با طایفه ی جمود باید چه کنیم ؟
با ساجد بی حمود باید چه کنیم ؟
در عصر تلاش و کوشش و آگاهی
با قاطبه ی خمود باید چه کنیم
گفتند حقیقت است و باور کردیم
حالا که فسانه بود باید چه کنیم
گر همره ما همدل و همراز نشد
زد از پیِ تار و پود باید چه کنیم
باز از سرِ اخلاص ، چو هم سُفره شدیم
خوانِ دگری گشود باید چه کنیم
باری ، چو حسادت سبب بی خردی است
با حاسد لایسود باید چه کنیم
آنان که رهِ غیر خدا می جویند
چون سیلِ برون ز رود باید چه کنیم
فرزند ، عزیز است و حریمی دارد
بگذشت از آن حدود باید چه کنیم
دزدی که به روزِ روشنی می آید
ار حیثیتی ربود باید چه کنیم
مستور حیائیم ، اگر ناخلفی
بس خیره سری نمود باید چه کنیم
دیدیم اگر قافله ای پر غوغا
شرّی است بدون سود باید چه کنیم
جای قلمِ شعر اگر تیشه نشست
یا نقض شود سرود باید چه کنیم
ای کاش که حاجت به چه باید نشود
کاین خواسته هم نبود باید چه کنیم
گویند مهاجر طلبِ صبر نما
با پس رَوی و رکود باید چه کنیم