ما از چندین سال پیش باید اقداماتی انجام میدادیم. همان روشی که مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی داشت، روش بسیار موفقی بود که باعث دوستی دو ملت ایران و عربستان میشد. این روش در تحولات خاورمیانه و در جهت مبارزه با اسرائیل و آزادی فلسطین بود. اما آمریکا و اسرائیل مایل نیستند که بین دو کشور ایران و عربستان و به طور کلی ایران با همة کشورهای عربی صلح و دوستی برقرار باشد.
علی مطهری، نماینده تهران در مجلس هشتم، نهم و دهم، در مصاحبه ها و نوشته های خود، پیوسته از دریچه عقل، انصاف و عدالت سخن میگوید و نسبت به «غفلت های بزرگ» هشدار میدهد.
در زمانهای که جامعه بی پناه مانده و نخبگان جامعه، از روشنفکران و دانشگاهیان تا حوزویان و سایر نهادهای مدنی، هر یک به دلیلی در سکوت به سر میبرند و فریادگر وضعیت بحرانی این روزها نیستند، علی مطهری اما همچنان بر دیدگاههای خود ثابت قدم است.
اعتراض به دزدی شبانه و مشکوک از دفتر و محل تدریس آیت الله محمد سروش محلاتی و مطالبه گری از وزیر اطلاعات برای پاسخگویی نسبت به این اتفاق، نمونهای از این موارد است.
آقای دکتر مطهری، در ابتدا برای ما بفرمایید که این عادی سازی روابط امارات با اسرائیل با چه اهداف و انگیزه هایی صورت گرفته است؟
این کارشان تحت فشار آمریکا و مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است. آقای ترامپ در سیاست خارجی و قولهایی که در این زمینه داده بود توفیقی به دست نیاورد؛ با کره شمالی نتوانست به جایی برسد؛ با ونزوئلا و چین هم همینطور. از این رو، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری میخواهند پیروزیهایی را برای آقای ترامپ به دست بیاورند و فضای انتخابات آمریکا را به نفع او تغییر بدهند. در واقع این مسائل بیشتر مصرف داخلی دارد و موفقیت عملی چندانی نخواهد داشت. خصوصاً از این جهت که این دو کشور، یعنی امارات و بحرین سالهاست که با اسرائیل روابطی دارند و در واقع اخیراً روابطشان آشکار شده است. به نظر من این آشکار شدن روابط به ضرر دولتهای آنها است؛ چون قطعاً از طرف مردمشان مخالفتهایی خواهد شد و این دولتها جایگاهشان را در میان مردمشان از دست میدهند. به گمانم در مجموع این روند به نفع آرمان فلسطین خواهد انجامید؛ چون الان پردة نفاق کنار رفته و برای همگان روشن شده است که کدام کشورهای منطقه طرفدار اسرائیل و اشغال فلسطین هستند. الان تا حدودی نفاقها دارد کم میشود و پردهها کنار میرود و صحنة واقعی خاورمیانه آشکار میشود.
استراتژی اسرائیل در گسترش روابط خود با کشورهای عربی منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟ اهداف این رژیم از این روابط چیست؟
هدف اسرائیل در چند سال گذشته این بوده که دشمنی کشورهای عربی منطقه با خود را تبدیل به دشمنی با ایران کند و ایران را جایگزین خودش در نزاعهای خاورمیانه قرار بدهد. در این زمینه هم تا حدی موفق عمل کرده است گرچه خود ما هم قصورها و تقصیرهایی داشته ایم. از چند سال پیش میتوانستیم روابط بهتری با کشورهای عربی منطقه مثل عربستان و امارات داشته باشیم و این قبیل کشورها را جذب کنیم؛ اما متأسفانه این کار را نکردیم. نه تنها این کار را نکردیم، بلکه بیشتر آنها را ترسانده ایم. این ترسی که آنها از ما دارند باعث شده که تا حدودی به دامن اسرائیل پناه ببرند و جرئت پیدا کنند که روابط خودشان را آشکار کنند. به نظر من آرمان آزادی فلسطین با اتحاد کشورهای اسلامی تحقق پیدا خواهد کرد. اینطور نباید باشد که فقط ما بخواهیم این آرمان را پیگیری کنیم و توجهی به اتحاد کشورهای منطقه نداشته باشیم. با این روشی که در پیش گرفتهایم، به راحتی به اهداف و آرمانهای خودمان نمیرسیم. به نظر من باید روابطمان با کشورهای عربی بهبود ببخشیم و ترسی را که اینها از ما دارند زایل کنیم.
