آیت الله شیخ یوسف صانعی عمر با برکت خود را درگسترش اندیشه امام و یافتن راه حلهای فقهی برای حل معضلات فکری و شرعی و مسایل مستحدثه و نیز پاسخگویی به نیازهای فرهنگی و اعتقادی روز جامعه صرف کرد. و راه های بسیاری را در حوزه اندیشه دینی گشود و در تغییر برخی قوانین و مقررات مهم اجتماعی و متناسب سازی آنها با شرایط روز بسیار اثر گذار بود.
جماران: «...این چند سطر را نوشتم تا کمى از بسیار حقى که به گردن من و انقلاب دارى را ادا کرده باشم. خداوند یار و نگهدارت باد.»
جمله فوق بخشی از نامه تاریخی امام خمینی (ره) به آیت الله شیخ حسن صانعی(دامت برکاته) است.
در جمع همراهان و حلقه اولیه یاران امام خمینی دو برادر از جان گذشته، مخلص و با انگیزه به نام برادران صانعی بیش از دیگران اعتماد و علاقه امام را به خود جلب کردند. برادر بزرگتر آیت الله شیخ حسن صانعی «دام عزه»در پیشبرد نهضت امام نقشی بی بدیل داشت. ایشان از دوستان صمیمی امام و شاید صمیمی ترین دوست امام بود. امام خمینی در مورد ایشان تعبیراتی بکار بردند که در مورد هیچکس بکار نبرده اند.
حضرت امام در دلنوشته ای زیبا و استثنایی خطاب به ایشان نوشته اند:
«تو سرباز گمنام این انقلابى، و خودت مىدانى که هیچ چیز بهتر از گمنامى نیست. تو فردى هستى که از گذشتههاى دور خاطرات تلخ و شیرین مبارزات را با خود دارد. زیرکى و کم حرف، دانایى و محتاط» (صحیفه امام، ج21، ص: 272)
آری در میان همۀ نامه های «صحیفه امام» شبیه چنین نامه ای را نمی توان یافت. این نامه شاید تنها دلنوشته امام با این سبک و سیاق باشد. زیرا نامه های امام یا خطاب به بستگانشان است که نوعاً شامل احوالپرسی و اطلاع رسانی از سلامتی خود و آرزوی تجدید دیدار است، و یا در پاسخ به سؤالات و درخواست¬های افراد است و یا صدور احکام. اما این نامه نه در پاسخ به درخواستی است و نه برای احوالپرسی و نه جهت صدور حکم برای کسی است. بلکه تنها و تنها دل نوشته ای است از عارفی بزرگ و سالکی وارسته و سیاستمداری هوشمند و فقیهی کم نظیر که در آخرین ماههای عمر شریفش بمنظور حق گزاری برای صمیمی ترین همراه و شاگردش نگاشته است.
این نامه تاریخی با این عبارت آغاز می شود: « نمىدانم از کجاى آشنایىام با تو بنویسم. تو یکى از قدیمیترین افرادى هستى که در کنار من بودهاى. هنوز سبزهاى بر رخسار نداشتى که صمیمىات یافتم. سالها قبل از شروع مبارزات پانزدهم خرداد...»
در فرازی دیگر عزم استوار و بصیرت وی را چنین ستوده است:
« در گرداب مبارزات همیشه دلسوخته بودهاى. کینهات را نسبت به شاه در کمتر کسى دیده بودم. در بحرانها و فشارها هیچ گاه نسبت به من تردید نداشتى، گرچه گاهى خسته مىشدى و افسرده. ...»
اعتماد امام در همه زمینه ها بویژه امور مالی به ایشان مثال زدنی است در بخشی از این نامه می فرماید:
«من کاملًا به تو اطمینان دارم. لذا وکیل من مىباشى در تمامى زمینههاى شرعى. »
به هر حال آیت الله شیخ حسن صانعی، که خداوند بر عمر و عزت شان بیفزاید، یکی از باوفاترین و صمیمی ترین یاران امام خمینی است که پس از ارتحال ایشان نیز به رغم داشتن مواضع انتقادی، ذره ای در حقانیت این راه تردید به خود راه نداده و همواره مدافع و حافظ میراث گرانبهای امام یعنی نظام جمهوری اسلامی بوده است. گرچه همچنان در گمنامی به سر می برد. متاسفانه سالهاست شرایط بگونه ای پیش آمده که جامعه ما بویژه نسل جدید از این گنجینه بزرگ انقلاب اسلامی کم اطلاع و بی بهره است.
و اما برادر دیگر، آیت الله شیخ یوسف صانعی ( رضوان الله تعالی علیه) است او نیز که از نزدیکترین یاران و حواریّون امام بود بگونه ای دیگر در گمنامی قرار گرفت. آن عالم مجاهد پس از عمری پژوهش در حوزه فقه و مفاهیم دینی و تربیت صدها شاگرد فاضل و محقق چهل روز پیش رخ در نقاب خاک کشید و مقلدان و ارادتمندانش را غرق در اندوه و ماتم نمود.
