شرق: در شرایط بهت آوری طالبان به صورت برق آسا و در مدت کوتاهی شهرها و استان های اصلی افغانستان را اشغال کردند و به ارگ ریاست جمهوری رسیدند. توجه رسانه های جهان پس از دو هفته صرفا به آشفتگی در خروج پناهندگان و نحوه خروج نیروهای آمریکایی جلب شده بود و رویدادهای فرودگاه کابل را دنبال می کرد؛ اما هم اکنون آینده سیاسی افغانستان، ضرورت کمک های بشردوستانه به مردم این کشور و شیوه طالبان در حکومت داری و مشکلات معیشتی مردم در کانون توجهات قرار گرفته است. کشورهای جهان به تدریج در حال موضع گیری در قبال تحولات کنونی افغانستان و نحوه تعامل با طالبان هستند. اهرم های اصلی در مواجهه با طالبان در حال فعال شدن است: پرهیز از شناسایی و به رسمیت شناختن طالبان و قطع کمک های مالی تا مشخص شدن ماهیت و نحوه عمل آنها از سوی بسیاری کشورها اعلام شده و مکانیسم کمک های غذایی و بشردوستانه به مردم افغانستان در حال فعال شدن است. در این بین و با ادامه تحولات داخلی، عوامل بالقوه و اهرم های داخلی کنترل طالبان نیز به تدریج در حال ظهور هستند. از یک سو، انفجار فرودگاه کابل از سوی داعش، یکدستی و حاکمیت مطلق طالبان را زیر سوال برده و از سوی دیگر حرکت های پراکنده و اعتراضات جوانان و زنان افغانستان نشان دهنده ظهور نیروهای بالقوه ای است که می تواند سلطه بلامنازع طالبان را به چالش بکشاند؛ اما هیچ کدام از اهرم های یادشده به اندازه مقاومت روبه رشد جنبش پنجشیر و تاثیر گذاری آن بر تحولات اخیر افغانستان اهمیت ندارد. تعداد اسرا و تلفاتی که طالبان برای فتح کوچک ترین استان این کشور و در سه روز گذشته متحمل شده اند به مراتب بیشتر از تمامی تلفاتی است که این گروه در سه ماه گذشته برای فتح کل افغانستان داده اند. این تحولات باعث شده عملا پنجشیر بار دیگر به کانون توجهات و امید برخی مردم و بسیاری از فعالان سیاسی برای چرخش روند سلطه طالبان تبدیل شده و به تبع آن به محل رویارویی و برخورد جناح های مختلف (اصلاح طلب و اصولگرا) در داخل و خارج از کشور نیز تبدیل شود. فضای مجازی و رسانه های رسمی در روزهای گذشته صحنه فعال مقابله این دو رویکرد است. اکثر اصلاح طلبان عدم حمایت صریح و رسمی از مقاومت پنجشیر را یک خطای تاریخی می دانند و رسانه های رسمی نیز که از شکست فاحش آمریکا به شعف آمده اند و طالبان را دشمن دشمن خود انگاشته و با عکس العمل خنثی در قبال تحولات پنجشیر حتی اصالت این مقاومت پنجشیر را زیر سوال برده یا در حمایت از آن سکوت پیشه کرده اند؛ اما نکته مشترک در هر دو دیدگاه اطلاعات ناقص و محدود از واقعیت های میدانی و غلبه مواضع نظری و ایدئولوژیک بر شیوه تحلیل و استنتاج آنهاست. با عنایت به تحولات سریع و پیچیدگی فوق العاده شرایط منطقه و ایران ضروری است قبل از هر تحلیل و اقدام به تمامی ابعاد این واقعیت در صحنه عمل و دیپلماسی پرداخت و با توجه به حساس بودن شرایط، براساس واقعیت های میدانی و آینده تصمیم گیری کرد. با مروری تحلیلی بر توان و پتانسیل جنبش پنجشیر و براساس منافع مشترک و ملی در شرایط پیچیده کنونی شاید بتوان تصویری روشن تر از شرایط ارائه کرد. در ابتدا مروری بر توان بالقوه و تاریخی جنبش پنجشیر داشته باشیم:
۱. از نظر حافظه تاریخی و با تکیه بر ویژگی های خاص جغرافیایی دره پنجشیر و اراده مردمان و پتانسیل رهبران محلی، پنجشیر به خوبی نشان داده که در مواجهه با قوای نظامی کلاسیک و ابرقدرت دوران جنگ سرد (شوروی سابق) و قوای پارتیزانی و خشن طالبان (بین سال های ۱۹۹۷-۲۰۰۱ میلادی) توان بالقوه مقاومت و پیروزی دارد.
