در بین زیارات رسیده از امامان معصوم(ع) برجسته ترین، جامع ترین و گویاترین زیارت، زیارت جامعه کبیره است. این زیارت از امام هادی(ع) نقل شده که معرف جایگاه و شخصیت و اوصاف بلند، ائمه معصومین(ع) میباشد. چنانکه امام خمینی به آن استناد کرده و میفرماید: «در زیارت مبارکه جامعه است که أنتم السّبیل الأعظم و الصّراط الأقوم. و هر کس در این صراط به استقامت حرکت کند و پای قلبش نلرزد، در آن صراط نیز پایش نمی لغزد و چون برق خاطف از آن بگذرد».
جماران: امام هادی(علیه السلام) بنا بر روایتی در سوم رجب سال 254 قمری در چهل سالگی به شهادت رسید و در منزل خود در سامرا، به خاک سپرده شد. حرم آن حضرت بعد از شهادت امام عسگری(ع) به حرم عسگریین شهرت یافت. هادی، امین، نقی، فقیه و عسکری برخی از القاب آن حضرت است. پدرش امام جواد(ع) معروف به جوادالائمه و مادرش سوسن نام داشت که از زنان اهل بهشت خوانده شده است. تاریخ نویسان امام هادی(ع) را به کرامت، عبادت، گذشت، پارسایی، صداقت، خوش اخلاقی و مانند آن ستوده اند.
امامت حضرت هادی(ع) همزمان با خلافت عباسیان بود و آن حضرت در مدینه زندگی میکرد ولی چون متوکل خلیفه عباسی، حضرت را دور از دسترس میدید و از وجود ایشان خوف داشت، دستور داد امام هادی(ع) را به سامرا نقل مکان دهند که این امر موجب نگرانی مردم مدینه گشت.
جایگاه بلند امام هادی(ع) چنان بود که حتی کارگزاران حکومت بنی عباس هم در برابر ایشان فروتنی میکردند و هنگام عبور حضرت از مرکب های خود پیاده میشدند و به حضرت احترام میگذاشتند.
امام خمینی بر اساس برخی روایات که روز چهارشنبه را متعلق به امامان موسی الکاظم، علی بن موسی الرضا، هادی النقی و جواد الائمه(ع) دانستهاند، درباره ورود به اشتغالات روزمره و توجه و توسل یافتن به ائمه میفرماید:
«چون صبحْ افتتاح اشتغال به کثرات و ورود در دنیا است و با مخاطرۀ اشتغال به خلق و غفلت از حق انسان مواجه است، خوب است انسان سالکِ بیدار در این موقعِ باریک برای ورود در این ظلمتکدۀ تاریک به حق تعالی متوسّل شود».(آداب الصلوه، ص 379)
حضرت امام این توسل را برای رفع شر شیطان و نفس امّاره میداند، همچنین آن را راهی برای قبولی عبادات و اعمال قرار میدهد، زیرا آنان را واسطه هدایت و راهنمای بشریت برای نجات از ضلالت و جهل و گمراهی قلمداد میکند.
در عصر امام هادی(ع) برخی سؤالات و شبهات پیرامون اصول عقاید اسلامی مطرح بود، بر این اساس یکی از فعالیتهای آن حضرت پاسخگویی و رفع آن شبهات به ویژه در زمینة توحید بوده است. چنانکه در روایتی از قول امام هادی(ع) که امام خمینی در آداب الصلوه آورده است چنین میفرماید:
«وَاعْلَمْ، اَنَّهُ اِذا کانَ فِی السَّماءِ الدُّنْیا فَهُوَ کَما هُوَ عَلی الْعَرْشِ. وَالاَشْیاءُ کُلُّها لَهُ سَواءٌ عِلْماً وَ قُدْرَةً وَ مُلْکاً وَ اِحاطَة. و بدان که هنگامی که او در آسمان دنیاست همان گونه است که بر عرش جای دارد و همه چیز در برابر قدرت و مالکیت و احاطه او یکسان است». (همان، ص 271)
ایشان همچنین به شبهاتی درباره جبر و تفویض و غالیان و مانند آن پاسخ گفته است.
امام خمینی در آثار فقهی خود بارها از روایات منقوله امام علی النقی(ع) بهره برده بوده و به آنها استناد کرده است.
در بین زیارات رسیده از امامان معصوم(ع) برجسته ترین، جامع ترین و گویاترین زیارت، زیارت جامعه کبیره است. این زیارت از امام هادی(ع) نقل شده که معرف جایگاه و شخصیت و اوصاف بلند، ائمه معصومین(ع) میباشد. چنانکه امام خمینی به آن استناد کرده و میفرماید:
«در زیارت مبارکه جامعه است که أنتم السّبیل الأعظم و الصّراط الأقوم. و هر کس در این صراط به استقامت حرکت کند و پای قلبش نلرزد، در آن صراط نیز پایش نمی لغزد و چون برق خاطف از آن بگذرد». (چهل حدیث، ص 360)
ایشان در دورانی که در نجف اشرف به تبعید به سر میبرد مقید به زیارت قبر شریف امام علی(ع) بود و همواره این زیارت عظیم را قرائت میکرد. و در مقام بیان جایگاه ائمه با استناد به این زیارت میفرماید:
«چنانچه در زیارت جامعه، که اظهار شمّه ای از مقامات ولایت را فرموده، می فرماید: و اِیابُ الخَلْقِ اِلَیْکُمْ، و حِسابُهُمْ عَلَیْکُم. و می فرماید: بِکُمْ فَتَحَ اللّه ، وَ بِکُمْ یَخْتِمُ و اینکه در آیۀ شریفه حق می فرماید: اِنَّ اِلَیْنا اِیابَهُمْ ثُمَّ اِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُم و در زیارت جامعه می فرماید: و اِیابُ الْخَلْقِ اِلَیْکُمْ و حِسابُهُمْ عَلَیْکُم سرّی از اسرار توحید، و اشاره به آن است که رجوع به انسان الکامل رجوع الی اللّه است؛ زیرا که انسان کاملْ فانی مطلق و باقی به بقاء اللّه است و از خودْ تعیّن و انّیّت و انانیّتی ندارد، بلکه خود از اسماء حسنی و اسم اعظم است». (آداب الصلوه، ص 262)
همچنین با استناد به همین زیارت، ائمه را اهل سیاست میداند و میگوید:
این حرفْ حرفِ استعمار است: آخوند را به سیاست چه؟! «ساسَةُ العباد» در دعای جامعه، «زیارت جامعه» است؛ «ساسة العباد». چطور امام را به سیاست آره، اما آخوند را به سیاست نه؟! حضرت امیر یک مملکت را اداره میکرد، سیاستمدار یک مملکت بود؛ آن وقت آخوند را به سیاست چه؟! (صحیفه امام، ج 6، ص 287- 286)