23 سال قبل در شامگاه هفتم تيرماه 1360 با انفجار يك بمب قوي توسط منافقين در سالن اجتماعات حزب جمهوري اسلامي واقع در سرچشمه تهران , فاجعه بزرگي رخ داد كه در آن 72 تن از بهترين فرزندان ايران اسلامي به شهادت رسيدند وعده اي نيز مجروح شدند.
آيت الله سيد محمد حسيني بهشتي , عالم مجاهدي كه در آن زمان رئيس قوه قضائيه بود ولي شخصيت علمي , فكري و معنوي او موجب شده بود همه او را قوي ترين بازوي امام خمي بدانند در اين فاجعه به شهادت رسيد. در اين مقاله , ضمن مروري بر زندگي اين ركن مهم انقلاب , نگاهي داريم به شخصيت وي از ديدگاه بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي حضرت امام خميني .
شهيد مظلوم آيت الله بهشتي در سال 1307 در يكي از خانواده هاي اصيل روحاني اصفهان بدنيا آمد. دوران كودكي ايشان همراه با تحولات سياسي اجتماعي آغاز سلطنت غاصبانه رضاخان سپري شد و دوران تحصيلات ابتدائي و متوسطه ايشان با موجي از گرايشات فكري گوناگون كه در آن روزگار جامعه ايران را در برگرفته بود همزمان بود.هنگامي كه شهيد بهشتي دوره مقدمات و سطح علوم اسلامي را در حوزه علميه اصفهان مي گذراند , چه در درون حوزه و چه در ميان مردم به تجربه تحولات سياسي اجتماعي مي پرداخت و با مطالعه مكتب هاي گوناگون وارداتي كه آن روزها بازارشان داغ بود , داده هاي فكري آن مكتب ها را با توجه به آگاهيهاي عميقي كه از همان دوره بدليل استعداد سرشار و علاقه و پشتكار فراوان به مطالعه و تحقيق نسبت به علوم اسلامي داشت به محك مي زد.
در سالهاي 1325 به بعد كه سالهاي اقامت شهيد بهشتي در قم و ادامه تحصيلات اسلامي در حوزه علميه بود , رواج افكار ماترياليستي در سراسر كشور در حال اوجگيري بود. همزمان با اين رويداد , مبارزات روحانيت به رهبري مرحوم آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني عليه دربار محمد رضاپهلوي در حال شكل گرفتن بود. در آن زمان , حوزه علميه قم عهده دار مبارزات علمي و فكري عليه موج افكار مادي و الحادي بود و روحانيوني كه در خارج حوزه بودند به رهبري مرحوم آيت الله كاشاني رسالت مبارزات سياسي عليه دربار پهلوي را بردوش مي كشيدند. شهيد مظلوم آيت الله بهشتي از افراد معدودي بو دكه از يكسو در حوزه علميه قم با علامه فقيد آيت الله سيد محمد حسين طباطبائي فيلسوف بزرگ و مفسر كبير قرآن كه اقدام به تاسيس مجمعي از شاگردان مبرز خود جهت تحقيق در مكتب هاي فكري و تدوين افكار فلسفي و اعتقادي خود نموده بود به كار مبارزه علمي و فكري عليه موج افكار مادي و الحادي مشغول بود و از سوي ديگر عملا در ميدان مبارزات سياسي عليه دربار پهلوي حضور داشت .