۲. رهبران نظامی و رزمندگان دره پنجشیر به صورت تاریخی نشان داده اند که نه تنها در میدان و با وجود مساحت و جمعیت محدود این دره (۱۶۰هزار نفر) توان پدافندی و مقاومت در قبال اشغال را دارند بلکه می توانند در صحنه دیپلماسی (خارجی و داخلی) به عنوان یک کاتالیزور توانمند سرنوشت و مسیر تحولات سیاسی افغانستان را رقم زده و به کلی دگرگون کنند.
۳. هرچند نام پنجشیر با احمد شاه مسعود عجین شده و کمتر کسی در شخصیت بی همتا، توان نظامی و مهارت گفت وگو با دیگر جناح های داخلی و قدرت های خارجی او شک دارد، اما توان و انگیزه رهبران کنونی پنجشیر و اصالت نیت آنان در مبارزه علیه طالبان شاید مهم ترین نکته ای است که از نظر مشروعیت این جنبش و از سوی برخی تحلیلگران مورد سوال قرار گرفته. برخی مذاکرات اخیر با طالبان را صرفا چانه زنی برای امتیاز بیشتر و اصرار بر ضمانتی قوی تر برای سهم خواهی (حتی تا یک سوم قدرت) در دولت فراگیر طالبان و نه حمایت از ارزش های بشری و آرمان های ملی می دانند. اما بسیاری با اتکا به محتوای مذاکرات با طالبان و شکست آن و در نتیجه شروع جنگ تمام عیار بر اصالت انگیزه رهبران پنجشیر و تاکید بر منافع ملی، ارزش های مردم سالارانه و روادارانه آنان معتقدند این جنبش شرایط و مشروعیت کافی برای حمایت را دارد و با استمرار درگیری های نظامی و ظهور چهره خشن و غیرقابل انعطاف طالبان، این تفکر هر لحظه در ایران طرفداران بیشتری پیدا می کند و احمد مسعود کم کم به تنها امید غلبه بر طالبان تبدیل شده است. با وجود گذشته تاریخی و انگیزه رهبران کنونی این جنبش هم اکنون و پس از ۲۰ سال با شرایطی کاملا متفاوت روبه رو هستیم و معادلات جهانی و منطقه ای به شدت تغییر یافته است. طالبان خود نیز مدعی تحول هستند، شرایط افغانستان تغییرات جدی کرده و صف بندی نیروهای سیاسی نیز به شدت تغییر یافته و ضروری است با تکیه بر واقعیت های میدانی و محیط جدید بین المللی، منطقه ای و جهانی ملاحظات و مخاطرات کنونی پیرامون جنبش امروز پنجشیر را مورد بازبینی مجدد قرار دهیم:
۱. ۲۰ سال پس از آخرین حرکت نظامی در پنجشیر هم اکنون اطلاعات محدودی از توان لجستیکی و تسلیحات نظامی جنبش پنجشیر و تعداد نیروی انسانی رزمنده این ولایت وجود دارد و توان نظامی و لجستیکی آنان در مواجهه با طالبان در پرده ای از ابهام قرار دارد. اینکه تاکتیک های پدافندی پنجشیر تا چه حد تکامل یافته یا از چه تجهیزات پیشرفته نظامی ای در قبال طالبان بهره می گیرند، به خوبی روشن نیست. با عنایت به غنایم نظامی که طالبان از قوای نظامی افغانستان و آمریکا به یغما گرفته اند و با تکیه بر روحیه قوی که از پیروزی برابر آمریکا و ارتش افغانستان به دست آورده اند، بی شک به دنبال پیروزی سریع و مقتدرانه ای در قبال جنبش پنجشیر هستند. همین امر باعث می شود طالبان تمامی توان نظامی و لجستیکی خود را به کار بگیرند و به قمار بزرگ و خشنی دست بزنند. قماری که ممکن است به سلطه بلامنازع طالبان ختم شود یا لطمه شدیدی بر اقتدار نظامی و امنیتی آنان در آستانه تشکیل دولت و اثبات موجودیت خود به جهانیان وارد کند.
