وفادار سیاسی استفاده خواهد شد.من فکر میکنم در هر دو مورد جامعه علامت مثبتی از دولت دریافت نکرده است.
چرا جامعه هنوز در این زمینه علامت مثبتی دریافت نکرده است؟
از یکطرف احساس سردرگمی در مقابل مذاکرات هستهای وجود دارد. دولت هنوز مشخص نکرده که قرار است با چه استراتژی با موضوع هستهای برخورد کند و به همین دلیل احساس نمیشود که موضوع در حاکمیت تعیین تکلیف شده باشد. از سوی دیگر جامعه از انتصاباتی که در سطوح مختلف در دولت صورت گرفته احساس خوشحالکنندهای پیدا نکرده است. اتفاقی که رخداده اصرار برای بهکارگیری چهرههای سیاسی منتسب به یک جریان خاص بوده است. فکر میکنم این رویکرد برای مردم دلگرمکننده نیست. در شرایط کنون نیز آنچه مطلوب جامعه خواهد بود این است که از یک رده پایینتر بهترین افراد را مورد استفاده قرار بدهند. جامعه باید احساس کند بهترین افراد موجود در کشور مورداستفاده قرارگرفته تا این افراد بتوانند مشکلات جامعه را حل کنند. اگر مردم احساس کنند این دولت با رویکرد سیاسی روی کار آمده و به دنبال فرصتی است تا دوستان سیاسی خود را به کار بگیرد بدترین پیامی است که به جامعه ارسال میشود.
دولت سیزدهم در زمینههای کلیـدی مانند اقتصاد و سیاست خارجی هنوز استراتژی مشخصی به جامعه ارائه نکرده است. آیا دولــت در این زمینــهها فاقد استراتژی مشخـص اســت و یا اینکه این استراتژی بهمرورزمان شکل خواهد گرفت؟
موضوع مهمی که در همه دولتها بهجز دولت اول آقای هاشمی وجود داشته انشقاق در تیم اقتصادی بوده است. اگر به دولت آقای خاتمی دقت کنیم متوجه میشویم که دیدگاههای سازمان برنامه، بانک مرکزی و وزارت اقتصادی باهم متفاوت بود. این تعارض در دولتهای آقای احمدینژاد و روحانی نیز وجود داشت. این تعارضها و درگیریها جدی است و در عمل خود را نشان خواهد داد. نامهای به آقای رئیسی نوشتم که یکی از فرازهای آن این بود که برای تیم اقتصادی خود رهبر انتخاب کنید و از وی بخواهید تیم اقتصادی را انتخاب کند و از پس از یک مدت نیز از وی گزارش کار بخواهید و اگر عملکرد وی مثبت نبود فرد دیگری را بهجای وی انتخاب کنید. نباید شرایط به شکلی رقم بخورد که یک فرد تیم اقتصادی را رئیسجمهور انتخاب کند فرد دیگر را یک فرد پرنفوذ و دیگری را جریان حامی دولت تأمین کند. این وضعیت آش شعله قلمکاری را بهوجود میآورد که وقت دولت را برای بدیهیات میگیرد. دولت آقای روحانی آسیب زیادی از این موضوع خورد. گذشته آیینه پیش روی ماست و ما باید از گذشته درس بگیریم. دولت روحانی زیگزاگی عمل میکرد و یکبار به سمت اقتصاد بازار حرکت میکرد و بار دیگر بهصورت دستوری قصد داشت اقتصاد را مدیریت کند. این وضعیت در همه دولتها وجود داشته است. استراتژی دولتهای قبلی میانگینگیری بود. آقای خاتمی همه نظرات اقتصاددانان را میگرفت و از بین نظران به یک نقطه میانگین میرسید. آقای روحانی و احمدینژاد نیز همین کار را میکردند. به نظر میرسد این وضعیت قرار است در دولت رئیسی نیز دوباره تکرار شود. این بدترین شیوه تصمیمگیری است. بهصورت طبیعی میانگین چند دیدگاه درست و چند دیدگاه غلط میشود نصف درست و نصف غلط.هنگامیکه نیمه غلط جلو برویم فرصتهای زیادی را از دست میدهیم. شاید درگذشته پول فروش نفت وجود داشت و ما فرصت چنین اشتباهاتی را داشتیم اما در شرایط کنونی چنین فرصتی نیز برای ما وجود ندارد.
