امام خمینی (ره) والله اسلام تمامش سیاست است؛ ***** مقام معظم رهبری: به گفتار امام و کردار امام اهتمام بورزید ***** امام خمینی(ره): ان شاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد 1367/4/29 ***** امام خمینی(رحمة الله علیه) : حکومت آل سعود، این وهابیهای پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند 1366/5/12***** امام خمینی (ره) شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی در صحنه های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است ***** امام خمینی (ره): ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم ***** امام خمینی(ره) ”من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید.„ ***** حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَ یونِسَ الرِّفاقَ؛ خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد. «نهج الفصاحه، ح 781»***** امام خمینی(س) علم همراه تهذیبِ نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند .هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق ***** بايد مسائل اسلامي حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحیفه امام – جلد 6 – صفحه 461 ***** اهمیّت فضای مجازی به انداره ی انقلاب اسلامی است "مقام معظم رهبری" ***** آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد. امام خمینی (ره) ***** همان طوري که در سابق عمل مي‌شد، روضه‌خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام – جلد 15 – ص 332 ***** نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مي‌کنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** پيامبر اسلام نيازي به مساجد اشرافي و مناره‌هاي تزئيناتي ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است که متأسفانه با سياست‌هاي غلط حاکمان دست‌نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 80 ***** پيغمبر اسلام تمام عمرش در امور سياسي بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامي، و حكومت اسلامي تشكيل داد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 15، ص 11 ***** امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. مقام معظم رهبری ***** راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد. مقام معظم رهبری


 

 

 

تاريخ انتشار: 04 آبان 1394 ساعت 17:24:55
اولین کسانی که بعد از عاشورا با صحنه خونین کربلا مواجه شدند/ 4 سخنرانی در کوفه

صبح روز دوازدهم محرم بود که کاروان اسرا وارد کوفه شد ... گلچینی از وقایع مربوط به این روز را به نقل از پژوهش های دکتر محمدرضا سنگری در ادامه بخوانید.

حوادث روز دوازدهم محرم

ورود به کوفه و مجلس عبیدالله زیاد

کوفه، شهر بهترین و برجسته ترین یاران حسین و اینک شهری که داغ اتهام سنگین پیمان شکنی بر پیشانی دارد، آماده ورود کاروانی است که از کربلای حماسه و سوک آمده است.

این شهر چهل روز پیش، شاهد شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه بوده است، چهل روز پیش در هشتم و نهم ذی الحجه، دو شهید، بی سر، در مقابل نگاه مبهوت مردم وارونه بر دار آویزان شدند و مردم نامه نگار دیروز، نه روز پیش از این دروازه گروه گروه به کربلا آمدند تا در مقابل سپاه اندک اباعبدالله صف آرایی کنند.

این شهر برای زینب کبری ناشناخته نیست. پیش از این حدود 3 سال -سال 37 تا 40 هجری- در این شهر زیسته است و پس از شهادت پدر بزرگوارش به مدینه آمده است. پیمان شکنی کوفه در کوله بار تجربه های دختر علی اندوخته شده است.

هر چند عذر و نیرنگ برای همیشه، همسایه نام کوفه شد اما کوفه با شام تفاوت فرهنگی فاحشی داشت، در این شهر خطبه های علی(ع) و سخنان امام مجتبی(ع) طنین انداخته بود. این شهر تا حدی «دل» با حسین داشت و همان گونه که فرزدق گفته بود شمشیر بر حسین(ع) داشتند و دل با او!

بر اساس همین ویژگی است که سرعت تحول و تغییر موضع گیری در این شهر شدید است و اندکی بعد گریه و ناله و پشیمانی، قصه جاری شهر خواهد شد.

کاروان اسیران را صبح زود به داخل شهر کوفه آوردند. عمر سعد پیش تر وارد کوفه شده بود. شهر از همه سو در محاصره و مراقبت شدید نگهبانان و ماموران بود. مردم از هم می پرسیدند: شما از اسیران کدام سرزمین و قبیله اید؟ و پاسخ می شنیدند: ما اسیران آل محمد هستیم.

