اعتراض مردم خوزستان اعتراضی مدنی است که به خاطر اولیه ترین نیازهای انسانی و تامین آب و کارهای نکرده حکومت و دولت ها که طی سالهای گذشته در حق این مردم نجیب روا داشته است برپا شده است. مبادا حکومتی که می بایست حامی ملت و مدافع حقوق شهروندان باشد دست به خشونت بزند و مردمی که برای حیات اجتماعی و اقتصادی خود اعتراض مدنی میکنند سرکوب کند.
جماران: اعتراضات مردم خوزستان برای کم آبی از سوی مردم سرزمینی است که آثار توسعه در ایران اعم از صنایع نهادهای آموزشی، زیرساخت حمل و نقل از منابع نفتی ،حداقل در نیم قرن گذشته از زیر پای آنها استخراج شده تامین شده است. سرزمینی که هنوز خاک آن بوی هم آمیزی خون جوانان خوزستانی و همه مردم ایران در دفاع از یکپارچگی و وحدت سرزمین ایران به مشام می آید.
اعتراض مردم خوزستان اعتراضی مدنی است که به خاطر اولیه ترین نیازهای انسانی و تامین آب و کارهای نکرده حکومت و دولت ها که طی سالهای گذشته در حق این مردم نجیب روا داشته است برپا شده است. مبادا حکومتی که می بایست حامی ملت و مدافع حقوق شهروندان باشد دست به خشونت بزند و مردمی که برای حیات اجتماعی و اقتصادی خود اعتراض مدنی میکنند سرکوب کند.
اگر بخواهیم از ریشه های مشکلاتی که امروز موجب اعتراض مردم خوزستان شده صحبت کنیم می توانیم به حوزه های محیط زیستی و حکمروایی منطقه ای اشاره کنیم.
نخست: از زمانی که در سال ۱۳۵۳ قرار شد سازمان آب و برق خوزستان برای تاسیس سد و نیروگاه های آبی و کشت و صنعت های وسیع خوزستان ایجاد شود، ملاحظات محیط زیستی و تعارض طرحهای بزرگ با محیط طبیعی و اکولوژیکی عرصههای طبیعی که محل زندگی جوامع محلی بود اصلاً مورد توجه نبود. تاسیس کشت و صنعت بیست و دو بهمن و هفت کشت و صنعتی که بعد از انقلاب طراحی و ساخته شد و سازمان برنامه در دولت سازندگی فقط با یک مورد آن موافق بود و علیرغم مخالفت آن سازمان ،بدون بررسی آثار و پیامدهای محیط زیستی ، همه هفت کشت و صنعت در بهترین اراضی جلگه پرآب حاصلخیز خوزستان ساخته شد.تغییر رژیم آب های سطحی، پساب های آلوده ، شور کردن اراضی ، تغییر عرصههای طبیعی ، نابودی آبخوانها و از همه مهمتر تغییر کاربری وسیع زمینهای کشاورزی و تغییرنظام کشت ، پیامد های منفی محیط زیستی انها بود.
سدهای بزرگ روی کارون و کرخه بدون مطالعات و ملاحظات محیط زیستی و اجرای جدی پروتکل "ارزیابی آثار محیط زیستی" (EIA) که آثارآن تخریب اکولوژی طبیعی و عرصههای تولید کشاورزی و آبخوان ها بود ، ساخته شد. البته سدسازی در ایران لازم و مفید است کما اینکه سد کرخه در جریان سیل خوزستان علاوه بر ذخیره سازی آب در کنترل سیل و سیلاب نیز نقش اساسی از خود نشان داد ولی سدسازی بدون ملاحظات محیط زیستی تخریب کننده عرصههای طبیعی و زندگی عادی جوامع محلی است. همچنین انتقال آب بین حوضه های آبی که امروزه به خاطر ایجاد تعارضات اجتماعی و محیط زیستی به شدت مورد انتقاد است اصلا توصیه نمیشود.
از سوی دیگر تغییر آب و هوایی و حداقل خشکسالی دورهای که امری جهانی است و سالهاست که سرزمین ایران را فرا گرفته موجب کمبود منابع آب، شوری آن و کاهش بارش و آورده آب در استان شده است. ایرانیان طی قرنها با سرزمین گرم و خشکی روبرو بودهاند و خود روشهای مختلف سازگاری با محیط زیست و اقلیم گرم و خشک را آموخته و اجرا میکردند. ساخت سدهای ذخیرهای، سدهای انحرافی، سدهای تنظیمی، سدهای زیرزمینی، پوشش انهار، آبیاری کوزهای و انواع روش هایی که نه با اقلیم و محیط زیست تعارض داشت و نه با منافع جوامع محلی، بلکه از سوی آنان اجرا و حمایت می شد نمونه هایی ازسازگاری باکم آبی بود.
دولتها معمولا در برابر بحران تغییرات آب و هوایی، خشکسالی و بحران کمبود آب دو سیاست را به اجرا درمی آورند. اول اینکه با روش اصلاح و تغییر روندهای محیط زیستی(Mitigation) را در حد امکان تغییر میدهند که طرحهای زیربنایی و انتقال آب از جمله این موارد است. سیاست دوم سازگاری با تغییرات آب و هوایی، خشکسالی و بحران کمبود آب است(Adaptation) که شامل اجرای سیاستهای بهینه سازی مصرف آب، صرفه جویی و استفاده از تکنولوژی هایی است که این امر را به اجرا در می آورد.