ميدانيم كه مبارزات سياسي عليه دربار پهلوي در سالهاي 1331 و 1332 هنگامي كه به مراحل نهائي پيروزي رسيد , با انحرافي كه توسط ملي گرايان در اين مبارزات پديد آمد با شكست مواجه شد , ولي مبارزات علمي و فكري عليه گرايشهاي مادي و الحادي كه حوزه علميه قم عهده دار آن بود همچنان با موفقيت به كار خود ادامه داد. شهيد مظلوم آيت الله بهشتي در عين حال كه شاهد شكست همسنگران خود در ميدان مبارزات سياسي بود , شاهد توفيق خود و همسنگران خود در ميدان مبارزات علمي و فكري نيز بود. علاوه بر اين , او و ياران و همفكرانش اين تجربه بزرگ را نيز بدست آورده بودند كه مسلمانها هرگز در مبارزات خود بدون اتكا به روحانيت به پيروزي نخواهند رسد و روحانيت نيز اگر به تربيت نيروهاي كارآمد فكري و سياسي نپردازد و صرفا به آن دسته از مبارزان سياسي كه در دانشگاههاي غرب و شرق و يا حتي دانشگاههاي داخل كشور تربيت شده و بنيان فكر سياسي و مبارزاتشان عموما با تعاليم اصيل مذهبي فاصله دارد اعتماد كند , همواره در آخرين و حساسترين لحاظت با خيانت و يا انحراف آنها مواجه خواهد شد و بدين ترتيب هيچ مبارزه اي به پيروزي نهائي نخواهد رسيد. تجربه مشابهي كه از مبارزات مشروطيت بجا مانده بود به اين برداشت كمك كرد و روحانيت مبارز بر همين اساس خود را براي مبارزه اي طولاني عليه دربار پهلوي , كه اساس آن را افكار اصيل حوزه اي تشكيل مي داد و تكيه اصلي آن صرفا بر توده هاي مردم بود و هيچگاه خود را به جريان روشنفكر نماياني كه رگه هائي از گرايشات غير اسلامي و غير مردمي در ايده هاي مبارزاتي آنها به چشم مي خورد وابسته نمي كرد , آماده مي ساخت .
شهيد مظلوم آيت الله بهشتي , علاوه بر اين , به تجربه ديگري هم رسيده بود كه بارها آنرا در سخنرانيهايش بيان كرده و در محافل خصوصي نيز اظهار مي كرد.ايشان در بيان تجربياتي كه از مبارزات دوران آيت الله كاشاني اندوخته بود مي گفت : شكست مبارزات آيت الله كاشاني به همه ثابت كرد كه روحانيت بايد از خود يك تشكل قوي سياسي داشته باشد تا در چهار چوب آن تشكل , كادر سازي كند و انسانهائي مبارز , متعهد , آگاه , پرتلاش , مقاوم و مخلص تربت نمايد تا در دوران مبارزه , پيشگام و در دوران پس از پيروزي , مديراني خوب و خدمتگزاراني لايق براي مردم باشند.
شهيد مظلوم آيت الله بهشتي از اصلي ترين عناصر روحانيت مبارز بود كه در سازماندهي تظاهرات و راه پيمائيهاي ميليوني در سال 56 و 57 مهمترين نقش را داشت . در آبان 1357 شهيد بهشتي بدنبال هجرت امام از عراق به فرانسه , سفري به پاريس كرد و به زيارت امام نائل شد و هسته اصلي شوراي انقلاب اسلامي كه شهيد بهشتي و شهيد مطهري اولين و الي ترين عناصر آن بودند در همان سفر تشكيل شد. بازگشت شهيد بهشتي از پاريس با محرم خونين 1357 قرين بود و در روزهاي تاسوعا و عاشوراي همين محروم بود كه او با سخنراني هاي بسيار مهم خود در خيابان و ميدان آزادي و اعلام خلع شاه از سلطنت , فصل جديدي در مبارزات عليه دربار منحوس پهلوي گشود. پس از رخ نمودن همين تحول بود كه شاه مزدور تصميم به فرار گرفت و سرانجام مبارزات مردم به رهبري حضرت امام خميني در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيد . شهيد مظلوم آيت الله بهشتي در فاصله سالهاي 49 تا 57 سه بار توسط ساواك جهنمي شاه دستگير و به زندان افكنده شد كه آخرين آن روزهاي دهه اول محرم 1357 بود .
