حضرت امام خمینی (س) برای برادرشان زندگینامه علمی و خانوادگی خود را در نهایت اجمال بیان کرده است. در این زندگی نامه، بیشتر وضعیت تحصیلی و اساتید امام معرفی شده اند.
جماران: امام خمینی(س) به عنوان مرجع تقلید، مقلدان فراوان داشت و نیز به عنوان یکی از رهبران جهانی، که با رهبری نهضت اسلامی به کمک ملت ایران رژیم شاهنشاهی را سرنگون و رژیم جمهوری اسلامی را بنیان گذاشت، شناخته میشود. وی قبل از همه اینها عارف سالکی بود که با مراقبت کامل، از نفس خود حساب میکشید تا همه افکار و اعمال او با اخلاص تمام انجام شود. از اینرو در کتاب چهل حدیث خطاب به خواننده میفرماید:
«پس ای عزیز نام نیک را از خدا بخواه، قلوب مردم را از صاحب قلب خواهش کن با تو باشد، تو کار را برای خدا بکن، خداوند علاوه بر کرامتهای اخروی و نعمتهای آن عالم در همین عالم هم به تو کرامتها میکند، تو را محبوب مینماید، موقعیت تو را در قلوب زیاد میکند، تو را در دنیا سربلند میفرماید. ولی اگر بتوانی با مجاهده و زحمت قلب خود را از این حب هم به کلی خالص نما، باطن را صفا ده تا عمل از این جهت خالص شود و قلب متوجه حق گردد.»(شرح چهل حدیث، ص 46)
روح اخلاص بود که در جان امام رسوخ کرده بود و او را از هرگونه شائبه خودستایی و خودنمایی دور میکرد. به گونه ای که نه تنها خود و کارهای خود را نمیدید که مثلاً از برگزاری مجالس بزرگداشت برای فرزند عالم خود آیت الله سیدمصطفی خمینی نیز پرهیز میکرد. ایشان دهها جلد کتاب ارزشمندی که نوشته و مطالب مهم و نوآوری های تحسین برانگیزی که به قلم آورده را هم نمیبیند و تعبیراتی با این مضمون «بگذریم» استبکار میبرد. تنها دو مورد پیش آمده که حضرت امام چند کلمه ای از زندگی نامه علمی خود سخن گفته، یکی به قصد تصحیح زندگی نامهای خود که در جلد اول کتاب نهضت امام خمینی نوشته شده ولی ایشان آن را خلاف واقع و مبالغه آمیز میدانست. نویسنده کتاب فوق در چاپهای بعد تذکرات و اصلاحات امام خمینی را در پیش نویس خود و نیز پاورقی بخش مربوطه آورده که جمع بندی آن، «صداقت» و یک رنگی امام خمینی را نشان میدهد و اینکه نباید مردم را فریب داد، لذا میفرماید: «آنچه قلم زدم [و روی آن خط کشیدم] یا خیلی مبالغه آمیز بود، یا موافق واقع نبود.»(نهضت امام خمینی، ج 1، ص 15)
همچنانکه وقتی نویسنده، تعبیر«اعلی حضرت...» را از نامه امام خطاب به شاه حذف کرده بود، مورد سرزنش امام قرار گرفت، وی می نویسد:
«از زبان برادرم سیداحمد خمینی شنیده بودند که این حذف از روی عمد بوده است. از این رو از من پرسیدند: چرا این جمله را حذف کردید؟! اگر به نظر شما نادرست بود، می آوردید و آن را مورد انتقاد قرار میدادید. شما باید خود را وادار کنید و عادت دهید که در نوشتن تاریخ حب و بغض را کنار بگذارید و واقعیتها را بنویسید، هرچند به ضرر خودتان یا به ضرر کسانی باشد که به آنان علاقه مندید. من هم ممکن است اشتباه کنم. شما نباید از کنار اشتباهاتم یا آنچه به نظر شما اشتباه می آید، بی سر و صدا بگذرید و سرپوش روی آن بگذارید، این کار خلاف وظیفه ای است که بر عهده گرفته اید. مورخی که برای خدا قلم میزند، نه گزاف میگوید و نه کتمان حقایق میکند. اگر میخواهید تاریخی که مینویسید برای اسلام و مسلمین مفید باشد، باید به دور از غرض ورزی باشد، سعی کنید مورخ بی غرضی باشید... نوشته شما مبالغه آمیز نباشد، پرده پوشی هم در آن نشده باشد، نه اغراق کنید و نه انکار ... در مورد آنچه در جواب تلگراف شاه آمده است باید توجه کنید که وظیفه دینی ما اقتضا میکند که در قدم اول با زبان ملایم، با زبان پند و اندرز با افراد مواجه شویم، خواه شاه باشد یا شبان. وظیفه علما در قدم اول ارشاد است. و در این وظیفه نباید میان انسانها، از نظر مقام،موقعیت و منصب فرق بگذارند. وظیفه علما همان وظیفه انبیاست... بنابر این وظیفه دیروز ما اقتضا میکرد که در شروع کار با شاه آنگونه برخورد کنیم که در آن تلگراف آمده است و امروز (روزهای اوج گیری مبارزات ملت مسلمان ایران در سالهای 56 و 57) هم تکلیف ما این است که با او اینگونه برخورد کنیم که میبینید و میخوانید.»(همان، ص 12 و 13)
مورد دومی که امام خمینی درباره زندگی نامه خود به اختصار و اجمال سخن به میان آورده، همان است که با عنوان «شرح حال» و توضیح «فرازهایی از زندگینامه امام خمینی به قلم ایشان» در جلد نوزدهم صحیفه امام از ص 426 ـ 428 آمده و به عنوان «زندگینامه خود نوشت امام خمینی» معروف شده است.
