یک کارشناس ارشد مسائل بین الملل با بیان اینکه برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ تمام قطعنامههای پیش از خودش که در ارتباط با برنامه هستهای ایران بود را ملغی اعلام کرد، اظهار داشت: اکنون قطعنامههایی که درباره برنامه هستهای ایران صادر شده بود دیگر وجود نداشته و اجرا نمیشود.
ایلنا: شاید برجام انتظارات ایران را به صورت صددرصدی تامین نکند اما به طور حتم وجودش منفعتی دارد؛ در غیر اینصورت هیچ دلیلی وجود نداشت که ایران در برجام بماند و همان دو سال پیش از آن خارج میشد.
مدتی پیش دیوان بینالمللی دادگستری که مرجع رسیدگی به شکایات بینالمللی است، پس از بررسی شکایتی که ایران به واسطه تحریمهای ایالات متحده به این نهاد برده بود، آمریکا را مقصر شناخت و تحریمهای اعمال شده را غیر قانونی دانست.
این تنها دستاورد تیم دیپلماسی ایران در ماههای اخیر نیست، اتفاق مهم دیگر رفع کامل تحریمهای تسلیحاتی ایران در ۱۸ اکتبر(۲۷ مهرماه) سال جاری بود. موضوعی که در پیش از انعقاد برجام و شکل گیری قطعنامه ۲۲۳۱ برای ایران هرچند امری پذیرفته نشده بود اما بنا بر قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل لازم الاجرا خواهد بود.
به نظر میرسد برخلاف آنچه تندروها در ایران میگویند، برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ که ذیل برجام تعریف میشود، دستاورد های سیاسی و حقوقی بسیاری برای ایران به همراه داشت.
تا پیش از شکلگیری این توافقنامه، در دولتهای نهم و دهم که ماجراجوییهایی سیاستمداران تندرو رفته رفته ایران را به لبه پرتگاه "فصل هفت شورای امنیت سازمان ملل" برد. این فصل، ناظر به برخوردهای اقتصادی و سپس نظامی با کشورهایی است که پرونده شان در این فصل بررسی می شود.
پیش از برجام دهها قطعنامه و تحریم جهانی علیه ایران وجود داشت؛ مجموع این شرایط باعث شده بود راه تجارت ایران با جهان به بستهترین شکل خود تا آن زمان برسد. ایران یا نمیتوانست نفت بفروشد یا امکان دریافت پول آنها را نداشت.
اما آنچه که از نظر سیاسی و تبلیغی بسیار مهم به نظر میرسید، تغییر نگاه افکار عمومی جهان نسبت به ایران بود که با تغییری ۱۸۰درجهای به شدت علیه ایران شده و آن را به عنوان کشوری مخفی کار در امور هستهای، تهدیدی برای امنیت کل جهان میدانستند به طوری که حتی متحدان ایران از جمله چین و روسیه و حتی تروئیکای اروپایی که در اقدامات اخیر آمریکا بسیار صریح اعلام موضع و مخالفت کردند نیز در کنار ایالات متحده و جامعه جهانی ایستاده و به قطعنامههای حاصل از ماجراجوییهای دولت احمدینژاد رای مثبت میدادند.
اما برجام و تیمی که آن را رقم زد، چه کرد؟ برای پاسخ به این سوال باید به شرایط پیش از توافقنامه "برنامه جامع اقدام مشترک" یا همان برجام نگاهی اجمالی بیاندازیم.
قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد که همه کشورهای دنیا را ملزم به اجرای آنها میکند در مدت حدود چهار سال به شرح زیر علیه ایران صادر شد:
- قطعنامه تحریم ۱۶۹۶
قطعنامه ۱۶۹۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۳۱ جولای ۲۰۰۶ تصویب شد، سندی بینالمللی درباره بررسی وضعیت پایبندی ایران به معاهده منع گسترش سلاح هستهای است. این قطعنامه طی نشستی با ۱۴ رای موافق، یک مخالف و بدون رای ممتنع تصویب شد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد با تکیه بر «معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای» و گزارشهای مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قطعنامههای شورای حکام و بیانیه رئیس شورای امنیت، قطعنامه ۱۶۹۶ را منتشر کرد. در این قطعنامه از ایران خواسته میشود که تمام فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری از جمله تحقیق و توسعه را تعلیق کند و مورد راستیآزمایی از سوی آژانس قرار گیرد.