هدف رئیســی از اعضای تیم اقتصادی خود که دارای مشی فکری متفاوتی در زمینه اقتصادی هستند چیست؟حضور افرادی مانند محسن رضایی که بهعنوان کاندیدای ریاست جمهوری دارای برنامه اقتصادی کامل و مجزایی نسبت به رئیسی بوده در تیم اقتصادی دولت چه توجیهی دارد؟ آیا مدیریت این تیم اقتصادی برای آقای مخبر کار سختی نخواهد بود؟
به نظر میرسد برخی مصلحتاندیشیها، فشارها و وامدهیها زمینه تشکیل این تیم اقتصادی در دولت سیزده شده است.آن چیزی که برای جامعه حائز اهمیت است خروجی این تیم اقتصادی است که آیا این افراد میتوانند مشکلات اقتصادی کشور را حل کنند یا خیر. پرسش مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که آیا ما حاضر هستیم فرزند خود را در مدرسهای ثبتنام کنیم که هیچ شناختی از مدیران و معلمان آن نداریم؟ پاسخ به این سؤال قطعا منفی خواهد بود.این موضوع در حکمرانی جامعه دارای اهمیت بیشتری است. افرادی که بهعنوان مسئول انتخاب میشوند باید دیدگاههای خود را درگذشته مطرح کرده باشند و عملکرد خود را نیز به جامعه عرضه کرده باشند. رویکرد آقای خاندوزی را میپسندم. ایشان دیدگاههای مشخصی دارند و درگذشته نیز این دیدگاهها را مطرح کردهاند و مشخص است که قرار است در آینده چه اقداماتی انجام بدهند.ریسک چنین فردی که مشخــص است قـرار است چـه اقداماتی انجام بدهد بــرای جامعه مشخص است. این در حالی است که ما هنوز نمیدانیم آقای رضای یا رهبر قرار است چهکارهایی انجام بدهند چه سهمی در تصمیـــمگیریهای اقتصادی خواهند داشت. آقای مخبر بنگاهدار بوده و ما نمیدانیم قرار است در اقتصاد کلان چه اقداماتی انجام بدهد.آقایمیرکاظمی در وزارت نفت حضورداشته اما بهیکباره سر از سازمان برنامه بودجه درآورده است. این در حالی است که سازمان برنامهوبودجه گستــره وسیعتری نسبت به وزارت نفت دارد.ما هنوز نمیدانیم دیدگاه میرکاظمی درباره رشد اقتصادی کشور چیست و قرار است از چه مسیری حرکت کنیم.از دیدگاه من ما با «بلک باکس» یا جعبههای سیاهی در تیم اقتصادی مواجه هستیم. این وضعیت برای جامعه ریسک دارد. هنگامیکه ریسک بالا برود قیمتها نیز بالا میرود. اینیک قاعده بدیعی اقتصادی است. امروز جامعه با بلک باکسهایی مواجه است که نمیدانند قرار است چه اقداماتی انجام بدهند و چه تصمیمهایی بگیرند.
مشخص نبودن اینکه اعضای تیم اقتصادی قرار است چه اقداماتی انجام بدهند به معنای نداشتن استراتژی از سوی دولت است؟
بله؛ به همین معناست. دولت باید مشخص کند قرار است با چه رویکردی مشکلات اقتصادی را حل کند و چه دیدگاهی نسبت به موضوعات اقتصادی دارد.این وضعیت درزمینههای دیگر نیز وجود دارد. بااینوجود در اقتصاد به دلیل پیچیدگیهایی که اقتصاد دارد و بازندگی مردم مرتبط است داشتن استراتژی از اهمیت بیشتری برخوردار است.آقای رئیسی باید از قبل درباره این مسائل فکر کرده باشد و دیدگاههای خود را مشخص کرده باشد. پس از مدتی از افرادی استفاده کند که با این دیدگاه همراه باشند و درنهایت به مسیر خود ادامه بدهند. نمیتوان شرایطی را در نظر گرفت که به دلایل سیاسی افرادی در تیم اقتصادی حضور داشته باشند که از مشی فکری یکسانی برخوردار نباشند.
در چنین شرایطی مردم میتوانند نسبت به بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی خود امیدوار باشند؟
از یکجهت بله و از جهت دیگر خیر. از یکجهت که حکومت یکدستتر شده و عملگرایی در حکمرانی بیشتر میشود جای امیدواری دارد. واقعیت این است که امروز اولویت مردم آزادی نیست و بلکه نان است. به همین دلیل اگر قرار است مشکلات معیشتی مردم حل شود یک اجماع نظر و قدرت عمل لازم است. در دولت روحانی تصمیمات دیر گرفته میشد و برخی از تصمیمات نیز امکان اجرایی شدن پیدا نمیکرد. در این موضوع ضعف دولت وجود داشت و برخــی نهــادهای حاکمیتی نیز همراهی نمــیکردند. در شــرایط کنونی مردم به دنبال یک سازوکار منسجم تصمیمگیری هستند کــه قابلیت اجرایــی نیز داشته باشد. اینیک مزیت برای دولت آقای رئیسی است که بتواند از آن استفاده کند و نباید به سمتی حرکت کند که این فرصت را از دست بدهد. تصمیمگیرندگان ما بهدلیل اینکه ذهنیت اقتصادی ندارند در صــورت چنــددستگی گیــح میشــونــد.سیاستمداران به دلیل اینکه فاقد ذهنیت اقتصادی هستند میتواند علیه یا له یک موضوع به شکلی صحبت کننــد که طرف مقابل را قانع کنند.این وضعیت نیز سبب تصمیمگیریهای اشتباه میشود.در چنین شرایطی جامعه باید حکومت یکدست را موردنقد قرار بدهد.تأکید من این است که در دولت باید اجماع در تصمیمگیری وجود داشته باشد و شرایط به شکلی نباشد که سکان را یکی به سمت راست و دیگری به سمت چپ بچرخاند.امروز ما میدانیم که اگر بخواهیم مسیر گذشته را برویم به نتیجه نخواهیم رسید و رشد اقتصادی کاهش پیدا میکند. دولت عنوان میکند قصد ندارد اقتصاد را به برجام و مذاکرات گره بزند. این دیدگاه هم صحیح است و خیر. اینکه برخی رویکردها در اقتصاد ایران صحیح نیست و اگر در مسیر درست قرار بگیرد رشد اقتصادی مثبت خواهد شد، شکی در آن وجود ندارد با این وجود ما در شرایطی نیستیم که مشکلات اقتصادی با رشد پائین حل شود و بههمین دلیل نیازمند رشد بالای اقتصادی هستیم. رشد دو یا سهدرصدی نمیتواند بحران فقر و بیکاری را در جامعه حل کند. برای حل این بحرانها ما نیازمند رشد هشت رصدی در اقتصادی کشور هستیم. ما باید رشد بالا و مستمر داشته باشیم تا جامعه تغییر را در وضعیت زندگی خود مشاهده کنیم. بهعنوانمثال اگر ما به مدت ده سال رشد هشتدرصدی را تجربه کنیم میتوانیم به حل مشکلات اقتصادی امیدوار باشیم.