من تا هنوز، محوِ حکایاتِ جبهه ها شده ام
از راهِ دیگری که گمان می رود جدا شده ام
یادش بخیر، آن همه ایثار و همدلی
حیران ز رفتنِ رفقا، جانبّ خدا شده ام
زان خیلِ شاهدان که به معراج رفته اند
از غفلت است یا که ز تقدیرِ بد، سوا شده ام
تاوان اگر کشیدنِ بارِ غم است و بس
دیگر اسیر و بندیِ این دردِ بی دوا شده ام
دردم اگر کُشد پیِ درمان نمی روم
با ماتمِ فراق، چه همخوان و همنوا شده ام
فریاد می زنم که هنوزم بسیجی ام
تا بشنود عدو که رجز خوانِ پُر صلا شده ام
حالا مهاجرم به همین دلخوشم اگر
راویِ خاطراتِ شهیدان و مقتدا* شده ام
1394/5/4 - تهران
*امام خمینی(ره)