اما در مورد انجمن حجتیه همه افرادش را نمیشود به یک چوب برانیم. اما کسانی که این روزها عنوان میکنند «نایبالامام» و تحاشی دارند از اینکه امام امت بگویند، و رهبر انقلاب را مرتب نایبالامام میگویند اینها کمی پالانشان کج است. اینها در مغازههای خود مینویسند: «ای امام زمان بیا و کارها را اصلاح کن.» اگر امام زمان ظهور کنند میگویند دنبال امام خمینی حرکت کنید. من عقیدهام این است. عنوان کردن اینکه «ای امام زمان مشکلات را حل کن» یعنی میخواهند بگویند که این ارگانهای انقلابی و امام امت نمیتوانند مشکلات را حل کنند.
سرویس تاریخ «انتخاب»: ثبت نام داوطلبان نخستین دوره مجلس خبرگان رهبری که همزمان با انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی در ۱۹ آذر ۱۳۶۱ برگزار شد، از ۱۶ آبان همان سال آغاز شده و با دو بار تمدید مهلت ثبتنام، اوایل آذر به پایان رسیده بود. یکی از کاندیداهای این دوره شیخ صادق خلخالی، نماینده وقت مردم قم در مجلس شورای اسلامی و نخستین حاکم شرع انقلاب ایران، بود. خلخالی در مصاحبهای با خبرنگار روزنامه صبح آزادگان که در تاریخ پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۶۱ منتشر شد، درباره علل کاندیدا شدن خود در نخستین دور انتخابات مجلس خبرگان توضیح داد، او همچنین در این مصاحبه در مورد مسائل دیگری، چون اوضاع حوزه انتخابیهاش، انجمن حجتیه و... نیز اظهار نظر کرد. مشروح سخنان وی را در ادامه میخوانید:
احساس وظیفه کردم که خودم را کاندید کنم
با توجه به اینکه امام امت فرمودند: کسانی که خبره این کار هستند و مجتهد هستند شرکت کنند در این انتخابات مجلس خبرگان، من احساس وظیفه کردم که خودم را کاندید کنم، به این خاطر که این مجلس از انتخابات گذشته به مراتب بیشتر اهمیت دارد. این انتخابات به مراتب از انتخابات رئیسجمهوری، از انتخابات تغییر رژیم و از انتخابات مجلس شورای اسلامی حساستر و مهمتر است برای خاطر اینکه مجلس خبرگان ثمره این انتخابات بوده و در واقع حافظ انقلاب ماست و همچنین حافظ وحدت رهبری که امیدواریم هیچوقت آن روز را نبینیم که ما باشیم و امام نباشد، ولی روی جریانات طبیعی ممکن است یک اتفاقاتی بیفتد روی این اصل مجلس خبرگان، جانشین رهبری را تعیین میکند و من عقیده دارم که غیر از حضرت آیتالله العظمی آقای منتظری کسی صلاحیت این مقام را ندارد. نه اینکه سلب صلاحیت علمی، اخلاقی، سیاسی از دیگران کنم، نه، ایشان قدم راسخی در انقلاب ما داشتند، پیرو خط امام بودند و خودشان را نشان دادند و من عقیدهام این است که مردم به حضرت آیتالله العظمی منتظری علاقه دارند و ایشان را انتخاب خواهند کرد و اگر مجلس خبرگان در این زمینه تشکیل بشود مجلس خبرگان به خواسته واقعی مردم و به تعیین واقعی مردم صحه خواهد گذارد؛ و میگویند، چون مردم آیتالله العظمی منتظری را میخواستند ما ایشان را صحه میگذاریم.
کاندید شدن خودم، روی این اصل بوده که من در این انقلاب سهیم بودهام
تعیین مجلس خبرگان طبق قانون اساسی در صورتی است که مردم مردد باشند و الا اگر مردم کسی را مانند امام جانشین ایشان بکنند این خود به خود متعین است و احتیاج به مجلس خبرگان هم نیست و من عقیدهام در مورد آیتالله العظمی منتظری این است؛ ولی در کاندید شدن خودم، روی این اصل بوده که من در این انقلاب سهیم بودهام و قبل از انقلاب ۱۵ سال یا در تبعید بودیم یا در زندان و از این جهت برای انقلاب کار کردیم و این انقلاب پیروز شد و همه تابع امام بوده و دستور از امام میگرفتیم و بحمدالله الان ثمره پربار این انقلاب را مردم مشاهده میکنند و روی این جهت خوب در این مجلس افرادی بودند که کاندید شدند و من هم دیدم که آن موازین در ما هست و خودمان را به عنوان کاندید معرفی کردیم.