به طور مصداقی بفرمایید که ما در قبال کشورهای عربی منطقه باید چه اقداماتی انجام میدادیم؟
ما از چندین سال پیش باید اقداماتی انجام میدادیم. همان روشی که مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی داشت، روش بسیار موفقی بود که باعث دوستی دو ملت ایران و عربستان میشد. این روش در تحولات خاورمیانه و در جهت مبارزه با اسرائیل و آزادی فلسطین بود. اما آمریکا و اسرائیل مایل نیستند که بین دو کشور ایران و عربستان و به طور کلی ایران با همة کشورهای عربی صلح و دوستی برقرار باشد. متأسفانه در طی این سالها به جای صلح و دوستی، به دشمنی ها دامن زده ایم و دشمن فرضی ساخته ایم و کشورهای منطقه را به سمت دشمن اصلی خودمان یعنی اسراییل سوق داده ایم. باید بدانیم که فلسطین تنها به وسیله ایران و حزب الله و حماس آزاد نمیشود. باید همة کشورهای اسلامی با هم متحد شوند و کمک کنند و همه باید هزینة این کار را بدهند. آنهایی که نزدیکتر هستند مسئولیت بیشتری دارند. ما نباید به گونه ای عمل کنیم که گویی به تنهایی میخواهیم این کار را انجام بدهیم. در این صورت نتیجه این میشود که کشورهای عربی از ما بترسند و گمان کنند که بعد از آزادسازی فلسطین ما به سراغ خود آنها میرویم.
مسئلة وحدت اسلامی هم مسئلة مهمی است. ما روی موضوع شیعه بودنمان خیلی تعصب می ورزیم و با این رویکرد اهل سنت را میترسانیم. ما باید از گسترش اسلام سخن بگوییم و بحث شیعه و سنی را مطرح نکنیم. اینکه در عراق داعش توانست به سرعت برخی از مناطق را تصرف کند، به خاطر همراهی بسیاری از مردم اهل سنت با او بود. آن مردم چون از دولت مالکی که تعصب شیعه گری داشت ناراضی بودند به سرعت به داعش پیوستند. ما نباید این زمینه ها را فراهم کنیم. فرقه گرایی به هیچ وجه صحیح نیست. شما در کلام امام خمینی (ره) فقط «اسلام» را میبینید. ایشان از انقلاب شیعی سخنی به میان نیاورد و به این قضیه توجه داشت که نباید حساسیتهای اهل سنت و یا حساسیتهای نژادی را برانگیخت. ما الان تا حدودی در دنیای اسلام در حال منزوی شدن هستیم و این درست نیست. این سیاست را باید اصلاح کنیم. بزرگان باید بنشینند و فکری برای این مسئله بکنند؛ به خصوص علمای اسلام که در اینجا وظیفة سنگینی دارند. بخش عمدة موضوع وحدت اسلامی مربوط به عملکرد علمای اسلام است؛ اعم از علمای شیعه و علمای اهل سنت. افراطها و دشمنی هایی که صورت میگیرد به وحدت اسلامی آسیب میزند. ما باید بسیار هوشمندانه کارها را پیش ببریم. به صرف داشتن موشک، نباید امیدوار باشیم که به اهداف انقلاب اسلامی دست پیدا میکنیم. موشک داشتن و توان نظامی در جای خودش لازم و ضروری است؛ اما در کنار آن باید به وحدت اسلامی و به قدرت دیپلماسی توجه کنیم. آمریکا و اسرائیل از ارتباط نزدیک ما با کشورهای عربی ناراحت میشوند، حال چرا ما باید این کار را انجام ندهیم و دائم این کشورها را از خودمان بترسانیم؟
سیاست خارجی ما باید به چه شکل عمل کند و تاکنون این حوزه در پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران چگونه عمل کرده است؟
سیاست خارجی را باید کارشناسان این فن تعیین کنند. نمیشود این حوزه را به دست نظامیها سپرد و آنها برای سیاست خارجی ما تعیین تکلیف کنند. برای مثال تکلیف کنند که در سوریه و عربستان و عراق و... باید چگونه عمل کنیم! این امور باید به دست کارشناسان سیاست خارجی صورت بپذیرد و دست وزارت خارجه در ترسیم سیاست خارجی کشور باید باز باشد. به عنوان نمونه، بشار اسد وارد ایران میشود اما وزیر امور خارجه ما از این موضوع بیاطلاع است، این نشان میدهد که دولت در سیاست خارجی و حداقل در بخشی از سیاست خارجی ما نقشی ندارد.