در بند ۵ آن از تمام کشورها میخواهد که از انتقال هرگونه اقلام، مواد، کالا و فناوری به ایران که میتواند به فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری و برنامههای موشکی بالستیک این کشور مربوط شود، جلوگیری کنند. در بند ۶ خواستار شفافیت و همکاری بیشتر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اجرای پروتکل الحاقی میشود. در این قطعنامه مجازاتهای عملی طراحی نشده است.
تنها قطر به این قطعنامه رای مخالف داد و ۱۴ عضو دائم و غیر دائم شورای امنیت حتی برخی متحدان ایران از جمله روسیه و چین به آن رای موافق دادند.
-قطعنامه ۱۷۴۷
چهار ماه بعد، قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی، با رای موافق تمامی ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، بدون هیچگونه مخالفتی به تصویب رسید.
در این قطعنامه از تمامی کشورهای جهان خواسته شده است که فعالیت خود با شرکتهای ایرانی را در زمینه انرژی هستهای، محدود کنند. همچنین ممنوعیت صادرات و واردات سلاحهای سنگین به ایران نیز از دیگر موارد صادره در این قطعنامه است.
همچنین شورای امنیت به جمهوری اسلامی ایران ۶۰ روز مهلت داد تا با تبعیت از این قطعنامه به فعالیتهای حساس اتمی خود، از جمله غنیسازی اورانیوم پایان دهد.
در ضمیمه این قطعنامه، ۲۳ نهاد مرتبط با برنامههای هستهای یا موشکی بالستیک ایران از جمله سازمان انرژی اتمی، بانک سپه و... و ۲۷ نفر از افراد مرتبط با برنامههای هستهای یا موشکی در تحریم قرار گرفتند.
در این قطعنامه کمیتهای در شورای امنیت پیشبینی شد که به صورت مستمر گزارشهایی درباره وضعیت تحریمهای شورای امنیت و شیوه اجرای آن درباره ایران تهیه کند و برای آن از کشورهای مختلف گزارشهای دقیق بگیرد، افراد و موسسات متخلف را شناسایی و اعلام کند و گزارشهای ۹۰ روزه برای بهبود تحریمها بدهد.
-قطعنامه ۱۸۰۳
قطعنامه ۱۸۰۳ شورای امنیت، قطعنامهای است که شورای امنیت سازمان ملل متحد ۳ مارس ۲۰۰۸ با ۱۴ رای مثبت و رای ممتنع اندونزی، در محکومیت برنامه هستهای ایران تصویب کرد. مفاد قطعنامه به شکل رسمی توسط فرانسه و بریتانیا پیشنهاد شد و همچون قطعنامههای قبلی بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد، ناظر به اقدامهای لازم در ارتباط با تهدید صلح و امنیت جهانی بود که برای همه کشورها لازمالاجرا شد.
یکی از نکات جالب و البته تاملبرانگیز در اینباره این بود که هیچ یک از متحدین جمهوری اسلامی به قطعنامه تحریم رای منفی ندادند؛ از جمله چین و روسیه که دارای روابط گسترده اقتصادی با ایران بودند و در ظاهر از ما حمایت میکردند. کشور لیبی، قول رای منفی و ویتنام، اندونزی و آفریقای جنوبی قول رای ممتنع داده بودند. اما تنها اندونزی به عهد خود وفا کرد.
یک روز پس از تصویب این قطعنامه، در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قطعنامه دیگری علیه ایران مطرح شد که با مخالفت کشورهای غیرمتعهد کنار گذاشته شد.
