توافقنامه صلح قره باغ از منظرحقوقی یک یادداشت تفاهم سیاسی و غیر حقوقی است توافقنامه صرفا به معنای آتش بس بوده و، چون به تصویب پارلمانهای دو کشور نرسیده است، اعتبار یک عهدنامه حقوقی را نداشته و دو دولت هر زمان میتوانند این توافقنامه را فسخ نمایند.
توافقنامه قره باغ ، اگرچه با تامین برخی خطوط قرمز ایران همراه بود ، اما نمی توان چشم بر ابعاد گوناگون و مفصل زیانی که ایران در پی این توافقنامه می بیند، بست. مهمترین ابعاد این مسئله عبارتند از :
۱. محدود شدن ارتباط ایران با ایروان
بر فرض که تکذیبیه ها درست باشد و کریدور ارتباط باکو ونخجوان از کنار مرز ایران نگذرد باز هم از هر مسیری عبور کند، ارتباط مستقیم ایران با ایروان را قطع می کند ، ضمن این که اگر تکذیبه هایی نادرست باشد که دیگر ارتباط مستقیم ایران با ارمنستان قطع خواهد شد .
۲. قطع وابستگی کامل نخجوان به ایران
نخجوان تا پیش از این توافقنامه در عمل شهرکی درون خاک ایران و بدون ارتباط با سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان بود و در همگی مسایل و امور روز مره خود به ایران وابسته و نیازمند بود ، پس از این توافقنامه ، نخجوان از زیر سایه ایران خارج می شود و این توافقنامه را می توان از دست دادن دوباره نخجوان دانست .
۳. قطع وابستگی آذربایجان به ایران برای اتصال به نخجوان
نیاز و وابستگی جمهوری آذربایجان به ایران برای اتصال به نخجوان از میان می رود .
۴. کاهش نیاز آذربایجان به ایران برای اتصال به دریاهای آزاد
اگرچه آذربایجان به عنوان یک کشور محصور در خشکی پیش از این هم می توانست از طریق گرجستان نیز به دریای آزاد وصل شود ، اما ارتباط آذربایجان با نخجوان و از این طریق با ترکیه نیاز آذربایجان به اتصال به خلیج فارس و دریای عمان برای دسترسی به آب های آزاد را بیش از پیش کاهش می دهد .
۵. قطع ارتباط ایران با قره باغ
ایران تا پیش از تحولات اخیر با توجه به حضور ارمنی های ارتساخ در فضولی و خدا آفرین در عمل همسایه قره باغ بود و توان نقش آفرینی بیشتری در منازعه قره باغ را داشت ، در صورت وجود دولتی قدرتمند در ایران ، اتصال قره باغ متکثر الاقوام و در عمل بی صاحب به ایران نه یک آرزو بلکه یک خواسته عملی و واقع بینانه بود ، اما در نتیجه تحولات اخیر قسمت اعظم قره باغ کماکان ارمنی و البته زیر سلطه مستقیم روسیه باقی مانده و مرز قره باغ با ایران هم در تصرف جمهوری آذربایجان قرار کرفته است .
۶. اتصال ترکیه به جمهوری آذربایجان
تاکنون ترکیه تنها براثر قصور و تقصیر رضاشاه در حفظ قره سو و ارارات کوچک ، چند کیلومتری مرز مشترک با نخجوان داشت ، مرزی که در واقع حاصل عدم اطلاع و حساسیت رضاشاه نسبت به مسایل ژیوپولتیک و از سویی طمع وی به اموال اقبال السلطنه ماکویی بود ، رضاشاه با کشتن اقبال السلطنه ماکویی ، به فکر غارت اموال وی بود ، اما این طمع ورزی شخصی وی ، راه را برای اتصال ترکیه به نخجوان باز کرد ، اما این نقطه اتصال چند کیلومتری برای وصل ترکیه به خاک اصلی جمهوری آذربایجان کافی نبود ، اما هم اکنون ، ترکیه با کریدور مندرج در توافقنامه قره باغ به خاک اصلی جمهوری آذربایجان متصل خواهد شد.
۷. اتصال ترکیه به دریای خزر
ترکیه پس از اتصال به جمهوری آذربایجان به دریای خزر هم وصل خواهد شد و بی تردید از این پس شاهد نقش آفرینی بیشتر ترکیه در مسایل پیرامون انرژی خزر خواهیم بود ، هم چنین افزایش تنش های قومی ذر گیلان و حد فاصل استان های گیلان و اردبیل دور از انتظار نیست.
