آنچه رجب طیب اردوغان پریروز در مراسم رژه پیروزی آذربایجان بر ارمنستان در باکو بر زبان راند و درباره این سو و آن سوی ارس هرچند با زبان شعر، سخن گفت، در واقع نادیده گرفتن تاریخ این سرزمین و پا گذاشتن جای پای استالین است که هفتاد سال پیش شکست خورد. آقای اردوغان درحالی پا را از گلیم خود فراتر میگذارد و بخشی از توهمات خود را آشکار میکند که زمانی چندان از خدمت بزرگ جمهوری اسلامی ایران به او نگذشته است.
جماران: دیروز 21 آذر مصادف با هفتاد و چهارمین سالروز دفع کامل بلوای فرقه دموکرات آذربایجان بود که با دستنشاندگی ازسوی شوروی و با کمک آن درصدد تجزیه ایران به نام خودمختاری بود. سردمداری این فرقه را که توانستند در سایه ضعف حکومت مرکزی، اوضاع پایانی جنگ جهانی دوم و با حمایت مستقیم شوروی که نیروهای اشغالگر آن در خاک ایران حضور داشت، مدتی کوتاه رابطه حاکمیت دولت ایران بر آن خطه را قطع کنند، سیدجعفر پیشهوری به همراه شماری از فعالان سیاسی وابسته که آشکارا زیر عکس لنین و استالین، مانور سیاسی میدادند، بر عهده داشت.
وی به گفته معاون اول خود، نصرتالله جهانشاهلو افشار، در آخرین روز حضور در ایران، به همراه معاون خود به کنسولگری شوروی در تبریز «احضار» شد و به جای کنسول شوروی، با سرهنگ قلیاف دیدار کرد و از او «اخطار» گرفت که «امشب» باید تبریز را به سوی باکو ترک کند و وقتی با اعتراض پیشهوری مبنی بر اینکه به آن افسر ارتباط ندارد، روبهرو شد، پاسخ سرهنگ قلیاف درحالی که ایستاده و در را گشوده بود، به ترکی این بود:
«سنی گتیرن، سنی دییر گت»، «کسی که تو را آورده به تو میگوید برو»!
عوامل این فرقه وابسته که از آغاز به خواست استالین تشکیل شده بود و قهراً همه هویت و بقا و فنای آن پیوند مستقیم با سیاست و خواست شوروی داشت، جز فرار به شوروی و زندگی و سرنوشتی ذلتبار، چارهای نداشتند و دولت ایران توانست پس از یک سال، حاکمیت دوباره خود بر این بخش از کشور را اعمال کند و هموطنان آذریزبان ما همچنان در دامان مام خود «ایران» سربلند و یکپارچه بمانند.
اما اینک برخی پانترکیستهای ترکیه که چند سالی است بر اریکه قدرت در ترکیه نشستهاند، پا جای پای حزب کمونیست شوروی گذاشته و در پی توهمات خود که از آن به «نوعثمانیگری» تعبیر میکنند، درحال و هوای برگشت به اسلاف خود قرار گرفتهاند و ازجمله گاهگداری با بیپروایی به کنایه یا صراحت سخنانی بر زبان میآورند که افزون بر نشان دادن روحیه توسعهطلبی خود، نشاندهنده نادیده گرفتن تاریخ ایران از جمله آذربایجان است؛ تاریخی که شاگردان مدرسه نیز از آن آگاهند؛ تاریخ وحدت آذربایجان و قفقاز ذیل حاکمیت واحد ایران که با دسیسه و زورگویی روسیه تزاری و ضعف حکومت قاجار، پارهای از تن ایران را جدا کردند و به زور به خود گره زدند.
آنچه رجب طیب اردوغان پریروز در مراسم رژه پیروزی آذربایجان بر ارمنستان در باکو بر زبان راند و درباره این سو و آن سوی ارس هرچند با زبان شعر، سخن گفت، در واقع نادیده گرفتن تاریخ این سرزمین و پا گذاشتن جای پای استالین است که هفتاد سال پیش شکست خورد. آقای اردوغان درحالی پا را از گلیم خود فراتر میگذارد و بخشی از توهمات خود را آشکار میکند که زمانی چندان از خدمت بزرگ جمهوری اسلامی ایران به او نگذشته است؛ زمانی که حکومت او با کودتای قریبالوقوع در لبه پرتگاه قرار گرفته بود و این جمهوری اسلامی ایران بود که به مدد او شتافت و او را نجات داد و او درحالی که باید همواره سپاسگزار دولت ایران باشد، با کمال نمکنشناسی میگذارد در پی فتنهانگیزی و پیگیری مطامع خود است.
جمهوری اسلامی ایران، دولت آذربایجان را بهرغم اینکه در واقع و دستکم از نگاه تاریخی پارهای از پیکره «ایران بزرگ» میداند، به رسمیت شناخته و همواره در پی حسن همجواری با برادران و خواهران مسلمان خود در آن سرزمین در سالهای پس از استقلالشان بوده است؛ اما اگر قرار باشد کسی از این سو و آن سوی «ارس» و وحدت آن سخن بگوید، این دولت و ملت ایران است که از نگاه تاریخی و نیز مذهبی حق چنین سخنی را دارد و اردوغان و همپالکیهای او در دولت ترکیه، افزون بر اینکه باید به حاکمیت مستقل دولت باکو احترام بگذارند، باید حد خود را بشناسند و دست از دخالت و تحریک بردارند و بدانند دولت و ملت ایران هیچ گاه سوابق تاریخی خود را از نگاه سرزمینی فراموش نکرده و نمیکنند؛ چنان که تجربه هشت سال جنگ تحمیلی باید به امثال اردوغان این درس را داده باشد که ایرانیان از هر قوم و زبان و مذهبی که باشند و هر سلیقه سیاسی که داشته باشند، اما بیشک در این نقطه مشترکاند که در دفاع از هر وجب از سرزمین خود با جان و دل ایستادهاند و همان گونه که صدام حسین تکریتی و حامیان او را بر جای خود نشاندند، به توهمات پانترکیستهای ترکیه و نوعثمانیهای کنونی و رجب طیب اردوغان نیز پایان خواهند داد. البته پیداست ملت مسلمان ایران و مسئولان کشور این قبیل گزافهگوییهای امثال اردوغان را به پای ملت مسلمان و برادر در ترکیه نمیگذارند.
آنچه از مسئولان سیاست خارجی ایران توقع جدی میرود این است که حال که سفیر ترکیه در ایران را احضار کردهاند، به دولت ترکیه بابت این جسارت به وحدت سرزمینی ایران، اخطار جدی بدهند. نیز توقع میرود علمای اعلام، حوزههای علمیه و بهویژه مراجع عظام تقلید، دامت برکاتهم در برابر چنین نغمههای شومی که هر از چندگاهی وحدت و یکپارچگی ایران اسلامی را نشانه میگیرد، واکنش مناسب داشته باشند؛ زیرا تردیدی نیست که صرف نظر از لزوم حفظ ایران اسلامی، به عنوان یک کشور بزرگ، با فرهنگ و تمدن کهن و مستقل خود و به عنوان یک ایرانی و یک وظیفه ملی، هر گونه خدشه و آسیب به تمامیت ارضی ایران، خدشه به مصالح امت اسلامی، حاکمیت اسلام و مسلمانان و مذهب اهلبیت(ع) است و این خود مسئولیت دوچندانی را متوجه همه ما بهویژه روحانیت و مرجعیت معظم میکند.