۲. ادامه مقاومت پنجشیر بی شک ضربه مهلکی بر اقتدار طالبان وارد خواهد کرد و همین امر باعث می شود که چهره خشن این گروه بنیادگرا بر جهانیان مشخص تر شده و مهم تر آنکه دوستان و حامیان پشت پرده خارجی آنان سراسیمه به یاری او بشتابند. به شرط ادامه این نبرد، حضور فعال سازمان امنیت پاکستان، داعش خراسان و القاعده در حمایت از طالبان، همچون ترور ۲۰ سال پیش احمدشاه مسعود توسط القاعده، قطعی به نظر می رسد. بنابراین با تعصب و کینه تاریخی طالبان از منطقه پنجشیر، باید خشونت و خونریزی گسترده علیه مردم محلی در این منطقه را در صورت ادامه درگیری ها در تمامی محاسبات مد نظر قرار داد.
۳. در ۲۰ سال گذشته و در روند تحولات سیاسی و شکل گیری دولت تحت حمایت آمریکا و جامعه غرب، اکثر نخبگان سیاسی افغانستان و رهبران مجاهدین کارنامه درخشانی از خود در به کاربستن کمک های بین المللی در تامین منافع ملی و توسعه فراگیر کشور از خود نشان ندادند. رهبران و نخبه های سیاسی پنجشیر نیز از این قاعده مستثنا نبودند. کسب ناشیانه قدرت سیاسی و مال اندوزی مفرط در بین بسیاری از فرماندهان سابق و هم رزمان سابق احمد شاه مسعود که هم اکنون به عنوان قهرمان ملی شناخته می شود، بسیاری از شهروندان افغانستان و حتی مردم پنجشیر را مایوس و ناامید کرده است. نحوه برخورد کنونی بسیاری از رهبران مجاهدین که هم اکنون در ناز و نعمت و در دیگر کشورها در حال چانه زنی و معامله سیاسی با طالبان جهت سهم خواهی و عضویت در دولت فراگیر هستند خود نیز بخشی از کارنامه مردود این نخبگان است. بازسازی این اعتماد از دست رفته قطعا به سادگی میسر نمی شود، اما ظهور احمد مسعود در مقام رهبری مقاومت پنجشیر و شباهت های کاریزماتیک او با پدر و اسطوره قهرمان ملی شاید در تقویت نوستالژیک این جنبش نقش موثری بازی کند.
۴. مقاومت قوای نظامی پنجشیر در زمانی که از سوی شش استان هم جوار و سه راه اصلی ورودی محاصره شده و مشکل تامین لجستیک نظامی و ذخیره مواد غذایی و خوار وبار دارد بر کسی پوشیده نیست. شبکه ارتباط الکترونیک منطقه و برق برخی از مناطق قطع شده هر چند بسیاری از قریه ها با انرژی برق خورشیدی کار کرده و تجربه زندگی در شرایط قرنطینه امنیتی برای مردم پنجشیر تجربه جدیدی نیست، اما ۲۰ سال گذشته تحولات توسعه ای زیادی در منطقه پنجشیر به وجود آورده و وابستگی آنان به خارج از منطقه بن بست و کوهستانی خود و به خصوص به کابل را افزایش داده است.