با توجه به حساسیت موضوع و با توجه به حساسیت زمان و همچنین حرکتهای شوم ضدانقلاب شناختهشده و ناشناخته در خارج و داخل و مخصوصا جمهوری خلق مسلمان، منافقین خلق و با توجه به درخواست عده کثیری از مردم تهران و حومه کرج و شهریار و دماوند و ورامین و شهرری و اطراف ما خودمان را کاندید کردیم. یک سوالی هست که شما چرا خودتان را منفرد کاندید کردید، عدهای از آقایان هستند که به وسیله حوزه علمیه قم یا به وسیله افراد دیگر کاندید و معرفی شدهاند. اولا این مسئله را توضیح دهم که عده زیادی از همین آقایان در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ما را تایید کردند، منجمله حضرت آیتالله العظمی آقای حاج آقا رضا بهاءالدینی که اکثر طلاب علوم دینیه هم از علم ایشان و هم از اخلاق ایشان استفاده کردند و ایشان ما را برای این مجلس صالح دانسته و مرقوم فرموده و همچنین حضرت آیتالله العظمی آقای مشکینی، حضرت آیتالله حاج آقا محمد فاضل موحدی که استاد معروف حوزه علمیه هستند، ما را تقریبا معرفی کردند. رفقای دیگرمان مانند آیتالله آذری، آیتالله گیلانی، آیتالله محفوظی، آیتالله جنتی، آیتالله حاج شیخ یوسف صانعی و به هر حال اولا ما میخواستیم پایهگذار این جریان بوده باشیم که آدم باید در جمهوری اسلامی ایران اینقدر به خود اتکا داشته باشد تا بتواند خود را به طور منفرد کاندید بکند و من عقیدهام این است که این اصل باید در آینده برای همه افراد اجرا بشود و ما بتوانیم روی پای خودمان بایستیم و، چون در جمهوری اسلامی انتخابات بیغرض و مرض صورت میگیرد و جعل انتخاباتی در کار نیست چه در انتخابات موفق شوم و چه نشوم و این حرف را قبلا و بعدا خواهم گفت: روی این اصل ما با اتکای به خدا اعلامیه دادیم و با الهام گرفتن از ارواح طیبه پیغمبر اکرم و ائمه هدی مهدیین و اتکای به رای مردم خودمان را منفردا کاندید کردیم. بعضی از آقایان هم از روحانیت مبارز تهران و قم آمدند و گفتند کار خیلی خوبی کردید.
همان روزهای اول انقلاب وقتی که امام چشمش افتاد حکم حکومت شرعیه را به من دادند
به هر حال به این خاطر که من در جمهوری اسلامی ایران کارهایی کردهام و در نظر مردم هست روی این جهت احتیاج به معرف ندارم که کی هستم و همه من را میشناسند. حتی من در مورد آقای هاشمی و آقای خامنهای هم همین عقیده را دارم. اینان هم اگر کاندیدای منفرد باشند مثل آیتالله مشکینی باز هم مردم میشناسند و احتیاجی نیست که یکی من یا آقای خامنهای و یا آقای مشکینی را کاندیدا کند؛ و امام ایشان را میشناسد و فضیلت آنان را میداند. در همان روزهای اول انقلاب، وقتی که امام چشمش [به من] افتاد و همه حرفها و اشخاص را ملاحظه کردند، این حکم حکومت شرعیه در دادگاههای انقلاب اسلامی را به من دادند. خوب معلوم میشود که ما مورد توجه امام بودهایم یعنی کاربر بودهایم. نه اینکه من صلاحیت را در این زمینه از دیگران سلب کنم، آقایان دیگر هم صالح بودهاند، اما آن کاربردی که امام از ما سراغ داشت شاید از دیگران سراغ نداشت. روی این جهت حکم را با خط و مهر و امضای خودشان نوشته و در روز دوم انقلاب به ما نوشته و ما تسلیم کردیم به دولت موقت، ولی آنها آن را زیر پا گذاشتند و منکر شدند و به جراید ندادند. بعدا امام دوباره به من حکم دادند و به کردستان رفتم. برای بار سوم آیتالله منتظری به من حکم دادند و به گنبد رفتم. البته، چون در آن موقع بنیصدر مخالف بود نمیشد حرفها را علنی گفت.
