عادل عبدالمهدی نخست وزیر پیشین عراق در مورد شب ترور سردار سلیمانی می گوید: الکاظمی زمانی که با من تماس گرفت گفت که چنین اتفاقی افتاده است اما شک و شبهه هایی وجود دارد که چه کسی در این حادثه شهید شده است. من با سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد تماس گرفتم آن ها نیز اطلاعی نداشتند. تصاویری در شبکه های اجتماعی منتشر می شد ، یکی از آن تصاویر انگشتر بود ومن به محض دیدن آن فهمیدم که این پیکر شهید قاسم سلیمانی است.
به گزارش ایسنا، شبکه ماهوارهای العهد عراق در مستندی دو بخشی روایتهایی مختلف از شخصیتهای عراقی و غیر عراقی در رابطه با بامداد شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس منتشر کرد.
عادل عبدالمهدی، نخستوزیر پیشین عراق در این مستند با بیان این که پس از سفرش به پکن و بعد از هماهنگی با عربستان برای میانجی گری میان ایران و عربستان به ریاض رفته است، گفت: با ملک سلمان پادشاه عربستان و محمد بن سلمان ولیعد این کشور دیدار و موضوع را مطرح کردیم. آن ها گفتند بسیار خوب ما نامه ای برای شما ارسال خواهیم کرد و تو آن را به دست طرف ایرانی برسان.
نخست وزیر پیشین عراق پیام عربستان را پیامی خشک توصیف کرد که فاقد سلام و بسمالله بوده است و افزود: من گفتم ارسال چنین پیامی به ایران سخت است، سعودی ها گفتند نخست وزیر عراق پیام ما را ببیند و اگر ملاحظاتی دارد به ما بگوید، من ملاحظاتی که داشتم را برای آن ها ارسال کردم و سعودی ها نیز پیام جدیدی نوشتند، این پیام دیپلماتیک تر بود، مضامین آن تغییر نکرده بود اما شکل پیام و برخی کلمات آن تغییر کرده بودند.
سردار سلیمانی گفت ما به پیام عربستان پاسخ خواهیم داد
عادل عبدالمهدی در ادامه گفت: من پیام را به دست سردار سلیمانی رساندم و او نیز گفت ما به این پیام پاسخ خواهیم داد. بعد از آن شهید سلیمانی را دیدم و به او گفتم پاسخی به من ندادید، سردار سلیمانی گفت در سفر بعدی پاسخ ایران را خواهم آورد که آن سفر آخرین سفر بود و سردار سلیمانی در آن شهید شد.
وی در رابطه با حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به برخی مقرهای نظامی عراقی و هجوم مردم عراق به سفارت آمریکا گفت: دو روز قبل از این اتفاق با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا تماس تلفنی داشتم،او گفت این تظاهرات در مقابل سفارت ما چیست، گفتم این ها عراقی هستند که به مساله حمله به منطقه قائم اعتراض دارند، ترامپ گفت ایرانی هستند، گفتم خیر همه آن ها عراقی هستند و بین آنها افراد ایرانی حضور ندارند.
نخستوزیر پیشین عراق خاطرنشان کرد: مکالمه ما بسیار خوب بود و احتمال این وجود داشت که گفتوگوهایی را با ایران آغاز کنیم و عملیات تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا انجام شود.
به گفته وی، شرط ایران این بود که همه زندانی ها یک جا آزاد شوند اما آمریکایی ها برای معلوم شدن اهداف و چیزهای دیگر میگفتند ابتدا برخی از زندانی ها آزاد می شوند نه همه آن ها.
عبدالمهدی یادآور شد: در حقیقت در آن زمان آقای الکاظمی به عنوان رئیس اطلاعات به تهران رفت و با یکی از زندانی ها عکس گرفت و با آگاهی ما و ایران عکس ها را برداشت و عملیات تبادل زندانیان را برعهده گرفت.