۵. بر اساس تجربه تاریخی شاید مقاومت اولیه و به درازاکشیدن درگیری نظامی اصلی ترین شاخص پیروزی جنبش پنجشیر باشد. زمان قطعا به نفع مقاومت پنجشیر است و در پیش بودن زمستان و سرمای طاقت فرسا نیز عامل دیگری است که روند پیشروی طالبان را که توان محدودی در تحمل زمستان دارد، آهسته کند. تجربه تاریخی هم نشان داده است با غرش شیر پنجشیر و روشن شدن شمع پنجشیر حرکت های مردمی و نهضت های محلی و قومی در استان های هم جوار نیز به صورت جدی تحریک و فعال می شود.
۶. مهم ترین تغییر در شرایط کنونی نسبت به دو دهه پیش را شاید بتوان در تغییر اساسی در معادلات جهانی قدرت و موضع آنان در قبال افغانستان جست وجو کرد. بهترین شاهدان مدعا نوع برخورد آمریکا و موضع گیری بهت آور این کشور در مورد طالبان و افغانستان در سه سال گذشته است که بر کلیه روابط تاثیر گذاشته است. شرایط کنونی و موضع کشورهای همسایه و منطقه در قبال مقاومت پنجشیر نیز هم اکنون هیچ شباهتی با دوران مقاومت آنها در زمان اشغال شوروی و دوران حاکمیت طالبان در ۲۴ سال پیش نداشته و بعید به نظر می رسد که هیچ یک از کشورهای همسایه و منطقه از این جنبش حمایت رسمی کرده و خود را با طالبان درگیر کنند.
با درنظرگرفتن ملاحظات فوق و با پرهیز از احساسات و تحمیل دیدگاه های نظری می بایست مصالح مردم برادر و همسایه افغانستان را محور قرار داد و ضمن دوری از هرگونه دخالت در امور داخلی افغانستان، به موضعی خردمندانه و دور اندیشانه بر مبنای منافع ملی نسبت به تحولات کنونی افغانستان پرداخت. اگر احیانا توصیه ای از سوی جامعه مدنی و روشنفکران در زمینه مقاومت و حمایت از جنبش پنجشیر می کنیم لازم است عواقب و نتایج بالقوه آن را در محاسبات خویش با لحاظ کردن منافع بلندمدت ملت افغانستان مد نظر بگیریم. برای دستیابی به معیار منطقی در موضع گیری رسمی نسبت به تحولات افغانستان نیز باید از دومنظر به منافع ملی و تحلیل شرایط نگریست؛ اولا از منظر پایبندی طالبان به اصول و استانداردها جهانی و رعایت معیارهای انسانی، از این نقطه نظرهیچ اعتمادی بر مدعای تحول طالبان نبوده بنابراین میزان و درجه این تحول در عمل و کردار آنها اصلی ترین شاخص تعامل جامعه جهانی و ایران با طالبان خواهد بود. حال که جنبش مقاومت پنجشیر در گفت وگوهای خود با طالبان بر رعایت همین مبانی اصرار می کند، سرپیچی طالبان از قبول این معیارها می تواند بهترین شاخص در نحوه تعامل رسمی با طالبان و حمایت ضمنی از جنبش پنجشیر باشد. از منظر دیگر و جنبه حوزه تمدنی و حفظ معادلات قومی و فرهنگ و زبان فارسی در افغانستان نیز باید با دقت تحولات کنونی را دنبال کرد. اقدامات و مواضع جدی تاجیکستان در قبال طالبان و پاکستان قطعا نیز در همین راستا تعبیر می شود و شکست جنبش مقاومت پنجشیر نه تنها شکست مردم سالاری و محو آزادی در افغانستان تلقی می شود بلکه بار دیگر به تفوق و سلطه مطلق پشتون ها بر هویت فراگیر ملی و زبان فارسی و به یک پاک سازی فرهنگی منجر خواهد شد و معادلات منطقه ای را تحت الشعاع قرار خواهد داد. بدیهی است رویارویی مقاومت پنجشیر با طالبان خونین خواهد بود اما بهترین صحنه شناخت ماهیت طالبان و میزان انعطاف آنها نه تنها در مواجهه با شهروندان افغانستان، بلکه در تعامل با همسایگان خود ازجمله ایران خواهد بود.
* (کارشناس ارشد سازمان ملل در بازسازی افغانستان)