را نباید نظام به گونهای سیاستهایش را اتخاذ کند که هر روز عمیقتر شدن شکاف فاحش اقشار مستضعف با دهکهای بالای جامعه نباشد؟
جماران: انقلاب سال 57 به حق انقلاب مستضعفان بود و رهبران انقلاب در سخنرانیهای مهیّج خود در زمان طاغوت بارها این آیه را تلاوت میکردند: «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» (و خواستیم بر کسانى که در زمین مستضعف شده بودند، منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] و وارث [زمین] سازیم).
توده مردم که با مناسبات و قوانین ظالمانه امکان رشد فکری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از آنان گرفته شده بود، به امید برقراری نظامی عادل برای اقامه قسط و عدل اجتماعی و ایجاد زمینه رشد یکسان برای همه، قیام کردند و به یاری خدا به پیروزی رسیدند و نظام «جمهوری اسلامی» را بنیان گذاردند.
رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام هر روز از کرامت و حقوق این مستضعفان کوخ نشین سخن گفت (رجوع کنید: صحیفه امام، 14/261؛ و ...) و وظیفه حکومت را خدمت به این قشر شمرد (ر.ک: همان، 20/342 و ج18/ 38 و ج21/ 86 و 87 و ج 15/273و 75 و ...)
متأسفانه در دهه اول، جنگ تحمیلی و توطئههای استکباری اجازه رسیدگی به این محرومان مستضعف را نداد و دولت جنگ با وجود تلاش و تعهد، حدّاکثر توانست شرایط را به نحوی نگه دارد که اقشار مستضعف له نشوند و از حدّاقلیّ از رفاه بهرهمند باشند.
امّا بعد از جنگ، سیاست «تعدیل اقتصادی» با کاهش یارانهها، کاهش ارزش پول ملی، افزایش مالیاتها، عدم کنترل قیمتها، خصوصی سازی و کاهش تعداد کارمندان دولت، قشر مستضعف را که در آن مقطع به «قشر آسیب پذیر» ارتقای نام یافته بود! در فشار فوقالعاده قرار داد و صدای شکسته شدن استخوان مستضعفان به وضوح شنیده شد که در نهایت آن دولت را مجبور به «تعدیل سیاست تعدیل» ساخت.
گرچه دولت اصلاحات با تلاش شایسته تقدیر، توانست شکافت اقتصادی را کم کند و قشر مستضعف تا حدودی مورد توجه قرار گرفت، ولی با دولت «معجزه هزاره سوم» و با وجود بالاترین درآمد نفتی و به ارث بردن زیرساختهای خوب دولت سازندگی و اصلاحات، متأسفانه سیاستهای سیاسی اقتصادی به نحوی اتخاذ شد که در آخر عمر آن دولت، با بیسابقهترین نرخ تورّم مواجه شدیم.
دولت تدبیر و امید هم گر چه با اتخاذ سیاست مذاکره و رفع تنش و برجام، در سالهای ابتدایی با رشد اقتصادی امیدزا و تنزل امیدوارکننده نرخ تورّم مواجه شد، ولی سیاستهای داخلی و منطقهای و جهانی نظام از یک طرف و اقدامات رئیس جمهور خیرهسر آمریکا در خروج یکجانبه از برجام و اعمال تحریمهای ظالمانه از طرف دیگر، دوباره کشور را به سوی شکاف بیسابقه اقتصادی بین دهکهای بالایی و پایینی سوق داد.
مستضعفان انقلابکرده بعد از 4 دهه، شاهد پستهای مادم العمر [که هر قانونی هم تصویب شود، استثنایی برای بقای آنها لحاظ میکند]، رانتهای بیشمار سیاسی اقتصادی، حقوقهای نجومی، دست یازیدن به اموال مستضعفان (ر.ک: گزارش کوتاه آقای فتاح رئیس بنیاد مستضعفان)، از یک طرف و رکود، بیکاری، گرانی و ... از طرف دیگر هستند که روز به روز قشر مستضعف را فراگیرتر کرده به گونهای که امروز شاهدیم در حالی که حقوق بعضی فقط از یک پستشان از 50 میلیون بالا میزند و نمایندگانش به محض ورود به مجلس کمک میلیاردی برای تهیه مسکن و وسیله نقلیه و ... میگیرند [با این که مجلس به اندازه کافی خانه سازمانی و وسیله نقلیه برای واگذاری به نمایندگان دارد ولی دیگرانی که تصاحب کردهاند، تخلیه نمی کنند] و ...؛ در همین حال نظام تصمیم به کمک به اقشار فراگیر مستضعف در شرایط کرونایی گرفته و اعلام میکند برای 10 میلیون سرپرست خانوار [یعنی حداقل برای 40 میلیون نفر؛ یعنی کمی کمتر از نصف جمعیت کشور] وام یک میلیون تومانی داده میشود!
و هر روز باید شاهد باشیم که مستضعفان کولبر با تیر زده میشوند، آلونک زن سرپرست خانواری بر سرش خراب میگردد، معترضان به رشد بیسابقه و نامنعارف بنزین به گلوله بسته میشوند و ... ؛ و نهایتا وقتی با اعتراض گسترده و به حق افکار عمومی مواجه میشود، اعلام میکند هزینههای درمان مستضعف خودسوز، داده میشود و برایش خانه میسازیم و ...
چرا نباید نظام به گونهای سیاستهایش را اتخاذ کند که هر روز عمیقتر شدن شکاف فاحش اقشار مستضعف با دهکهای بالای جامعه نباشد؟ و هزاران آیای دیگر؛ و اینجاست که با نهایت تأسف باید بگوییم: آیا انقلاب ما «انقلابی بن نام مستضعفان امّا به کام ...»، بود؟ آیا این بود آنچه 40 و چند سال پیش به مردم وعده دادیم؟