در خوزستان دولتها در هر دو سیاست کوتاهی نموده اند و نتوانسته اند موانعی که شرایط تغییر آب وهوایی و خشکسالی را تشدید میکنند را اصلاح یا تغییر دهند همچنین برنامههای سازگاری با شرایط بحرانی به خصوص بحران کمبود آب را انجام نداده اند. درسالهای گذشته به یکباره سیل و سیلاب در شهر اهواز فاضلابها را در شهر روان نمود و شوری آب در آبادان و خرمشهر مشکلات زیادی برای آب شرب این شهرها آفرید. دولت قبل از بروز بحران ها، برنامه ریزی و اجرای طرحهای تغییر و سازگاری خود را به انجام نرسانید و امروز با انباشت این مشکلات، موجب تنگی در حیات طبیعی شهرها و جوامع محلی خوزستان، از قبیل کمآبی شوری آب، خشکیده شدن مزارع و نخلستان ها، خشکیده شدن هورها، کاهش حق آبه ها موجب تعارضاتی شده است که مردم را به تنگ آورده و به اعتراض واداشته است. دولتها حداقل در سی سال بعد از انقلاب همواره از منابع خوزستان بهرهمند بودند.
و به همان اندازه برای توسعه و رفع مشکلات و موانع توسعه استان کوشش نکرده اند. نفت و فرآوردههای نفتی، فولاد، خدمات حمل و نقل دریایی بین المللی داده های مهمی است که استان خوزستان به همه مناطق کشور می دهد و در عوض خود با کمآبی، فقر و نابرابری روبهروست.
حکمروایی منطقه ای در خوزستان دچار ناکارآمدی است
دوم: حکمروایی منطقه ای در خوزستان دچار ناکارآمدی است. توسعه مناطق جزئی از پازل توسعه ملی است به خصوص خوزستان نقش مهمی در شکل گیری توسعه ملی دارند. برای اداره استانها و مناطق می باید مردم در آن مشارکت داشته باشند. الگوی حکمروایی منطقهای که اداره منطقه را فراتر از اداره دولت و با مشارکت مردم میداند امروزه کارآمدترین روش مدیریت منطقهای است. در ایران هم قانون اساسی مشروطیت و هم قانون اساسی جمهوری اسلامی ، حکومت های فدرال منطقهای را به دلایل تاریخی ممنوع نموده است ولی تمرکززدایی منطقهای و ایجاد نهادهای کارآمد توسعه منطقهای و مشارکت مردم و نخبگان محلی درتصمیم سازی ها ، کارآمدی توسعه را در منطقه به طور چشمگیری افزایش می دهد. مسئولیت پذیری، کارآفرینی، افزایش ابتکارات، تشخص منطقهای و کارایی توسعه در همه حوزههای محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محصول حکمروایی منطقه ای مبتنی بر تمرکز زدایی و مشارکت مردم و نخبگان در مدیریت توسعه استانها و مناطق کشور است.
اجازه دهیم که در خوزستان نهادهای منطقهای رشد یابند و مردم از آن طریق در اداره استان مشارکت کنند و در توسعه منطقه و حل مسائل آن مسئولانه ذینفع گردند. در مورد حل مسائل محیط زیستی و تغییرات آب و هوایی و بحران کمآبی تجربه جهانی و تجربه علمی نشان میدهد تغییر و اصلاح رویه ها از طریق امور زیر بنایی در سه لایه ی محلی، منطقهای و ملی صورت می پذیرد.هرگاه از لایه محلی به منطقهای و ملی حرکت کنیم، کارایی تغییر دربحران هایی نظیر کمبود آب بیشترمی شود. و برعکس سازگاری بابحران هایی نظیر کمبود آب - که امروز راهکار مهمی در کنار سیاست تغییر اصلاح درخوزستان است - هرچه از ملی به منطقه ای و محلی حرکت کنیم کارایی بیشتری از خود نشان میدهد.
در واقع برای اجرای سیاست سازگاری با مشکلات زیست محیطی می بایست نهادهای حوزه های محلی تقویت گردد. مردم با سازمان دهی نهادهای مردمنهاد مشارکت خود را در مسائل و مشکلات خود به صحنه بیاورند. این کار به اعتقاد تمرکز گرایان به نقش کارآمد مردم در حکمروایی توسعه منطقهای احتیاج دارد. کاری که امروزه با اجرا آن در سراسر جهان کارآمدی آن به اثبات رسیده است. بنابراین بی توجهی به ملاحظات محیط زیستی خوزستان وتمرکز گرایی در مدیریت استا ن و مشارکت ندادن مردم وانزوای مردم خوزستان از روند مدیریت توسعه استان وانباشت این اشتباهات در طی زمان دوعامل بروز نارضایتی مردم است.
اعتراضات را با حکمروایی مدنی پاسخ دهید نه با خشونت
امروز مردم خوزستان که خود در سرزمینی زندگی می کنند که داده های مهمی از منابع نفت و گاز و پتروشیمی و کشتیرانی و خدمات بین المللی به ملت ایران عرضه میکنند به خاطر کمبود آب و کارهای نکرده دولتها در آن منطقه اعتراض مدنی دارند. حکومت می بایست به پاس کارهای نکرده خود و کوتاهی ها و حق شهروندی مردم نجیب خوزستان که جان شیفته خود را در جنگ تحمیلی با همه فرزندان ایران به هم آمیخت و فدای استقلال و وحدت ملی و سرزمینی ایران کرد، خویشتن داری نماید. خشونت نورزد، آتش و گلوله به کار نگیرد زیرا اگر چنین کند زخم هایی ایجاد میشود که خود بر مشکلات خواهد افزود و راه اصلاح و التیام توسعه این منطقه را دشوارتر میسازد. حل مسائل خوزستان نه با خشونت و گلوله بلکه با حکمروایی منطقهای مناسب، اجرای سیاستهای تغییر و سازگاری با بحران آب و محیط زیست، افزایش و بهبود فضای کسب و کار موثر به انجام می رسد.