ایشان نیز همچون برادر بزرگتر در کوران حوادث نهضت لحظه ای آرام نداشت. و در روزگاری که امام تنها بود و به قول علامه استاد محمد رضا حکیمی« من انصاری الی الله او را نحن انصارالهی بر نیامد و بالاخره روح خدا تنها ماند» در آن روزهای سخت و طاقت سوز راهی برای انتقال پیامهای امام به جامعه وجود نداشت. هنوز نه کامپیوتر بود نه فضای مجازی، حتی دستگاه ساده کپی و تکثیر وجود نداشت. تنها وسیله تکثیر چاپخانه بود که صاحبانش نه جرئت و نه اجازه چاپ و انتشار اطلاعیه امام را داشتند. آیت الله شیخ یوسف صانعی در خاطراتش می گوید: وقتی امام بیانیه ای می¬نوشتند من و اخوی از سر شب تا سحر می¬نشستیم و از روی آن با دستخط خودمان تعدادی رونویسی و استنساخ می¬کردیم و آنها را در پاکت گذاشته توسط یکی دو نفر انسان فداکار و از جان گذشته با اتوبوس به شهرهای بزرگ می¬فرستادیم تا به دست عالم بزرگ شهر برسانند و او از مواضع امام مطلع شود تا اگر خواست و توانست با اطرافیانش در میان بگذارد. آری این نهضت با زحمات طاقت فرسا و خون دل خوردنهای چنین شخصیتهایی پا گرفت و به ثمر رسید.
آیت الله شیخ یوسف صانعی عمر با برکت خود را درگسترش اندیشه امام و یافتن راه حلهای فقهی برای حل معضلات فکری و شرعی و مسایل مستحدثه و نیز پاسخگویی به نیازهای فرهنگی و اعتقادی روز جامعه صرف کرد. و راه های بسیاری را در حوزه اندیشه دینی گشود و در تغییر برخی قوانین و مقررات مهم اجتماعی و متناسب سازی آنها با شرایط روز بسیار اثر گذار بود. ایشان به تبعیت از استادش فقه را فلسفه زندگی می¬دانست. از این رو تمام استعداد خود را بکار بست تا فقه را به جای اینکه مانع زندگی باشد، تسهیل کننده امور جامعه و راهگشای سعادت دنیا و آخرت و تأمین کننده یک زندگی سالم و پیشرو برای یکایک پیروان اسلام باشد. او فقه شیعه را که میراث هزار ساله شیخ طوسی هاست بگونه ای مطرح کرد که حتی غیر مسلمانها را هم متوجه حقانیت و جذابیت آن می نمود. کافی است برخی از دیدگاه های خاص فقهی این فقیه بزرگوار را در موضوعات زیر بنگرید تا بیش از پیش به ارزش خدمات سترگ این فقیه بزرگ پی ببرید:
مرد بودن نه در مرجعیت دینی و نه در هیچیک از مناصب حکومتی شرط نیست، عدم حرمت بازی با آلات قمار بدون برد و باخت، جواز تصدی پست قضاوت برای بانوان، تساوی دیه زن و مرد و مسلمان و غیر مسلمان در دیه نفس و اعضا، ارث بردن غیر مسلمان از مسلمان، حرام نبودن مجسمه سازی و نقاشی انسان و جانداران، نجس نبودن بول و فضله پرندگان، ارث زن از همه اموال شوهر، ازاله عین نجاست بجز در موارد استثنا از مطهرات است، ریش تراشی حرام نیست، حرمت ربا مختص ربای استهلاکی است نه ربای استنتاجی، دختران با نبود سایر شرایط در سیزده سالگی به تکلیف می رسند. مغرب همان غروب عرفی است که با پنهان شدن خورشیدحاصل می شود، حقوق معنوی حق التألیف و حق الطبع محترم است، مسایل مربوط به فرزند خواندگی و غیره.
ایشان به شدت طرفدار فقه جواهری یا همان فقه سنتی بود. منظور از فقه جواهری یک روش علمی در حوزه فقه است که بر اساس معیارهای متخذ از قرآن و سنت و در پرتو مبانی عقلانی دارای قابلیت انعطاف متناسب با شرایط متنوع در هر زمان و مکان می¬باشد. فقه جواهری انجماد نظری را در حوزه احکام اجتهادی می شکند و به فقیه جرئت نوآوری و طرح مباحث جدید و در نتیجه صدور فتوای جدید را می دهد. آیت الله صانعی که از شاگردان خوب و جدی امام خمینی(ره) بود با بهره گیری از روش فقهی امام و تحقیقات گسترده خود توانست تحولی بزرگ در نوع برداشتها و استنباط های فقهی بر اساس چارچوب های مرسوم در حوزه های علمی شیعه ایجاد کند.
گفتنی است امام خمینی کمتر کسی را از لحاظ درجات علمی مانند آیت الله شیخ یوسف صانعی تأیید کرده است. و در مورد هیچ یک از شاگردان خود نفرموده که از مباحثات و صحبتهای علمی او لذت می¬برده است جز آیت الله شیخ یوسف صانعی. امام خمینی(ره) در تعبیری از ایشان به عنوان یک روحانی برجسته و یک مرد عالم نام برده و فرموده است:
«... این آقای صانعی وقتی که سالهای طولانی در مباحثاتی که ما داشتیم تشریف می¬آوردند، ایشان بالخصوص می¬آمدند با من صحبت می¬کردند و من حظ می بردم از معلومات ایشان، و ایشان یک نفر آدم برجسته¬ای بین روحانیون است و یک مرد عالمی است.»( صحیفه امام، جلد 17، صفحه 231)
روانش شاد و راهش پر رهرو باد.