۸. محکم شدن کمربند توران از مغولستان تا ترکیه
با وصل این کریدور و حذف ارامنه از مسیر بین نخجوان و باکو ، کمربند پان تورانی از مغولستان به قرقیزستان و ازبکستان و قزاقستان و ترکمنستان و خزر و آذربایجان به ترکیه وصل خواهد شد و سودای امپراتوری پان تورانی کامل خواهد شد .
۹. حذف ایران از مسیر انرژی آسیای مرکزی
ترکمنستان و قزاقستان به راحتی و با توسل یه دریای خزر و آذربایجان و کریدور آذربایجان و نخجوان می توانند به ترکیه وصل شده و بدون نیاز به ایران ، نفت و گاز خود را ترانزیت نمایند .
۱۰.عدم احتیاج ترکیه به گاز ایران
ترکیه با وصل شدن به باکو دیگر نیازی به گاز ایران نخواهد داشت.
۱۱. محدود شدن امکان انتقال گاز ایران به اروپا
با حضور روس ها در قره باغ و در مرز ایران و ارمنستان، امکان صدور گاز ایران به اروپا از مسیر ارمنستان گرجستان و دریای سیاه بیش از پیش تضعیف می گردد.
۱۲.حضور روس ها در مرز ایران
حضور نظامیان یک ابرقدرت در مرز ایران به طور طبیعی یک عامل تهدید کننده امنیت ملی ایران خواهد بود.
۱۳.بازتر شدن دست اسراییل در باکو
با حمایت همه جانبه اسراییل از باکو در جنگ و متعاقب آن ، سپاسگزاری باکویی ها از اسراییل با بلند کردن پرچم اسراییل در جشن های خیابانی باید شاهد دست باز تر اسراییل و پهبادهای آن در بیخ گوش ایران و پایتخت ایران باشیم.
۱۴. ورود تکفیری ها به معادلات قفقاز
تکفیری ها به صحنه آمده و تاثیر گذار هم بودند بنابراین امکان استفاده از آنان در تحولات بعدی نیزمنتفی نیست.
با این وجود توافقنامه صلح قره باغ از منظرحقوقی یک یادداشت تفاهم سیاسی و غیر حقوقی است توافقنامه صرفا به معنای آتش بس بوده و، چون به تصویب پارلمانهای دو کشور نرسیده است، اعتبار یک عهدنامه حقوقی را نداشته و دو دولت هر زمان میتوانند این توافقنامه را فسخ نمایند، از آن جا که قواعد حقوقی تعیین کننده مرزها عالیترین قواعد حقوق بین الملل بوده و حتی در زمره قواعد امره حقوق بین الملل قرار دارند، توافقنامه صلح قره باغ هرگز نمیتواند که مرز جدیدی ترسیم نماید، هرگونه تعیین مرز براساس این توافقنامه مغایر حقوق بین الملل و باطل است، کریدورهای ایجاد شده در خاک دو کشور برای ایجاد ارتباط جادهای در چارچوب حق حاکمیت ملی کشور میزبان کریدور قابل تفسیر بوده و آن کشور میتواند هر زمان اراده نماید این کریدورها را مسدود نماید، هم چنین حضور نیروهای روسی نیز، چون ناشی از هیچ مصوبه بین المللی نبوده و مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار نگرفته است، لازم الاجرا نبوده و هر زمان دولت ارمنستان یا در قلمرو آذربایجان، دولت آذربایجان اراده نماید، این نیروهای روسی باید از منطقه خارج بشوند و امکان استقلال جمهوری خود خوانده ارتساخ با توسل به حق تعیین سرنوشت کماکان منتفی نیست به ویژه این که ساختار اداری و قلمرو و جمعیت این جمهوری نیز کماکان پابرجا است. از سوی دیگر، ایران در راستای دفاع مشروع در صورت بروز هر تهدید امنیتی از قره باغ میتواند در این منطقه مداخله نظامی نماید و نیز در راستای مسولیت حمایت و مداخله بشردوستانه میتواند از موجودیت جمعیتهای بومی منطقه در برابر خطراتی هم، چون: نسل کشی و جنایت علیه بشریت، صیانت نماید.
محمدعلی بهمنی قاجار؛ پژوهشگر تاریخ و حقوق بین الملل
*انتخاب