در آغاز جنگ میان ارمنستان و آذربایجان، گروهی از تندروها در واشنگتن که عموما هم به اندیشکدههای نومحافظه کار مانند موسسه هادسون و بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) وابسته بودند از آمریکا خواستند که از آذربایجان حمایت کند. استدلال آنها نیز این بود که ارمنستان متحد ایران است، در حالی که آذربایجان متحد اسرائیل به حساب میآید. بنابراین پیروزی آذربایجان به نفع تلآویو خواهد بود.
الدار ممدوف در وبسایت Responsible Statecraft وابسته به اندیشکده «کوئینسی» نوشت: در آغاز جنگ میان ارمنستان و آذربایجان، گروهی از تندروها در واشنگتن که عموما هم به اندیشکدههای نومحافظه کار مانند موسسه هادسون و بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) وابسته بودند از آمریکا خواستند که از آذربایجان حمایت کند. استدلال آنها نیز این بود که ارمنستان متحد ایران است، در حالی که آذربایجان متحد اسرائیل به حساب میآید. بنابراین پیروزی آذربایجان به نفع تلآویو خواهد بود.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: سرنوشت قره باغ کوهستانی چیزی نیست که نومحافظه کاران آمریکایی به آن علاقه مند باشند، اما از آن جایی که این موضوع به نحوی به ایران مربوط میشود آنها نیز نسبت به اتفاقات آن حساسیت از خود نشان می دهند. مطابق انتظار آنها، پیروزی آذربایجان در این جنگ می تواند باعث بروز [مشکلات امنیتی در ایران] شود.
جنگ در قره باغ در 10 نوامبر با تلاشهای روسیه پایان یافت. براساس توافق طرفین مقرر شد بخشی از قره باغ که بیش از 20 سال تحت اشغال ارمنستان بوده دوباره به آذربایجان بازگردد. همچنین براساس این توافق مقرر شد تا حدود 2000 نیروی حافظ صلح روسی وارد منطقه شدند تا از وضع موجود جدیدی که به ثبات آذربایجان کمک میکند، اطمینان حاصل کنند.
اگرچه اسرائیل از پیروزی باکو در جنگ قره باغ خوشنود خواهد بود، اما این که آیا این پیروزی منافع استراتژیک مضاعفی را در درگیری با ایران نصیب این کشور کند مشخص نیست.
روابط آذربایجان و اسرائیل بر اساس توافقی استوار است که طبق آن اسرائیل به آذربایجان سلاح میفروشد و در عوض نفت خریداری میکند. براساس برآوردها تا 40 درصد واردات اسلحه آذربایجان از اسرائیل صورت میگیرد. در سویی دیگر اسرائیلیها از طرف باکو در واشنگتن لابی میکنند. به نظر میرسد الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان، مانند بسیاری از حکومتهای خودکامه خاورمیانه معتقد است که راه واشنگتن از اورشلیم میگذرد. اسرائیل از طرف دیگر برای جمعآوری اطلاعات علیه ایران یا حمله نظامی به این کشور به حضور در مرزهای شمالی آن احتیاج دارد.
جنگ قره باغ فواید این ارتباط با اسرائیل را به آذربایجانی ها ثابت کرد. سلاحهای پیشرفته اسرائیلی، به ویژه هواپیماهای بدون سرنشین تهاجمی، نقشی اساسی در شکست ارمنستان داشت. بنابراین اسرائیل ارزش خودش را به عنوان یک شریک مهم برای آذربایجان نشان داد.
این شراکت سرمایهای است که باکو همچنان به ادامه آن اصرار میورزد. از دیدگاه آذربایجان، آتش بس با ارمنستان موقت است چرا که بخشی از قره باغ کوهستانی هنوز خارج از حاکمیت موثر آذربایجان قرار دارد و وضعیت منطقه همچنان مشخص نیست. آذربایجان در جهت تأمین حمایت آمریکا در جنگهای دیپلماتیک آینده در مورد حل و فصل نهایی و همچنین سلاحهای خود برای کمک به حفظ برتری کیفی بر ارمنستان، به کمک اسرائیل نیاز خواهد داشت. در ازای آن، آذربایجان همچنان به جاسوسان اسرائیلی اجازه میدهد تا از خاک این کشور علیه تهران استفاده کند. با این حال، امید تندروهای طرفدار اسرائیل مبنی بر اینکه آذربایجان در قره باغ بیشتر پیش روی کند و برنامههای آنها برای بی ثبات سازی ایران را تسهیل نماید، تنها آرزو است.
در طول جنگ، علی اف روابط بسیار خوبی با تهران داشت. وی شخصا گزارش رسانههای آذربایجان مبنی بر اینکه ایران در انتقال اسلحه از روسیه به ارمنستان کمک کرده را تکذیب کرد. او و مشاوراناش بارها بر دوستی و روابط عمیق بین آذربایجان و ایران تاکید کردند. در همین حال، تهران که نسبت به اقلیت آذری خود با احتیاط عمل میکرد، پیامهای سیاسی و مذهبی ارسال داشت تا به باکو اطمینان دهد که ایران حامی تمامیت ارضی آذربایجان است.
به نظر میرسد كه تهران در جهت طرفداری از باكو تغییر جهت داده چرا که تصور میکند با این کار مرزهای خود را از خطر هرگونه درگیری نجات می دهد. البته این حرکت تهران کاملاً هم موفقیت آمیز نبود، زیرا یک بخش از توافقنامه آتش بس به ضرر منافع ایران است. بر اساس توافق ایروان و باکو یک دالان مستقیم زمینی که آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به نخجوان متصل میکند دیگر در اختیار باکو خواهد بود. پیش از این، این کشور باید برای رسیدن به نخجوان از طریق ایران عبور میکرد و این یک اهرم فشار برای تهران بود.
با این حال، جای سوال است که آیا علی اف قصد دارد از آن برای ایجاد یک درگیری تازه با ایران استفاده کند؟ علی اف برخلاف سلف خود در اوایل دهه 1990، یک پان ترکیسم ایدئولوگ نیست و به نظر میرسد جاه طلبیهای وی تنها محدود به بازگرداندن سرزمینهای آذربایجان طبق مرزهای شناخته شده بین المللی باشد. همچنین نباید فراموش کرد که بازسازی سرزمینهای بازگردانده شده به منابع عظیم اقتصادی احتیاج دارد. همه گیری کرونا، فساد، سرکوب و نیاز به مدرن سازی اقتصادی نیز مشکلات دیگری است که حکومت با آنها دست و پنجه نرم میکند. در این شرایط، درگیری با ایران آخرین چیزی است که علی اف به آن نیاز دارد.
آذربایجان به روابط متقابل خود با اسرائیل ادامه خواهد داد، اما این روابط مبتنی بر مصلحت و منافع ملی خواهد بود، پس با این اوصاف نقشههای دور از ذهن ضد ایرانی که توسط تندروهای آمریکایی در واشنگتن چیده میشود فعلا جایی در سیاستهای باکو ندارد.