مهاجرانی، نماینده مردم شیراز در دوره اول مجلس شورای اسلامی، در کتابچه «یادنامه شهید راه نماز شهید آیتالله دستغیب» که در اردیبهشت ماه 1361 چاپ شد، مقالهای را در سوگ این شهید محراب نوشت که در بخشی از آن به بیان خاطرهای از شهید دستغیب میپردازد.
جماران: روزنامههای شنبه 21 آذر 1360 خبر از تروری دادند که روز قبل، پیش از اقامه نمازجمعه شیراز اتفاق افتاده بود. آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، امام جمعه و نماینده امام خمینی در استان فارس و 12 نفر از همراهانش، ساعت 11:40 صبح، هنگامی که رهسپار اقامه نمازجمعه بودند، با انفجار بمب منافقین به شهادت رسیدند. تیتر اول روزنامهها این بود: «همزمان با پیروزیهای بزرگ و پی در پی جندالله و لحظاتی قبل از اقامه نمازجمعه، با انفجار بمب منافقین: عارف مجاهد معلم اخلاق آیتالله دستغیب شهید شد»/ «دولت امروز را عزای عمومی اعلام کرد»/ «پیام امام امت بمناسبت شهادت عالم متقی و مجاهد حضرت آیتالله دستغیب: ما این بزرگان را برای شکست آمریکا در منطقه از دست می دهیم».
آیتالله سید عبدالحسین دستغیب؛ «نفس مطمئنه»
سید عبدالحسین دستغیب فقیه اصولی، مجتهد و معلم اخلاق، صاحب آثار فراوان فقهی، قرآنی و اخلاقی است که مشهورترین آنها کتاب «گناهان کبیره» و «قلب سلیم» است. ایشان مدتها در شیراز به تحصیل علوم حوزوی پرداخت. پایان یافتن دروس سطح حوزه او همزمان با غائله کشف حجاب رضاخان بود و دستغیب جوان در همان سنین (حدود ۲۵ سالگی) به مبارزه با این غائله پرداخت. در سال ۱۳۱۴ش مجبور به هجرت به سوی نجف شد. در نجف اشرف تحصیلات خود را ادامه داد و با تلاش پیگیر، در طول هفت سال، به مقام اجتهاد رسید. آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، آقا سید باقر اصطهباناتی و شیخ محمدکاظم شیرازی از معماران علمی او در حوزه نجف بودند. در همان ایام به محضر استاد اخلاق حوزه نجف، عارف نامور آیت الله میرزا علی قاضی تبریزی راه یافت و در مکتب عرفانی او رشد کرد. پس از گذشت چند سال آیتالله قاضی به سرای باقی شتافت و او به محضر آیتالله آقا شیخ محمدجواد انصاری همدانی راه یافت.
در سال ۱۳۲۱ش برخلاف میل خود و به توصیه استادانش به ایران بازگشت. پس از حضور در شیراز و چندین سال تلاش پیگیر آیتالله دستغیب و مردم مؤمن آن دیار، مسجد جامع عتیق شیراز بازسازی شد و ایشان کار فرهنگی وسیعی را در آنجا شروع کرد.
وی که خطیب مسجد جامع عتیق بود، طی چند دهه فعالیت در پیش از انقلاب اسلامی، از اوضاع اجتماعی ایران و رواج مظاهر غیردینی در کشور انتقاد میکرد. او پس از آغاز برنامه انقلاب سفید در اوایل دهه ۱۳۴۰ش، به همراه علما و مراجع تقلید به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی اعتراض کرد. اعتراض به حکومت پهلوی در به رسمیت شناختن اسرائیل نیز یکی دیگر از مخالفتهای او بود. مواضع انقلابی وی موجب شد که چند بار دستگیر و زندانی شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در بهمن ۱۳۵۷، امام خمینی به درخواست اهالی شیراز، ایشان را به امامت جمعه آن شهر منصوب کرد.
شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب بر فراز منبر مسجد جامع عتیق شیراز
آیت الله دستغیب و گروهکهای ضد انقلاب
یکی از مهمترین فعالیتهای انقلابی آیتالله دستغیب در راه تثبیت انقلاب، بیان خط امام و رسوا کردن گروهکهای ضد انقلاب از راه صدور اعلامیه، خطبههای نماز جمعه، مصاحبههای مطبوعاتی و... بود و از مردم میخواست توطئههای آنان را خنثی کنند.
شهید دستغیب در خطبه نماز جمعه 18 آبان 1358 (یک ماه پیش از شهادت) با بیان برخی فعالیتهای ضدانقلاب و نقش آمریکا در پشتیبانی از آنها میگوید: «آمریکا پس از بیرون رفتن از ایران و کشف لانه جاسوسی، سرگرم توطئهها یکی پس از دیگری شد؛ از آنجمله دست به تشکیل گروهکها زد و به واسطه آنها اغتشاشها به راه انداخت». ایشان گروهک منافقین را پرورش یافته آمریکا میداند و عنوان میکند: «اینها گرگهایی هستند که دشمن اسلام هستند. همانکه آمریکا میخواهد، صهیونیزم میخواهد خط آنها را.»
آیتالله دستغیب در مصاحبهای در 18 آذر 1360 ـ دو روز قبل از شهادت ـ بار دیگر بر نقش آمریکا در تقویت گروهکهای ضدانقلاب اشاره کرده و میگوید: «گروههای منحرف به دستور اربابشان از اول انقلاب در مقام تضعیف روحانیت بودند و شایعهسازی را اشاعه دادند. در این جهت چه فدائیان خلق، چه پیکار، چه مجاهدین خلق و تمام گروههای منحرف، متفق شدهاند» و تأکید میکند: «این گروهکها که به شخصیتهای مبارز و روحانیت اهانت میکنند در خط آمریکا گام بر میدارند و این بزرگترین توطئه شوم آمریکاست.»
پافشاری ایشان در مقابله با گروهکها، انگیزه منافقین برای ترور ایشان را دوچندان کرد.
شهادت «قلب سلیم»
روز 20 آذر 1360، معلم اخلاق و مهذب نفوس آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، رهسپار اقامه نمازجمعه بود. دختر جوانی خود را به آیتالله میرساند و میخواهد نامهای به ایشان بدهد. ناگهان انفجار مهیبی رخ میدهد و آیتالله دستغیب و 12 نفر از همراهانش به شهادت میرسند.
«شورای ملی مقاومت» که یکی از شاخههای گروه تروریستی منافقین است، با صدور اطلاعیهای با بر عهده گرفتن این جنایت، عامل این جنایت را معرفی میکند. در بخشی از این سند آمده است: «... در روز جمعه 20 آذر، این واحد رزمنده به قصد انجام این عملیات که از قبل مورد شناسایی دقیق قرار گرفته بود، به محل اعزام و در لحظه تعیین شده خواهر مجاهد شهید «گوهر ادب آواز» یکی از اعضای واحد انقلابی، پس از شکستن حلقه مزدوران محافظ دستغیب، با انفجار بمب دستساز او را به همراه 12 تن از محافظانش به هلاکت رسانده و دیگر رزمندگان مجاهد، سالم به پایگاه خود مراجعت کردند. در این عملیات دلاورانه خواهر مجاهد ما نیز به شهادت رسید».
امام خمینی عصر همان روز، در پیامی ضمن تجلیل از شخصیت عرفانی و اخلاقی آیتالله دستغیب، شهادت ایشان را به «حضرت مهدی- ارواحنا فداه- و ملت شجاع ایران و اهالی معظّم استان فارس و خانواده آن شهید و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام» تسلیت گفت.