اين خاطره را از زبان خود ايشان نقل مي كنم كه مي گفتند : در زندان كميته شهرباني دو ساعت و نيم از من بازجوئي كردند و به من گفتند ترا دستگير كرده ايم تا راه پيمائيهاي تاسوعا و عاشورا صورت نگيرد. من در پاسخ به آنها گفتم : اشتباه شما در همينجاست , چه مرا آزاد كنيد و چه نكنيد اين راه پيمائيها صورت خواهند گرفت . اين كارها قائم به شخص نيست . آنها وقتي اطمينان خاطر مرا ديدند و دانستند كه نگهداشتن من در زندان جز زيان چيزي براي آنها در برندارد , پس از سه روز مرا آزاد كردند.
نكته بسيار مهم اينست كه در آن زمان و حتي تا ماهها پس از پيروزي انقلاب اسلامي هيچيك از مطبوعات و رسانه هاي داخلي و خارجي كوچكترين اشاره اي به فعاليتهاي مبارزاتي شهيد مظلوم آيت الله بهشتي نمي كردند , و اين در حالي بو دكه كليه فعاليتهاي اعضا جبهه ملي و نهضت آزادي و ساير گروههائي كه رژيم شاه و اربابانش خطري از ناحيه آنها حساس نمي كردند بنحو چشمگيري در كليه رسانه هاي داخلي و خارجي منعكس مي شد. علت اين بو دكه از همان زمان نقشه هائي براي جلوگيري از چهره شدن افراد سازش ناپذيري از قبيل شهيد مظلوم آيت الله بهشتي و در مقابل , چهره شدن عناصر سازشكار و متمايل به غرب كشيده شده بود و اين حركت مرموز تبليغاتي بمنظور اجراي همان نقشه صورت مي گرفت . اين نكته راهم لازم است بيافزايم كه شهيد مظلوم آيت الله بهشتي روحا بگونه اي بودند كه مايل بودند بيشترين فعاليت ها را در همه زمينه ها بدون كمترين سر و صدا و تبليغات انجام دهند. براي شخص ايشان , آنچه اهميت داشت رسيدن به هدف بود نه رسيدن به شهرت .
شهيد مظلوم آيت الله بهشتي در پرتو جامعيت بي نظيري كه داشت توانست عليرغم همه فشارهائي كه بر او وارد مي شد در مدت كوتاهي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي فرصت خدمت به اسلام و ملت را يافته بود بزرگترين خدمات را به انقلاب اسلامي بعمل آورد و آثار ارزشمندي از خود بجا گذاشت كه تضمين كننده راه آينده اين حركت عظيم اسلامي ميباشند. حضور فعال و موثر در شوراي انقلاب اسلامي و تلاش مستمر براي جلوگيري از انحراف اين شورا توسط غرب باوران , مديريت مجلس خبرگان قانون اساسي و تنظيم قانون اساسي جمهوري اسلامي كه اساس و پايه نظام موجود است , ايفاي نقش حياتي از طريق حزب جمهوري اسلامي در تشكيل مجلس شوراي اسلامي اول از اكثريت معتقد به خط اصيل اسلام , تلاش پي گير براي ريختن شالوده اي اسلامي جهت ايجاد يك دستگاه فضائي اسلامي و مستقل و پياده كردن احكام اسلام , كوشش مستمر براي تشكيل دولت مكتبي شهيد رجائي و مبارزات اصولي با جريان آمريكائي كه بني صدر خائن در راس آن قرار داشت تا بركناري بني صدر از رياست جمهوري كه بمعناي انزواي كامل گرايشات آمريكائي و غربي در انقلاب بود از خدمات فراموش نشدني شهيد مظلوم آيت الله بهشتي است كه بركات آن براي هميشه همراه باتاريخ انقلاب شكوهمند اسلامي باقي خواهد ماند و هر چه زمان بگذرد بارورتر خواهد شد.