مجلس خبرگان پشتوانه رهبری و ولایت فقیه و انقلاب ماست
راجع به مجلس خبرگان باید گفت، مجلس خبرگان قوانین را تثبیت میکند و به یک معنی پشتوانه قوانین ماست و پشتوانه رهبری و ولایت فقیه و انقلاب ماست. از این جهت بیاندازه ضروری میباشد و امام هم این را تاکید کردهاند. فعالیتی که امروزه در رسانههای گروهی غرب و شرق بر علیه مجلس خبرگان میشود دلیل اهمیت بیاندازه و زیاد آن است و اگر کاری اساسی و چشمگیر نبود اینقدر کارشکنی نمیکردند.
میگویند قمیها توقع زیاد دارند!
مشکلات حوزه انتخابیه بنده یعنی قم خیلی زیاد است، چون قم همیشه از نظر دودمان ننگین پهلوی در انزوا قرار داشته و خواستهاند آن را بکوبند. کما اینکه در قم نه آب درستی داریم نه دبیرستان و نه دبستان و بیمارستان درست و حسابی. خلاصه وضع ناهنجاری در قم است. به اراک و خرمآباد چقدر رسیدند، ولی قم از قلم افتاده بوده حالا که میخواهیم با فشار آن را روی خط بیاوریم، میگویند قمیها توقع زیاد دارند. قم الان حدود یک میلیون نفر جمعیت دارد با مسافرین و ایاب و ذهاب زیاد ما هر کجا باشیم خادم این مردمیم. قمیها هم که در این انقلاب اساس بودند و سهیم بودند و ما به قمیها خیلی ارج میگذاریم و وظیفه خود میدانیم که برای مردم قم کار کنیم.
حزب توده را نمیشود جزو مسلمانان قلمداد کرد
منافقین به دست مردم سرکوب میشوند، چون مردم دیدند که ساواک و جنایات دودمان ننگین پهلوی و آمریکا چه بر سر ما آوردند حالا منافقین هم میروند سه پاسدار را میدزدند با وضع فجیع شکنجه میکنند، داغ میکنند، ناخنهایشان را میکشند و بعد پوست صورت آنها را میکنند، بعد زنده زنده دفن میکنند. ملت نمیتواند اینها را ببیند و اگر دادگاهها کوتاه بیایند ملت خودش حساب اینها را میرسد. اینها آیتالله مطهری، بهشتی، اشرفی اصفهانی، قاضی طباطبایی، دستغیب و مدنی را چرا کشتند؟ آمریکا و سیا سنجیده کار میکنند. اینها پیشبینی کردند که در آینده مجلس خبرگان تشکیل میشود و این آقایان میروند در مجلس خبرگان و به این ترتیب تصور کردند تا چند سال دیگر هم آمریکا نمیتواند به این مملکت برگردد وگرنه حالا همه اینها در مجلس خبرگان حاضر میشدند و همه هم به صلاحیت آیتالله العظمی منتظری رای میدادند. خون اینها و پاسداران و شهیدان جبههها به عهده ما و مجلس خبرگان است که جانشین رهبر را انتخاب میکند و من عقیدهام این است که تا صد سال دیگر دماغ آمریکا به خاک مالیده شده است. ما واجب میدانیم که مردم در انتخابات مجلس خبرگان شرکت کنند.
حزب توده اگر اسمشان حسن و حسین است، ولی اعتقاداتشان این است که خدا نیست و فقط لنین هست و مارکس. پس جزو مسلمانان نمیشود آنان را قلمداد کنیم مگر اسم آنها!
انجمن حجتیه کمی پالانشان کج است
اما در مورد انجمن حجتیه همه افرادش را نمیشود به یک چوب برانیم. اما کسانی که این روزها عنوان میکنند «نایبالامام» و تحاشی دارند از اینکه امام امت بگویند، و رهبر انقلاب را مرتب نایبالامام میگویند اینها کمی پالانشان کج است.
