جماران، سئوالی ذهن را درگیر می کند، ما که از سرمایه های عظیمی از جهت دینی که اسلام است که پویاست، و جهت مذهبی که تشیع است که زنده است، و از جهت ملی که ایران است که غرور آفرین است، چرا قادر به پیشرفت و حل مسائل پیرامون مان نیستیم؟
درحالیکه مکاتب فاقد چنان پیشینه ای؛ چندین برابر از نظر کمی و کیفی و پیشرفت علمی در دنیا در حال پیشرفت هستند!
این پرسش قرن هاست ذهن مسلمین و غیر آن ها را به خود مشغول ساخته است و پاسخ و پژوهش های متعددی هم عرضه شده است.
البته در آثار استاد مطهری دیده می شود که ایشان با یک آه و سوزی این موضوع را دنبال کرده.
اصل مهمی داریم که آن اصل، مومن و کافر نمی شناسد و هرکجا باشد کارائی خود را دارد و آن قانون«علیت» است. یعنی؛ هر کجا علت باشد معلول هم هست و بالعکس.
امام صادق(ع) فرمودند:«خداوند امورات را براساس اسباب وجود اسباب آنها قرار می دهد و هر چیزی در این عالم سببی دارد و هر سببی دارای شرح و بیان و دانش خود را ... "أبَى اللّه ُ أن یُجرِیَ الأشیاءَ إلاّ بِأسبابٍ ، فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیءٍ سَبَبا و جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحا ، و جَعَلَ لِکُلِّ شَرْحٍ عِلما ...» (اصول کافی)
کافر وقتی به عوامل رشد اجتماعی چنگ زند موفق می شود و مسلمان هم همین طور است. مسلمان اگر به اسباب خوشبختی پشت پا زند، مقهور عقب ماندگی می شود کافر هم همینطور است کما اینکه در قرون وسطا آنان چنین بودند.
با توجه به این مقدمه؛ ما مسلمین گرفتار چند نقیصه و جنگ هستیم و تا امروز مشکلات زیادی را تجربه کردیم: از آیات قرآن می توانیم چهار درد مهم و مزمن درونی جوامع اسلامی را شناسائی کنیم:
اول؛ مفاسد اجتماعی مانند تبعیض، که ریشه های جامعه را آفت زده کرده. ( رجوع کنید به سوره قصص/ ۴)
دوم؛ نزاع های داخلی و ایجاد سستی که از آن تولید می شود.(ر.ک: انفال /۴۶)
نزاع های جناح ها و نزاع های کشورهای اسلامی باهم که امروز به وفور دیده می شود.
سوم؛ بی خیالی در رابطه منکرهای بزرگ و حکومتی و یا دولتی (ر.ک: مائده/۷۹)
باید دید؛ اختلاس با کشورهای اسلامی و کشور ما چه کرده و ما و دست اندرکاران چقدر حساسیت داریم و با مفسدان چگونه مواجه شدهایم؟
چهارم؛ مغرور شدیم که؛ ما برتریم! و در نتیجه دیگران را به حساب نیاوردیم!
این تفکر؛ از افکار بیهود و نصار است که قرآن بر آن قلم بطلان کشیده.
لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلَا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ ۗ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلَا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا؛ کار به آمال و آرزوی شما و آرزوی اهل کتاب (یهود و نصاری) درست نشود؛ هر آن که کار بد کند کیفر آن را خواهد دید.. در حالیکه ملاک آیه ۱۲۵ سوره نسا است که«تسلیم حق بودن» را محور قرار داد و فرمود:
« وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا»
و دین چه کسی بهتر است از آنکه همه وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حق گرا...
بی اعتنایی به اقتضائات زمان
اضافه بر آن چهار چالش، مشکل دیگری هم گرفتار شدیم و آن این است که روح زمان را نادیده گرفتیم!
بی اعتنایی به مقتضیات زمان باعث عقب افتادمان از قافله تمدن شده و بیشتر هم خواهد شد.
و این رنجی است که گاهی به دلیل دگم اندیشی های تئوری پردازان بوده و گاهی به خاطر تحجر افراد به ظاهر دیندار بوده و گاهی هم به خاطر قدرت طلبی حاکمان بوده!
روزی از آمدن قطار در کشور جلوگیری می شود، روزی دیگر از آمدن دوش در حمام و روزی از اینترنت و.
محرومیت از آموزه های انبیاء
ازتمام ظرفیت انبیاء بهرمند نشدیم، عقل باهمه افتخارآفرینی اش، نمی تواند تمام ریزه کاری های سعادت بشر را روشن کند چون در برخی جزییات و فرآیند آن که از دسترس آدمی بیرون است، ورود نمی کند. اینجاست که تعالیم انبیاء بسیار مهم است.
هرجامعه ای به وراثت و یا به سرایت از آن تعالیم بزرگ که به وسیله انبیاء آمده، بهره برده، موفق بوده.
غربی ها تاقبل از جنگ های صلیبی در توحش بودند اما بعد از آن با اسلام مرتبط شدند و چیزهایی را از اسلام گرفته و پیاده کردند و توفیقاتی به دست آوردند که نمونه کوچک آن«توجه به حقوق» و «نظم و نظارت»بود، ولی ما عقب ماندیم چون به آن آموزه ها به خوبی عمل نکرده ایم!
به این مهم، علامه طباطبایی در آثار خود اشارات گران بهایی دارد که نمونه آن در جلد دوم المیزان آمده است.
دشمنی دشمن
در راز و رمز عقب ماندگی؛ نمی توان دشمنی دشمنان را ندید گرفت. آنان از طرفی؛ ایجاد ممانعت از بهره مندی کشورهای اسلامی از منابع طبیعی و انسانی کرده و می کنند وخواهند کرد. و از سوی دیگر ایجاد اختلاف بین ما مسلمین کرده ومی کنند. اینهاست که راز و رمز عقب ماندگی ماست!