وی در بخش دوم این مستند می گوید: تقریبا ساعت یک بامداد بود که اخباری در رابطه با انفجار هواپیمایی حامل اشخاص ایرانی در فرودگاه بغداد منتشر شد، شخصی که مرا از خواب بیدار کرد آقای الکاظمی نخست وزیر کنونی عراق بود که با من تلفنی تماس گرفت، ما میدانستیم که سردار سلیمانی می خواهد به عراق بیاید زیرا من روز بعد آن حادثه ساعت ۸:۳۰ صبح موعد ملاقات با سردار سلیمانی داشتم و قرار بود صبحانه را باهم بخوریم.
وی خاطرنشان کرد: الکاظمی زمانی که با من تماس گرفت گفت که چنین اتفاقی افتاده است اما شک و شبهه هایی وجود دارد که چه کسی در این حادثه شهید شده است. من با سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد تماس گرفتم آن ها نیز اطلاعی نداشتند. تصاویری در شبکه های اجتماعی منتشر می شد ، یکی از آن تصاویر انگشتر بود ومن به محض دیدن آن فهمیدم که این پیکر شهید قاسم سلیمانی است.
نوری مالکی، نخست وزیر پیشین عراق و دبیرکل حزب الدعوه در مستند الرحلة الاخیرة روایت می کند: آمریکایی ها شهید ابو مهدی المهندس را یک چالش برای خود می دانستند و از زمان های دور مسئولیت اتفاقات سفارت آمریکا در کویت و لبنان و دیگر کشورها را برعهده شهید ابومهدی می دانستند و من نمی توانم در رابطه ادعاهای آنها را تایید و یا تکذیب کنم اما آمریکایی ها او را در لیست سیاه خود قرار دادند.
المالکی گفت: آمریکایی ها تحرکات شهید ابومهدی در عراق را رصد می کردند و ما تلاش می کردیم که او دور از چشمان آن ها باشد. در اوایل اشغال عراق ابومهدی زیاد به عراق نمی آمد زیرا نیروهای آمریکایی در عراق حضور داشتند و امنیت کشور به دست آن ها افتاده بود.
حمایت های ایران از عراق حمایت و دفاع از خود ایران، اسلام، عراق و تمام منطقه بود
وی در ادامه با اشاره به دوران سخت جنگ با داعش گفت: در حقیقت چالش های ما چالش های ایران نیز بودند. زیرا در صورت سقوط عراق ایران نیز در موقعیت سختی قرار می گرفت، حمایت های ایران از ما حمایت ودفاع از خود ایران، اسلام، عراق و تمام منطقه بود زیرا اگر عراق در آن مرحله سقوط می کرد تمام منطقه سقوط می کرد؛ نه لبنان نه سوریه نه اردن و نه غیره باقی نمی ماندند و همه آن ها به دست نیروهای افراطی و تروریستی که در سطح منطقه و جهان حمایت می شدند، سقوط می کردند. بنابراین اقدام ایران سریع بود و من در این جا برای اولین بار اعلام می کنم که سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس به همراه من یک فرماندهی عالی برای مقابله با چالش تشکیل دادیم و همواره نشست هایی در منزل بنده برگزار می کردیم، نقشه ها و گزارشات جبهه ها و لیست نیازهایمان را قرار می دادیم و آن ها را بررسی می کردیم.
نخست وزیر پیشین عراق خاطرنشان کرد: ما از ایران به صورت مستقیم اسلحه می خریدیم، وقتی از کشورهای دیگر سلاح می خریدیم بعد از شش ماه یا یک سال برای ما می فرستادند اما ایران اگر امروز از آنها اسلحه می خریدیم روز بعد به دست ما می رسید و همین مساله بود که ما را نجات داد.
المالکی: انگشتر را من به حاج قاسم داده بودم
وی در بخش دوم این مستند می گوید: وقت نماز صبح بود که من تلفن همراهم را باز کردم، تصویری دیدم که مبنی بر شهادت حاج قاسم بود، تصویر یک دست و انگشتر بود و من به محض دیدن انگشتر گفتم این خبر درست است زیرا آن انگشتر را من به حاج قاسم داده بودم.