اینها در مغازههای خود مینویسند: «ای امام زمان بیا و کارها را اصلاح کن.» اگر امام زمان ظهور کنند میگویند دنبال امام خمینی حرکت کنید. من عقیدهام این است. عنوان کردن اینکه «ای امام زمان مشکلات را حل کن» یعنی میخواهند بگویند که این ارگانهای انقلابی و امام امت نمیتوانند مشکلات را حل کنند. ما همه به امام زمان اعتقاد داریم و اینکه انشاءالله میآیند و خیلی هم دلمان میخواهد که همین روزها بیاید و اصلاح کند کارها را. اما این عده ریگ به کفش دارند و عنوان کردن این مسئله مثل این است که مسلم ابن عقیل در کوفه اسیر دست مردم است، مسلم را بگذاریم و امام حسین را بچسبیم، پیداست که چنین کاری هم مخالفت با امام حسین است و هم با مسلم. عنوان کردن امام زمان توسط اینها مثل عنوان کردن پیامبر توسط معاویه است. معاویه چرا پیغمبر را عنوان میکرد؟ برای کوبیدن علی. یعنی در واقع با هر دو مخالف بود. در آینه شریفه قرآن هم این مسئله را داریم که «اگر شما خدا را قبول دارید، پس به من تابع شوید تا خدا شما را دوست داشته باشد»، مشرکین باز به پیغمبر میگفتند خدا هست. اینها با خدا و پیغمبر هردو مخالف بودند. مگر کسی با امام زمان مخالف است؟ خود امام ناظر درست کرد برای اینها (برای انجمن حجتیه) و آیتالله خزعلی را ناظر کردند و بعد ایشان اعلام کردند که دیگر ناظر نیستند. چطور امام برای جاهای دیگر ناظر تعیین نکردند. خود این مسئلهای است و معلوم میشود چیزهایی بوده و خود آقای حلبی وابسته به سازمان امنیت بوده و آقایان انجمنیها از او برائت نمیجویند و میگویند پیرمرد است و برای تیمم و تبرک در جلسات ما میآید. کسی که در اسناد ملی، وابستگیاش به سازمان امنیت محرز است چرا از او تبری نمیجویند. پس چرا شریعتمداری را اینقدر کوبیدند. این هم به ساواک و سیا و خاندان سلطنت وابسته بود و به این دلیل او را کوبیدند. آقای حلبی هم به سازمان امنیت وابسته بود اینها (اعضای انجمن حجتیه) اگر درست بودند از او تبری میجستند. من توصیه میکنم مردم را به نوار پرمحتوای شهید بزرگمان آقای هاشمینژاد در مشهد که درباره انجمنیها صحبت کردهاند. من اعتقاد دارم بعضی از آقایان انجمنیها آدمهای بدی نیستند، اما بعضی از آنها وابستگی فکری دارند. آن موقع هم در بعد سیاسی حق نداشتند با بهاییها مبارزه کنند و در بعد اقتصادی هم حق نداشتند مثلا بر علیه پپسیکولا یا هژبر یزدانی فعالیت کنند فقط از نظر فکری بود. سازمان هم مخالفت نمیکرد، حالا که ما علت را از بین بردهایم، یعنی خود دستگاه خودکامه و ساواک و سیا را، دیگر بهاییتی باقی نمیماند که ما بگوییم: «ای امام زمان بیا مشکلات را حل کن.» این معنایش این است که آقای خمینی صلاحیت ندارد، و این اعتقاد من است. البته همه انجمنیها اینطور نیستند، ولی بعضیها هستند و دستبردار هم نیستند. من در مسجد جمکران دیدهام که عدهای از این دخترها و پسرها هی میگویند: «ای رهبر ما بیا! رهبر ما امام زمان است، امام ما امام زمان است.» و امام خمینی را به امام سیزدهم تعبیر میکنند!
اصولا امام یعنی پیشوا، کما اینکه در قرآن خدا میفرماید: «امامهای کفر (پیشوایان و سردمداران کفر) را از بین ببرید.» امام در اینجا به معنای لغوی آن است به معنای رهبر و پیشوا؛ و این هم از کشورهای عربی شد یعنی وقتی امام وارد پاریس شدند اکثر خبرنگاران عربی از لبنان و کویت رفتند و هی نوشتند «امام» و این لقب خیلی خوب برای آقای خمینی ماند. امام نه اجر میخواهد نه مزد، در یک خانه گلی در جماران نشسته و با اینکه کاخ نیاوران در سمت چپ و کاخ سعدآباد در سمت راست اوست، ولی آنها را نمیخواهد.
خلاصه اینکه اینهایی که راه میافتند و به قول امام در لباس روحانیت هی نق میزنند از ما نیستند و جزو انقلاب ما نیستند. والسلام.