در قطعنامههای قبل، اشخاص و شرکتهای مشخصی به دلیل دست داشتن در برنامه هستهای ایران مشمول تحریمهای مالی و مسافرتی قرار گرفته بودند. در این قطعنامه افراد جدیدی به لیست اضافه شدند. همچنین برای اولین بار تحریمهایی به طور کلی برای اقتصاد ایران وضع شد از جمله کنترل صادرات و واردات ایران و خصوصا کالاهایی که دارای مصرف دوگانه در صنایع نظامی و غیر نظامی بوده است.
همچنین تحت فشار قرار دادن موسسات مالی که با ایران کار میکنند و بانکهای ایرانی و در نهایت تهدید به تحریمهای بعدی در صورت عدم تعلیق غنیسازی از دیگر بخشهای قطعنامه است.
-قطعنامه ۱۸۳۵
این قطعنامه کوتاه که در ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۸ تصویب شد، تنها بر اجرای قطعنامههای قبلی تاکید داشت.
-قطعنامه ۱۸۸۷
در این قطعنامه هم که ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹ با ۱۵ رای موافق مورد تصویب این شورا قرار گرفت، از ایران خواسته شده بود به قطعنامههای قبلی عمل کند.
-قطعنامه ۱۹۲۹
در آن دوران بیانیه تهران روز ۲۷ اردیبهشتماه سال ۱۳۸۹ در پایان کنفرانس بینالمللی خلع سلاح و عدم اشاعه درباره تبادل هستهای ایران و غرب میان رؤسای جمهور سه کشور ایران، برزیل و ترکیه به امضا رسید. بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد در سخنرانیای در استانبول ترکیه از ابتکار ایران و دو کشور عضو غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد یعنی ترکیه و برزیل برای تدوین بیانیه تهران استقبال کرد و برخی مقامات جهان نیز از این بیانیه حمایت کردند و کورسوی امیدی برای برونرفت از برنامه هستهای ایران ایجاد شد اما با کارشکنی غرب به خصوص آمریکا این بیانیه نتوانست به بنبست برنامه هستهای ایران پایان دهد و با شکست مواجه شد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از ناکامی بیانیه تهران، پس از یک ماه باز هم قطعنامه دیگری را علیه ایران تصویب کرد. قطعنامه ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ به تصویب شورا رسید و تحریمهای اقتصادی شدیدی را علیه ایران وضع کرد. صدور این قطعنامه در پی عدم اجرای مفاد قطعنامههای قبلی از سوی ایران صورت گرفت.
تنها برزیل و ترکیه به عنوان دو عضو غیر دائم شورای امنیت به نشانه اعتراض به این قطعنامه رای مخالف دادند.
همه این قطعنامهها در شرایطی صادر شد که ایران میتوانست با دیپلماسی فعال، فروش نفت و پیوستن به تجارت جهانی اقتصاد خود را به بهترین شرایط در پس از انقلاب برساند چرا که شرایط جهانی فروش نفت بیشترین منابع را برای ایران به همراه داشت اما رئیس جمهور وقت ایران (محمود احمدینژاد) در واکنش به تحریمهای جامعه جهانی میگفت: «وقتی کشورهای غربی شاهد رشد و پیشرفت ایران بودند هر روز یک قطعنامه تهیه کردند و در شورای امنیت علیه ما صادر کردند. من امروز به آنها میگویم آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدان شما پاره شود.»
گرچه تحریمهای سازمان ملل به لحاظ حقوقی مهمترین تحریمها به حساب می آمدند اما، تحریم های اروپا علیه ایران نیز خسارات جبران ناپذیری را به اقتصاد و وجهه جهانی ایران وارد کرد.