المالکی می گوید: این اتفاق برای من خیلی دردناک بود ، نه بهخاطر اینکه شهید سلیمانی دوست و برادر وفادار و مخلص و خاکی بود بلکه به خاطر این بود که وجود حاج قاسم یک ضرورت بود زیرا او به دلیل تجربه چالش های زیادی به یک فرد مجرب و کارشناس تبدیل شده بود و می توانست اتفاقات را به خوبی پیشبینی کند، بنابراین هدف قرار دادن او از سوی آمریکا آگاهانه بود و در حقیقت کمر مقاومت شکسته شد و تاثیرات زیادی بر اوضاع عراق گذاشت.
در مستند الرحلة الاخیرة با اشاره به اعتراضات مردمی عراق و لبنان آمده است که سردار سلیمانی در سفر اخیرش ابتدا تهران را به مقصد دمشق ترک کرد و پس از رسیدن به دمشق بدون اینکه با مقامات سوری دیدار کند این کشور رابه مقصد بیروت و دیدار با سید حسننصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان ترک کرد و بعد از لبنان عازم بغداد شد که در فرودگاه توسط نیروهای آمریکایی به شهادت رسید.
تنها سید حسن نصرالله و یک مقام نظامی لبنانی از سفر شهید سلیمانی به بیروت خبر داشتند
شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب الله لبنان در این مستند تاکید می کند که تنها سید حسن نصرالله و یک مقام نظامی لبنانی از سفر شهید سلیمانی به بیروت خبر داشتند.
وی می گوید برخی سفرهای سردار سلیمانی به صورت ناگهانی بود و تنها چند ساعت طول می کشید.
نعیم قاسم خاطرنشان کرد: سید حسن نصرالله گفت که دیدارش با سردار سلیمانی کاری نبود و مسائلی برای گفتوگو نداشتند و گویی که شهید سلیمانی برای خداحافظی آمده بود.
قیس الخزعلی، دبیرکل عصائب اهل الحق عراق در این مستند می گوید: ما بر این باوریم که با توجه به امکانات و توانمندی امنیتی حزب الله، رصد کردن تحرکات سردار سلیمانی در لبنان مساله سختی بود، با توجه به سیطره و نفوذ آمریکایی ها در سوریه شهید سلیمانی در همین کشور رصد شد.
وی در بخش دیگری از این مستند می گوید: وضعیت آسمان عراق در آن روزها کاملا غیر طبیعی بود و آمریکایی ها به طور گسترده در عراق منتشر شده بودند و کنترل را به طور کامل در دست گرفته بودند. پهپادهای آمریکایی و جنگندهها حتی جنگنده های اف ۳۵ در بخشهای مشخصی از آسمان بغداد حضور داشتند و به سمت فرودگاه در حرکت بودند.
نقش یک شرکت انگلیسی در ترور سردار سلیمانی
در بخش دوم مستند الرحلة الاخیرة آمده است که شرکت انگلیسی «جی.فور.اس» متهم به رصد تحرکات سردار سلیمانی و ابومهدی وتسهیل عملیات ترور آن ها است و این شرکت معمولا افراد عراقی را استخدام می کند تا برای تحقق اهداف خود آن ها را به کار گیرند. برخی اطلاعات نشان می دهد که یک عنصر بشری تحرکات سردار سلیمانی را به این شرکت داده است و یک فرد عراقی نیز که تا این لحظه شناسایی نشده است به این مساله متهم است.
قیس الخزعلی، تاکید می کند: شرکت انگلیسی«جی.فور.اس» که امور امنیتی فرودگاه بغداد را برعهده دارد در بخشی از عملیات اطمینان از هدف برای انجام ترور شرکت کرد.
وی گفت:روتین فرودگاه بغداد این است که به هنگام نشستن یک هواپیما در فرودگاه شرکت جی فور اس باید در یک مکان مشخصی از فرودگاه حضور داشته باشد اما تنها در آن روز و آن پرواز خودروی این شرکت انگلیسی در مکان خود حضور نیافت بلکه دقیقا در مقابل راه پله هواپیما و محل پیاده شدن مسافران ایستاد ، بنابراین این امر نشان می دهد که این شرکت مسئول انجام این ماموریت شده است.
بر اساس این گزارش، فیلم هایی که توسط فرودگاه بغداد ضبط شده است و در این مستند پخش شد نیز این مساله را تایید می کند .
