جماران، این روزها بار دیگر شاهد اظهاراتی درباره مرجعیت بزرگوار عراق بوده ایم که جای تامل بسیار دارد.
نهاد مرجعیت شیعه در عراق که در شخصیت حضرت آیت الله العظمی سیستانی متبلور است، سزاوار درشت گویی نیست. بلکه شخصیتی که شعاع تدبیرش بر اساس عدل و عقل زبانزد جوامع اسلامی است، شایسته تکریم است.
در شخصیت و مرجعیت آیت الله آقای سیستانی این عناصری دیده می شود:
عنصر اول: مرجعیت اوست
مرجعیت اصیل در شیعه حکایتی بس شنیدنی و غرور آفرین است که نقطه عصف آن فراری بودن افراد لایق از نظر علمی و معنوی از این مسئولیت سنگین است.
ماجرای قبول مرجعیت توسط شیح انصاری بعد از نقل و انتقال پیغام ها بین ایشان و شریف العلماء: «اگر چه من طبق دیدگاه شما در دوران تحصیل از شما قوی تر بودم امّا سالها از آن مباحث جدا گشته ام و شما سالهای متمادی به درس و بحث ادامه دادید و لایق هستید».
حدوث مرجعیت آیت الله سیستانی چنین بوده و هم اکنون استمرار یافته و ظاهرا این مورد خوشنودی برخی نبوده و نیست!
عنصر دوم: توحید و تقوی
حدیث مشهور «من کان من الفقهاء صائنا لنفسه و مطیعا لامر مولاه …» حامل دو پیام است که شرط قوام مرجعیت دو حقیقت غیر قابل انکار است یکی «از خود رستن» و دیگری «به خدا پیوستن». «یَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ» (احزاب/۳۹)
مرجعیت دینی به تعبیر استاد مطهری: «مأخذی است که یک مسلمان دین خود را از او می گیرد و شاخهای از امامت است».
بله «مرجعیت» را معصوم نمی دانیم و یک مرجع را مورد عنایت و ارتباط خاص با حضرت حجت(ع) نمی پنداریم چون شرط عدالت را برای او قائل هستیم و یک لحظه خروج از عدالت را مساوی با خروج از این مقام مهم می دانیم.
سخن زیبای آیت الله سیستانی گواه بر دارائی های مهم معنوی اوست که توصیه نمودند: «عالم کسی است که به سوی خدا و آخرت، و نه به سوی خود دعوت می کند. و اگر صادقانه در اندیشه آخرت باشد تاثیر شگرفی در دل مردم و اصلاح عقاید آنها خواهد داشت! اما اگر به سوی خود دعوت کند و در اندیشه دنیا باشد، باعث تضعیف و نابودی عقاید مردم شده و آنها را نسبت به دین دچار شک و تردید می کند.»
عنصرسوم: توجه به امور جامعه و مردم و اقدام لازم
توجه به امور جامعه و مردم و اقدام در جهت آن، وظیفه جدی همه عالمان خصوصاً مراجع عظام است که خود خداوند متعال آن موظف به چنین تکلیفی فرموده: «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ» (توبه/۷۱)
حضرت علی(ع) رابطه با مسئولیت عالمان در قبال ظالم و ظلم و مظلوم است در واقع تبیین آیه فوق است که فرمودند: «ما اخذ الله علی العلماء الّا یقاروا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم» (نهج ـ خطبه /۳)
مشی و رفتار آیتالله سیستانی و موفقیت او در حالیکه فاقد هرگونه منصب حکومتی و قانونی است، اعجاب برانگیز است!
از روز سقوط صدام که نام ایشان بیشتر رسانه ای شد؛ همگان دیدیم چگونه کشورش را از حاکمیت بیگانه عبور داد، زمینه پیدایش قانون اساسی جدید عراق را رقمزد و باعقل وتدبیر توانست اختلافات مذهبی و فرقهایِ عراق بی خطر سازد.
عنصرچهارم: منزلت در قلوب
هیچ رهبر معنوی در ادیان دیده نشده که بدون منزلت در قلوب انسان ها بتواند توفیقی در جهت هدایت و ترقی و تعالی پیروان خود داشته باشد. و انتظار منطقی این است مرجعیت که ظهور کوچکی از شئون حضرت رسول(ص) است دارای چنین شأنی باشد.
عوامل رسوخ در قلوب مؤمنین:
اول «علم»
دوم «تقوی»
سوم «دفاع از حق و مقابله با ظلم و ظالم».
اگر چنین اقبال عمومی وکاریزماتیک جدّی حاصل شود دیگر جایی برای رسانه ها و تبلیغ های سوء حتی انواع حذف ها نمی تواند مرجعی کارساز باشد. مرجعیت عظمای عراق نشان داده که بدون کمترین امکانات، توانسته فرقه ها و احزاب و سلیقه های سیاسی را به هم نزدیک کند. و این نیست مگر قدرت تدبیر و نفوذ آن مرجع در دل ها.
قدرت مرجعیتوقتی مضاعف می شود که از دو چالش بزرگ دور باشد:
اول: مسئله "بیت" اوست. یعنی اعضای خانواده و دفتر و همراهان و اطرافیان یک مرجع از هرگونه رفتار غیراخلاقی و غیرعقلانی دور باشند.
و دوم: تأثیر پذیری و تعجیل در تصمیم گیری و اقدام است.
امام(ره) در این دو مورد می فرمودند:« و باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوختهاند، و با اشخاص منحرفِ نفوذی در بیوت شما، با چهرههای صددرصد اسلامی و انقلابی، ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند، و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند، و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله، الله، در انتخاب اصحاب خود. الله، الله، در تعجیل تصمیم گیری، خصوصاً در امور مهمه. …» صحیفه حضرت امام، ج 18، ص 6و7
استاد مطهری در مورد نقش آدم های به ظاهر صالح که مرجعیت را به زیر می کشند، می گوید:«عرقچین به سرها و صدمه ای که اینها زدند و یک مرجع منزله تقلید را اغفال کردند که از هر جنایتی بالاتر است باید خانه را بر سر اینها خراب کرد اینها به هیچ چیز ایمان ندارند.»