این تحریمها، نقل و انتقالات مالی از مبدأ ایران و یا به مقصد ایران مصوب اتحادیه اروپا، فعالیتهای بانکی و مالی ایران و تحریم ارائه خدمات پیام رسانی مالی بانکی ( سویفت) به ایران و تحریم بانک ملی ایران و شعبات آن در خارج از کشور و تحریم بانک تجارت، ملت، رفاه کارگران، صنعت و معدن و دیگر بانکهای دولتی ایران و بسیاری از موسسات مالی ایرانی توسط کشورها و موسسات اروپایی، تحریم امکان دسترسی ایران به اوراق ضمانت و تضمینهای مالی و اقتصادی، تحریم صنعت بیمه ایران و تحریم ارائه هرگونه بیمه به کشتی های ایرانی که بار اصلی واردات و صادرات ایران را بر عهده دارند، تحریم واردات نفت و گاز و محصولات پیتروشیمی از ایران، تحریم شرکت نفت جمهوری اسلامی ایران و شرکت ملی گاز ایران شامل انسداد حسابهای بانکی آنها و تمامی اموال شرکت نفت و شرکتهای وابسته آن، تحریم کشتیرانی و کشتی سازی تا تحریم صنایع خودرو و حمل و نقل، تحریم نقل و انتقال و خرید و فروش طلا، فلزات گرانبها، الماس، اسکناس و ضرب سکه؛ و حتی تحریم همکاری های هسته ای صلح آمیز در اروپا با ایران و تحریم مسافرتی و انسداد حسابهای بیش از چهارصد نفر از اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی را نیز در بر میگرفت.
این تحریمها بخشی از تحریمهای اتحادیه اروپا و به جز ۱۲ تحریمی است که شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی از سپتامبر ۲۰۰۳ تا سپتامبر ۲۰۱۲ و نیز تحریمهای ایلات متحده است که علیه ایران صادر شده بود.
اما با به سرانجام رسیدن برجام چه تفاوت و اتفاقی حاصل شد؟ ایران با برجام توانست، ردیف های ۱ و ۲ و ۳ تحریم ها و قطعنامه ها (مربوط به شورای امنیت،آژانس اتمی و اتحادیه اروپا) را کاملاً لغو کند. آمریکا (ردیف ۴) نیز موافقت کرد مادام که فعالیت های هستهای ایران شفاف باشد و آژانس اتمی آن را تایید کند، تحریم های خود را اجرا نکند؛ خطر جنگ یا حمله محدود نظامی به تاسیسات هسته ای ایران، منتفی شد، دیدگاه افکار عمومی جهان که تا آن موقع، ایران را تهدیدی هسته ای علیه امنیت عمومی میدانستند، اصلاح شد.
مهمتر از آن، دو رخدادی است که در ابتدای گزارش به آنها اشاره شد؛ یعنی برد حقوقی ایران مقابل ایالات متحده که تا پیش از آن به دلیل قدرت و هژمونی سیاسی و حقوقی آمریکا هرگز اتفاق نیفتاده بود با تکیه بر "عهدنامه مودت" حاصل شد. همچنین علیرغم همه تلاشهای آمریکا برای تصویب قطعنامه برای جلوگیری از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران و حتی فعال کردن یکجانبه "مکانیسم ماشه" (اسنپ بک)، این تحریمها در سال پنجم برجام برداشته شد.
برای بررسی بیشتر شرایط پیش و پس از برجام با "امیرعلی ابوالفتح" تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی گفتوگو کردیم؛ او در اینباره میگوید:تا پیش از قطعنامه ۲۲۳۱ که همان متن برجام است، ایران ذیل قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت که مواردی از فعالیتهای اقتصادی ایران را مورد تحریم قرار داده بود و اشاره میکرد که ایران صلح و امنیت جهانی را به خطر انداخته است. همیچنی ذیل فصل هفتم ماده ۴۱ منشور شورای امنیت قرار داشت و درخواستهایی را از ایران میکردند که برنامه هستهای و موشکی ایران متوقف شود و انواع اقسام تحریم ها علیه ایران اعمال و خواستههایی را نیز مطرح میکردند.