در بخش دوم این مستند آمده است: روایت های مختلفی در رابطه با پهپادهایی که عملیات ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را انجام دادند، بیان میشود؛ روایت اول می گوید که دو پهپاد آمریکایی از خاک کویت برخاستند و وارد حریم هوایی عراق شده و این عملیات را انجام دادند اما ستاد نیروهای مسلح کویت چند ساعت بعد این خبر را تکذیب کردند. روایت دوم این است که یک پهپاد آمریکایی از پایگاه العدید قطر برخاسته و این عملیات را انجام داده است اما در بیانیه پدافند هوایی عراق آمده است که سه پهپاد آمریکایی غیر مسلح روز پنجشنبه وارد حریم هوایی بغداد شده اند و بعد از عملیات در همان شب به سوی اردن پرواز کرده اند.
شبکه العهد در این مستند روایت جدیدی را هم مطرح می کند مبنی بر اینکه سه پهپاد آمریکایی از نوع امکیو ۹ در ساعت های مختلف روز پنجشنبه تقریبا از ساعت ۱۰:۳۰صبح تا ۴ بعد از ظهر از پایگاه عین الاسد در استان الانبار پرواز کرده و وارد حریم هوایی بغداد شدهاند و برج مراقبت فرودگاه بغداد آن ها را رصد کرده است.
بنابر این روایتها احتمالا آمریکایی ها به مقامات عراقی دروغ گفته و پهپادهای غیر مسلح را وارد حریم هوایی عراق کرده اند و آنها را در پایگاه عین الاسد مسلح کردهاند.
احمد الاسدی، نماینده فراکسیون السند الوطنی در پارلمان عراق و یکی از اعضای الحشد الشعبی در این مستند می گوید: پهپادهایی که عملیات ترور را انجام دادند سه پهپاد آمریکایی بودند و از پایگاه عین الاسد برخاستند و از صبح روز پنجشنبه به مدت ۲۰ ساعت در آسمان بغداد درحال حرکت بودند و بعد از انجام عملیات ترور مستقیما به پایگاه عین الاسد بازگشتند.
وی در بخش دیگری می گوید: هواپیمای حامل سردار سلیمانی ساعت ۱۲:۲۸دقیقه بامداد وارد فرودگاه بغداد شد و از از زمان خروج سردار از هواپیما تا انجام عملیات تنها ۶الی ۷ دقیقه طول کشید و داده های اولیه نشان می دهد که عامل انسانی در این عملیات دست داشته و اطلاعات پرواز را داده است.
الاسدی همچنین می گوید: در آن شب من در بیروت بودم و یکی از برادران به نام حاج شبل همراه من بود، حاج شبل به من گفت که سردار سلیمانی به من گفته که پیراهن و تیشرت برایش بخرم، دو تیشرت و یک پیراهن برای حاج قاسم خریدیم سپس حاج شبل گفت زشت است که برای حاج قاسم لباس بخریم اما برای ابومهدی چیزی نبریم بنابراین سه دست کت شلوار برای حاج ابومهدی خریدیم و خوشحال از بازار بازگشتیم و قرار بود روز بعد به عراق بازگردیم. ساعت یک بامداد در هتل بودیم که اخباری مبنی بر انجام عملیات در فرودگاه بغداد و شهادت رئیس تشریفات الحشد الشعبی شنیدیم من دلهره ونگرانیزیادی داشتم زیرا مطمئن بودم که آمریکا این عملیات را برای شخصی در حد رئیس تشریفات انجام نداده است ومطمئنا هدف بزرگ تری دارند، با حاج ابومهدی تماس گرفتم تلفنش زنگ خورد اما جواب نداد، دلهره من بیشتر شد با یکی از محافظان او تماس گرفتم گفت ''خبری ندارم، کرم (محافظ ابومهدی) را با خودش برده و بیرون رفته است'' بنابراین داشتیم مطمئن می شدیم که ابومهدی مورد هدف قرار گرفته است اما تا آن لحظه اصلا فکر نکردیم که حاج قاسم همراه اوست . بعد از آن با تماس هایی که با الحشد الشعبی داشتیم مطمئن شدیم هر دو شهید شدهاند.