در ميان خدمات شهيد مظلوم آيت الله بهشتي , تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي و ترويج تفكر تشكيلاتي در جامعه انقلابي ايران اسلامي از ارزش و اهميت فوق العاده اي برخوردار هستند. قانون اساسي جمهوري اسلامي كه خونبهاي دهها هزار شهيد راه تحقق آرمانهاي اسلامي در ايران است , در عين حال كه نتيجه تلاش خبرگان برگزيده ملت است بيش از همه مرهون دورانديشي ها و تدبير شهيد مظلوم آيت الله بهشتي ميباشد. ارائه نظريات دقيق درباره جزجز قانون اساسي همراه با بيانات مستدل از سوي شهيد بهشتي و همچنين قدرت و تدبير فوق العاده اي كه ايشان در اداره مجلس خبرگان قانون اساسي از خود بروز دادند , سبب شد كه ايشان تعيين كننده ترين نقش را در تدوين و تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي داشته باشند. دقيقا به همين جهت بود كه بيشترين دشمني دشمنان داخلي و خارجي انقلاب اسلامي عليه شهيد مظلوم آيت الله بهشتي از هنگامي آغاز و ابراز شد كه ايشان نقش كارساز خود را در مجلس خبرگان قانون اساسي جمهوري اسلامي نشان دادند. دشمن بخوبي ميدانست كه اگر اين قانون اساسي به تصويب و تثبيت برسد ديگر نمي تواند انقلاب را به انحراف بكشاند. به همين جهت پيش از آنكه كار تدوين قانون اساسي به پايان برسد , دشمن حملات تند همراه با تهمت و افتراي خود را متوجه شهيد مظلوم آيت الله بهشتي كه نقش تعيين كننده اي در تدوين و تصويب اين قانون داشت نمود تا بلكه بتواند از به انجام رسيدن اين امر مهم جلوگيري بعمل آورد . (1 )
شخصيت كم نظير آيت الله بهشتي و مديريت و تدبير او موجب شد دشمنان در صدد نابود ساختن او برآيند و اين جنايت توسط گروهك تروريستي منافقين در شامگاه هفتم تيرماه 1360 عملي شد . صبح روز هشتم تيرماه يعني ساعاتي بعد از شهادت آيت الله بهشتي و همراهان او , امام خميني در ديدار اقشار مختلف مردم مطالبي بيان فرمودند كه نشان دهنده عظمت شخصيت آيت الله بهشتي و ارزش وجودي همه شهداي فاجعه هفتم تير ماه است. امام فرمودند :
« البته اين پيشامد براي همه ملت ما ناگوار بود و يك اشخاصي كه براي خدمت , خودشان را حاضر كرده بودند و خدمتگزار اين كشور بودند , اشخاصي بودند كه آن قدري كه من از آنها مي شناسم از ابرار بوده اند , از اشخاص متعهد بوده اند كه در راس آنها مرحوم شهيد بهشتي است . ايشان را من بيست سال بيشتر مي شناختم . مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود. و آنچه كه من راجع به ايشان متاثر هستم , شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود. مخالفين انقلاب , افرادي (را) كه بيشتر متعهدند , موثر در انقلاب اند , آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده اند.ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگي بود. تهمتها , تهمتهاي ناگوار به ايشان مي زدند! از آقاي بهشتي اينها مي خواستند موجود ستمكار ديكتاتور معرفي كنند , در صورتي كه من بيش از بيست سال ايشان را مي شناختم و بر خلاف آنچه اين بي انصافها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و « مرگ بر بهشتي » گفتند , من او را يك فرد متعهد , مجتهد , متدين , علاقه مند به ملت , علاقه مند به اسلام و به دردبخور براي جامعه خودمان مي دانستم . و شما گمان نكنيد كه اين آقايان كه وارد شدند در اين شغلهاي دولتي , اينها يك اشخاصي بودند يا هستند كه راهي براي استفاده جز اين مقام ندارند , اينها هر كدام اشخاص متعهدي بودند كه در پيش مردم مقام داشتند , در پيش روحانيت مقام بزرگ داشتند , و اين طور نبود كه واخورده باشند كه بخواهند بيايند اينجا انحصار طلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهايي كه انحصار طلب بودند و مي خواستند بهشتي و خامنه اي و رفسنجاني و امثال اينها را از صحنه خارج كنند. اينها رفتند به آقاي بهشتي و اين جمعي كه در اين واقعه (...) , در اين واقعه فجيع (كه ) به دست عمال امريكا و به دست اشخاصي كه كسي (كه ) « شناخت » آنها را خوانده باشد , مي داند كه به هيچ يك از اصول اسلامي اعتقاد نداشتند , (درست شده بود , ) به دست اينها شهيد شدند و به درگاه خدا شتافتند و نحن ان شاا الله بهم لاحقون.(2 )