علت این همه اختلاف و تنش میان کشورهای مسلمان را چه میدانید؟ چرا اتحاد اسلامی آنچنان که باید تحقق پیدا نمیکند؟ موانع اصلی را چه میبینید؟
ما میبینیم که در غرب اتحادیه اروپا تشکیل شده، اما در میان کشورهای اسلامی اتحادیه ای تشکیل نشده است. چرا در میان کشورهای اسلامی بیش از آنکه وحدت و اتفاق ببینیم، تنش و اختلاف میبینیم؟! این امر با تعلیمات اسلام سازگار نیست. چرا این کشورها دائم به اختلاف عرب و عجم و اختلاف شیعه و سنی دامن میزنند؟ در گذشته یعنی حدود یک قرن پیش، دولت عثمانی وجود داشت. اگر چه انتقاداتی به آن وارد بود، اما به هر حال ید واحدی از سوی مسلمانان بود و اروپاییها به شدت از آن هراس داشتند. به همین خاطر شروع به تحرکاتی کردند و به اختلافات عرب و عجم و نیز شیعه و سنی دامن زدند تا این دولت را متلاشی کنند. ایرانیان را تحریک کردند که شما شیعه هستید و آنها سنی. به عربها هم قول امپراتوری واحد عربی دادند و آنها از پشت به دولت عثمانی خنجر زدند. در نهایت پس از جنگ جهانی اول، دولت عثمانی به خاطر تشتتی که میان مسلمانان وجود داشت، منقرض شد. پس از آن خاورمیانه را به کشورهای کوچک تقسیم کردند. نه تنها امپراتوری عربی را تشکیل ندادند، بلکه منطقه را تبدیل به کشورهای کوچک کردند و همه را به جان هم انداختند و فلسطین را هم به صهیونیستها دادند. الان بیش از هفتاد سال است که ما گرفتار تجاوزگری اسرائیل هستیم و همة اینها ناشی از تفرق میان مسلمانان بوده است.
اگر ما مسلمانان همان موقع متحد بودیم، هیچ وقت این اتفاق نمیافتاد. امروز هم همینطور است و ما داریم چوب تفرق و تکرویها را میخوریم.
الان که آمریکا دارد به ایران فشار می آورد، چرا اغلب کشورهای اسلامی با آمریکا همراهی میکنند؟ اگر چند کشور اسلامی زیر بار نروند و با آمریکا علیه ایران همراه نشوند، آمریکا هم از سیاست فشار خود علیه ایران کوتاه میآید. همة اینها ناشی از تفرقه میان کشورهای اسلامی است. ما هم با سیاستهای غلط خود آنها را ترساندهایم و کاری کردهایم که آنها احساس میکنند با آمریکا همراه باشند، بهتر از آن است که ما بر آنها سیطره پیدا کنیم. به هر حال به نظرم ما باید خیلی عاقلانهتر با کشورهای اسلامی رفتار کنیم و همان راهی را در پیش بگیریم که مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در پیش گرفته بود.
آمریکا تا چه حد موفق خواهد شد که کشورهای غیر از حوزه خلیج فارس را علیه ایران بسیج و همراه خود کند؟
من بعید میدانم که آمریکا بتواند بسیاری از کشورها را مجبور به اعمال تحریمهای سازمان ملل کند. اگر هم کشورهایی مجبور بشوند این کار را انجام بدهند، کشورهای کوچک و ضعیف خواهند بود. بنابراین این سیاست تأثیر چندانی بر ایران نخواهد داشت. آمریکا عمدة تحریمها را علیه ایران انجام داده است. البته بستگی به انتخابات آمریکا هم دارد. اگر دوباره آقای ترامپ پیروز بشود، ممکن است بتواند اقدامات خودش را قویتر انجام بدهد. به هرحال ما باید در این شرایط تصمیم درستی بگیریم، البته تاکنون مقاومت مردم ایران نتیجه داده و آمریکا در دنیا در سیاست ایران ستیزی خود تا حد زیادی منزوی شده است.
*حریم امام