نظرات خوانندگان:
12 مهر 1395 علی داور پناهزینب که شکوه عشق پاینده از اوست\r\rماهی ست که نور صبر تابنده از اوست\r\rاسلام ز کربلا بود زنده، ولی\r\rتاریخ حیات کربلا، زنده از اوست
12 مهر 1395 مریممن مظهر صبر، زینب کبرایم
هر جا که بود حسین، من آن جایم
هر چند که آفتاب بی سایه بود
من سایه آفتاب عاشورایم
12 مهر 1395 محمدای عالمه زمانه زینب! ای فاطمه را نشانه زینب!
ای نور دو چشم و جان زهرا آرام دل و روان زهرا
تو نوگُل گلشن ولائی مرآت جمال مرتضائی
مرآت خدا نما، توئی تو محبوبه کبریا توئی تو
در مُلک عفاف یکّه تازی تو روح مجسّم نمازی
شد دیده ز چهره تو روشن عالم ز وجود توست گلشن
تو مظهر ذات ذوالجلالی سرچشمه فیض لایزالی
ای شیرزن جهان هستی گر مظهر حق نئی چه هستی؟
تابنده فروغ جاودانی در عشق بلند آسمانی
تقوای تو درجهان عصمت بخشیده توان به روح عفت
امروز جهان آفرینش بگرفته ز مکتب تو بینش
12 مهر 1395 سمیراتو سر نداری، من سرِ رفتن ندارم
ماندی به رویِ خاك و عالم كربلا شد
بندِ دلم بودی و هر بندِ تن تو
انگار جایِ گندم ری آسیا شد
بی دردسر سرگرم سر بود و نشست و
آن قدر دست و پا زدی تا اینكه پا شد
یكبار بوسیدم گلویت را چگونه...
...جایِ همان بوسه دوازده ضربه جا شد
زینب زمین خورده ولی تو سنگ خوردی
این زخم ها از ضربه های بی هوا شد
آتش میان خیمه ی عباس افتاد
دستی كنار معجر من بی حیا شد
تو سر نداری دخترت معجر ندارد
یعنی بریدند و كشیدند و جدا شد
12 مهر 1395 حسینهستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش
وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی
با یل ام البنین بودند در دور و برش
مریم و آسیه را دیدم که می آموختند
با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش
دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب
می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش
نظرات حاوي توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نميشود.
|