وی با بیان اینکه توافقنامه برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ تمام قطعنامههای پیش از خودش که در ارتباط با برنامه هستهای ایران بود را ملغی اعلام کرد، اظهار داشت: اکنون قطعنامههایی که درباره برنامه هستهای ایران صادر شده بود دیگر وجود نداشته و اجرا نمیشود؛ پس بنابراین نه تحریمها سر جای خود قرار دارد، نه دیگر آن خواستهها از ایران وجود دارد و نه ایران زیر فصل هفتم منشور ملل متحد است و هر آنچه که رابطه ما را با شورای امنیت برقرار و تعریف میکند قطعنامه ۲۲۳۱ است.
این کارشناس ارشد مسائل بین المللی با بیان اینکه که کاملاً تفاوت معناداری میان شش قطعنامه شورای امنیت با قطعنامه ۲۲۳۱ وجود دارد، تاکید کرد: اگر برجام به قوت خود باقی بماند و ایران تعهداتش را انجام دهد، این قطعنامه ۲۲۳۱ بعد از ۱۰ سال از اجرای برجام، یعنی در سال ۲۰۲۵ منقضی میشود و ابزاری که تحت عنوان "مکانیزم ماشه"، کمیسیون حل اختلاف و ارجاع پرونده به شورای امنیت وجود دارد، همه از درجه اعتبار ساقط میشوند، بنابراین می بینیم که تفاوت بسیار بسیار معنادار است.
ابوالفتح درباره اینکه پس از ۱۰ سال ایران چه به دست خواهد آورد نیز خاطرنشان کرد: توافق برجام گزارهای بود که جنبههای مختلف امنیتی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی و تجاری داشت. بخشهایی از آن محقق شد و بخش هایی از آن نیز بر اساس خواست و علاقه ایران یا بعد از خروج ایالات متحده از برجام متوقف شده است. گذشته از مباحث اقتصادی و تحریمهای اقتصادی و تعهداتی که دیگر کشورها در قبال ایران داشتند و انجام ندادند؛ اینکه ایران دیگر به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی شناخته نمیشود، ذیل فصل هفت شورای امنیت ملل متحد قرار ندارد، با تحریمهای شورای امنیت مواجه نیست، تحت تحریم های تسلیحاتی نیست و دیگر موارد، خود نشان از تفاوت و اهمیت برجام دارد.
همه چیز در مورد مکانیسم ماشه
وی ادامه داد: اکنون ایران از ۲۷ مهرماه به راحتی میتواند هرگونه که مایل باشد تسلیحات خرید و فروش کند؛ اینکه آمریکاییها مانع میشوند، ربطی به موضوع ندارد چرا که بحث تحریمهای یک جانبه آمریکا از پیش هم وجود داشته است و یا بدون قطعنامه شورای امنیت نیز انجام میشده اند، اما در بحث حقوقی، ایران میتواند سلاح خرید و فروش و نیازهای امنیتی و دفاعی کشور را از این طریق تامین کند. بنابراین یک مزیت بزرگی در این زمینه وجود دارد.
این تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی تصریح کرد: اگر برجام موفقیت آمیز نبود نظام به گونهای دیگری تصمیم میگرفت و خودش را ملزم به اجرای آن نمیکرد. اینکه علیرغم همه نقدهایی که به برجام وجود دارد و علیرغم همه بدعهدیها و عهد شکنیها، جهوری اسلامی آن را اجرا میکند و حتی با توجه به اینکه تعهداتش را کاهش داده است اما به لحاظ رسمی و قانونی هنوز متعهد به برجام است، نشان میدهد که برجام برای نظام آورده دارد.
وی یادآور شد: برجام شاید انتظارات ایران را به صورت صددرصدی تامین نکند اما به طور حتم وجود آن منفعتی دارد چراکه در غیر این صورت هیچ دلیلی وجود نداشت که ایران در برجام بماند و همان دو سال پیش از آن خارج میشد.