ایشان در بیان مظلومیت شهید دستغیب فرمود: «عزیزان و نور چشمان ما در جبهههای جنوب و غرب هر روز با سرکوبی اشرار امریکایی و عقب راندن و به جهنم فرستادن جنود شیطان، برای اسلام سربلندی و عظمت خلق مینمایند، به طوری که تاب تحمل این پیروزیها را از امریکاییانِ خارج و داخل، منافق و منحرف، سلب نموده و بر جنون و وحشیگریهای آنان افزوده است. شما فرضاً شهید بهشتی را گناهکار بدانید، شهدای دیگر مثل شهید مدنی و شهید دستغیب، که جز تربیت محرومان و هدایت مردم گناهی نداشتهاند، با چه انگیزه شهید میکنید.»
ویدئوی فرزند آیتالله شهید دستغیب خبر شهادت ایشان را در نماز جمعه به مردم میدهد. ( ۲۰ آذر ۱۳۶۰)
ما هستیم که باید ظهور کنیم، نه امام زمان(عج)
سید عطاالله مهاجرانی، نماینده مردم شیراز در دوره اول مجلس شورای اسلامی، در کتابچه «یادنامه شهید راه نماز شهید آیتالله دستغیب» که در اردیبهشت ماه 1361 چاپ شد، مقالهای را در سوگ این شهید محراب نوشت که در بخشی از آن به بیان خاطرهای از شهید دستغیب میپردازد:
«انگار همین دیروز بود به اتفاق دکتر [مسعود] خاتمی [فرمانده سپاه فارس] و چند نفر از برادران پاسدار به منزل آقا رفتیم. ظرفی از نقل بادامی کنار دست آقا بود؛ گفت بفرمایید. بچهها خندیدند.
ـ ها می خواهید خودم بدهم؟
آن وقت آقا مشتش را پر از نقل میکرد و به یک یک بچهها میداد. حضور او محبت بود... خدایا میشود انسان اینقدر پاک باشد؛ اینقدر لطیف باشد.
دکتر خاتمی گفت: آقا عرضی خدمتتان داشتم. یک سؤالی برای ما مطرح شده و آن این است که ما شنیدهایم اصحاب امام زمان 313 نفرند و هر وقت چنین تعداد آماده بشود امام زمان ظهور میکنند. حالا واقعاً در شرایط فعلی چنین تعدادی آماده نیست؟
آقا خندید. گفت: یک حکایت برایتان بگویم، بعدش هم یک روایت.
اما حکایت: چهل، پنجاه سال پیش در نجف بین علما همین مسئله مطرح شده. عدهای میگفتند چگونه بین بیش از 3هزار روحانی 313نفر یار امام زمان پیدا نمیشود. قرار گذاشتند فردی را انتخاب کنند که بهترین آنان باشد با امام زمان(علیه السلام) در این مورد صحبت کند.
فرد منتخب در مسجد اعتکاف نمود؛ دعا خواند؛ ندبه کرد. چند روزی گذشت. سحر در خواب دید وارد شهری شد. جمعیت موج میزد. همه به استقبال او آمده بودند. او را بر دست گرفتند و با سلام و صلوات به داخل شهر بردند. جمعیت اظهار شادی مینمودند. به شیخ گفتند سلطان ما مرده و تو از امروز سلطان مائی. او را به قصر بردند و لباس شاهانه بر تنش پوشاندند. سفره چیدند غذاهای رنگارنگ و خوشمزه.
حالا (آقای دستغیب دارد گرم می خندد) آشیخ هم حسابی خورد. ملکه را آوردند، ملک و ملکه به حجله رفتند. مدتی نگذشته بود که در زدند. تق تق تق ... گفت کیه؟ گفتند آقا امام زمان ظهور کرده و فرموده به شما بگوئیم که بیایید. قدری سرش را خاراند. امام زمان هم وقت پیدا کرده، بگوئید بگذارد صبح بشود. دوباره در زدند که بیا. گفت نمیآیم.
از خواب بیدار شد در گوشه مسجد مچاله شده بود و وضعیتش خوب نبود! آفتاب زده بود. دو دستی زد توی سرش. خاک بر سرم. وای بر من...
آقا در ادامه گفت: ما هستیم که باید ظهور کنیم نه امام زمان! ظهور ما وقتی است که تزکیه بشویم جانمان را از آلایشها پاک کنیم.»