همچنين امام خميني در پيامي كه در تاريخ 9 تيرماه 60 يعني دو روز بعد از فاجعه صادر كردند , ضمن ارائه تجليل جامعي از جنايات منافقين و اربابان خارجي آنها , به تجليل از شهداي هفتم تير پرداختند و آيت الله بهشتي را شهيد مظلومي ناميدند كه خاري بود در چشم دشمنان اسلام و بخشي از اين پيام چنين است :
« ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بيگناه به عدد شهداي كربلا از دست داد. ملت ايران سرافراز است كه مرداني را به جامعه تقديم مي كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهي را شهيد نمودند كه براي مشورت در مصالح كشور گرد هم آمده بودند. ملت عزيز , اين كوردلان مدعي مجاهدت براي خلق , گروهي را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند. گيرم كه شما با شهيد بهشتي كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمني سرسختانه داشتيد , با بيش از هفتاد نفر بيگناه كه بسياري شان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد جز آنكه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف كنان چپاولگران شرق و غرب ميباشيد.ما گر چه دوستان و عزيزان وفاداري را از دست داديم كه هر يك براي ملت ستمديده استوانه بسيار قوي و پشتوانه ارزشمند بودند , ما گر چه برادران بسيار متعهدي را از دست داديم كه اشدا علي الكفار رحما بينهم بودند و باري ملت مظلوم و نهادهاي انقلابي سدي استوار و شجره اي ثمر بخش به مشار مي رفتند , لكن سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت بااتحاد و اتكال به خداي بزرگ هر كمبودي را جبران خواهد كرد. ملت ايران با اعتماد به قدرت لايزال قادر متعال همچون دريايي مواج به پيش مي رود و در مقابل ابرقدرتها و تفاله هاي آنان با صفي مرصوص ايستاده است , و شما درماندگان عاجز را كه در سوراخها خزيده ايد و نفسهاي آخر را مي كشيد به جهنم مي فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه اين كشور و ملت است . » (3 )
پاورقي :
1 ـ برگرفته از كتاب « بهشتي و انقلاب » نوشته مسيح مهاجري
2 ـ صحيفه امام جلد 14 صفحات 518 و519
3 ـ صحيفه امام جلد 15 صفحات 2 و 3
امام خميني : تهمتهاي ناگوار به ايشان مي زدند! از آقاي بهشتي اينها مي خواستند موجود ستمكار ديكتاتور معرفي كنند , در صورتي كه من بيش از بيست سال ايشان را مي شناختم و برخلاف آنچه اين بي انصافها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و « مرگ بر بهشتي گفتند » من او را يك فرد متعهد , مجتهد , متدين , علاقه مند به ملت , علاقه مند به اسلام و به درد بخور براي جامعه خودمان مي دانستم.
امام خميني : گيرم كه شما با شهيد بهشتي كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمني سرسختانه داشتيد , با بيش از هفتاد نفر بيگناه كه بسياري شان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد , جز آنكه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف كنان چپاولگران شرق و غرب ميباشيد.
امام خميني : سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت با اتحاد و اتكال به خداي بزرگ هر كمبودي را جبران خواهد كرد. ملت ايران با اعتماد به قدرت لايزال قادر متعادل همچون دريايي مواج به پيش مي رود و در مقابل ابرقدرتها و تفاله هاي آنان با صفي مرصوص ايستاده است .
منبع : www.imam-khomeini.com