اما مقتضای دقت و نهایت امانت داری بدون هرگونه مسامحه ای این است که گفته شود «شرح حال امام خمینی به زبان خودشان» چرا که حاضرین در آن مجلس، برادر بزرگ ایشان مرحوم آیت الله پسندیده و فرزندشان مرحوم حاج سیداحمد خمینی بوده اند.
حضرت امام برای برادرشان زندگینامه علمی و خانوادگی خود را در نهایت اجمال بیان کرده است. در این زندگی نامه، بیشتر وضعیت تحصیلی و اساتید امام معرفی شده اند.
امام وقتی از درسها و معلمان و استادان خود در خمین نام میبرد، میگوید:«در خمین درمکتب خانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقا شیخ جعفر و مرحوم میرزا محمد(افتخار العلما) درسهای ابتدایی، سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمدمهدی (دایی) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقا نجفی خمینی منطق شروع و نزد حضرتعالی ظاهراً سیوطی و شرح باب حادی عشر و منطق و مسلما در مطول مقداری.» تعبیر «و نزد حضرتعالی» شاهد گویایی است که خواننده میفهمد که این توضیحات و نقل سرگذشت، شفاهی است و امام برای مخاطبان خود بیان کرده است.(ر.ک: مجله کتاب شیعه، ش 4، ص 248)
گرچه روز بیان و ثبت این شرح زندگینامه که به قلم مرحوم سیداحمد آقا خمینی نوشته شده و امام مواردی از آن را با ابرو باز کردن، تصحیح کرده است، معلوم نیست، ولی با توجه به اینکه در چینش آن در جلد نوزدهم صحیفه امام قبل از پاسخ حضرت امام به نامه آیت الله حسن صانعی ـ سرپرست بنیاد پانزده خرداد ـ در تاریخ 2/9/64 آورده شده، تاریخ آن نوشته باید اول آذر 1364 باشد.
متن زندگی خود گفته امام خمینی(س):
بسمه تعالی
به حسب شناسنامه شماره 2744 تولد 1279 شمسی در خمین. اما در واقع 20 جمادی الثانی 1320 هجری قمری، تاریخ قطعی تولد 20 جمادی الثانی مطابق اول مهر 1281 شمسی است.
نام خانوادگی: مصطفوی
پدر: آقا مصطفی
مادر: خانم هاجر- دختر مرحوم آقا میرزا احمد مجتهد خوانساری الاصل و خمینی المسکن. صدور در گلپایگان به وسیله صفری نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان.
در خمین در مکتبخانه مرحوم ملّا ابو القاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقا شیخ جعفر و مرحوم میرزا محمد (افتخار العلماء) درسهای ابتدایی، سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدی (دایی) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقای نجفی خمینی منطق شروع و نزد حضرت عالی[آیت الله پسندیده، برادر بزرگ امام] ظاهراً «سیوطی» و «شرح باب حادی عشر» و منطق و مسلماً در «مُطَوّل» مقداری.
در اراک که سنه 1339 قمری برای تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد علی بروجردی «مطوّل» و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی «منطق» و نزد مرحوم آقا عباس اراکی «شرح لمعه» پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ عبد الکریم- رحمة اللَّه علیه- ظاهراً هجرت ایشان رجب 1340 قمری بود، هجرت آیت اللَّه حائری به قم، رجب 1340 و نوروز 1300 شمسی است- تتمه «مطوّل» را نزد مرحوم ادیب تهرانی موسوم به آقا میرزا محمد علی و «سطوح» را نزد مرحوم آقای حاج سید محمد تقی خوانساری مقداری یا بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید علی یثربی کاشانی تا آخر «سطوح» و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت اللَّه حائری حاج شیخ عبد الکریم میرفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است و فلسفه را مرحوم حاج سید ابو الحسن قزوینی و ریاضیات، «هیئت»، حساب نزد ایشان و مرحوم آقا میرزا علی اکبر یزدی و عمده استفاده در علوم معنوی و عرفانی نزد مرحوم آقای آقا میرزا محمد علی شاهآبادی بوده است.
پس از وفات مرحوم آقای حائری با عدهای از رفقا بحث داشتیم تا آنکه مرحوم آقای بروجردی- رحمه اللَّه- به قم آمدند برای ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقای بروجردی عمده اشتغال به تدریس «معقول» و «عرفان» و سطوح عالیه اصول و فقه بود. پس از آمدن ایشان به تقاضای آقایان مثل مرحوم آقای مطهری به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود، و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم که تاکنون ادامه دارد.
نام عیال اینجانب خدیجه ثقفی معروف به «قدس ایران» متولد 1292 شمسی، صبیه حضرت آقای حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی. تاریخ ازدواج 1308، فرزند اول: مصطفی، متولد 1309 شمسی، سه دختر در قید حیات با یک پسر: احمد متولد 1324، دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد: لطیفه، آخرین فرزند در حیاتِ احمد.(صحیفه امام، ج19، ص 426-428)