عبیدالله دستور داده بود اسرا و سرها را در میان بازارها و میدان ها بچرخانند. در این حالت سرها لابه لای مجاوه ها تقسیم شده بود. این منظره را به قصر ارعاب و وحشت مردم فراهم کرده بودند. شهر به دو گروه تقسیم شده بود، گروهی می گریستند و گروهی می خندیدند و شادی می کردند. شاید گروهی دیگر نیز با بهت و حیرت و ناباوری صحنه را نگاه می کردند.

سهل بن حبیب شهرزوری گوید: «من در آن سال از مکه برمی گشتم، وقتی وارد کوفه شدم، شهر آشفته و دگرگون بود. بازارها و دکان ها تعطیل بود. مردم گروه گروه جمع شده بودند. برخی می خندیدند و به هم تبریک و شادباش می گفتند و گروهی دیگر اشک ریزان به هم تعزیت و تسلیت می گفتند. من در شگفت از این وضعیت، از پیرمردی که آنجا بود، پرسیدم: چه شده است؟

پیرمرد که کم کم به من اعتماد کرده بود دستم را گرفت و کناری کشید و آهسته گفت: آقای من ما عید نداریم. سبب گرد آمدن مردم، آن است که دو لشکر رویاروی شدند. یکی پیروز شد و دیگری مغلوب. لشکر ابن زیاد پیروز شد و لشکر حسین بن علی شکست خورده است. خداکند سر حسین بن علی را نزد ما نیاورند. آنگاه اشک ریزان ابیاتی را خواند.

هنوز پیرمرد می گریست که صدای طبل و بوق برخاست. پرچم ها افراشته و سپاه عمرسعد وارد شهر کوفه شد.»

در مسیر حرکت کاروان تا دارالاماره مردم ایستاده بودند. شهر آب و جارو شده بود. سمت حرکت، عبور از میدان ها و خیابان های اصلی تا دارالاماره بود. دیوارهای دارالاماره را گچ کاری کرده بودند. عبور از انبوه نگاه ها، درد و رنج دیگری بود که اهل بیت تحمل می کردند.

دراین هنگام ام کلثوم -خواهر حضرت زینب- فریاد زد: ای مردم کوفه آیا شرم نمی کنید از خدا و رسولش که به حرم پیامبر نگاه می کنید؟

در این هنگام مردم نان و خرما و گردو می آوردند تا بین اسیران تقسیم کنند. ام کلثوم و حضرت زینب آنها را از دست بچه ها می گرفتند و دور می انداختند. ام کلثوم با صدایی گریه آلود می گفت: ای اهل کوفه، صدقه بر ما حرام است... و مردم با شنیدن این سخن می گریستند. آنگاه می گفت: مردان شما عزیزان ما را می کشند و زنانشان بر ما گریه می کنند!

امام سجاد(ع) که در تب می سوخت و به زنجیر بسته بود، وقتی گریه های مردم را دید فرمود: اگر این جماعت بر ما می گریند، پس چه کسانی ما را کشته اند؟
در حاشیه کاروان اسیران، سربازان مسلح بازگشته از کربلا نیز حرکت می کردند تا نشان دهند ما بودیم که این پیروزی را رقم زدیم. این شیوه حرکت برای مهار کردن حرکات احتمالی و نیز ترساندن و رعب مردم نیز بود.

بعید است مردم کوفه در روزهای قبل از ماجراهای کربلا کاملا بی خبر مانده باشند. رفت و آمدها میان کوفه و کربلا کم نبود و خبرها در جامعه ای مثل کوفه، سریع دهان به دهان می گشت و به گوش همگان می رسید.

اما این شهر بزرگ مسافرانی نیز داشت که از هر سو می آمدند و نسبت به حادثه، کنجکاوانه پرسش می کردند. هر چه بود، همگان پس از کسب خبر - به ویژه آنکه درمی یافتند اسیران از خانواده پیامبرند- متاثر و گریان می شدند.

خطبه حضرت زینب(س) 

خطبه پرهیمنه و شگفت حضرت زینب در کوفه در موقعیتی ایراد شد که:

1. داغ دار و کصیبت زده بود، هنوز با کربلایی که خود به چشم دیده بود چند روزی فاصله نداشت.
2. در محاصره سنگین نظامی دشمن بود. هزاران سرباز مسلح که از فاجعه و جنایت کربلا بازگشته بودند، گرداگرد او و دیگر اسیران بودند.
3. مردم ازدحام کرده بودند و کوفه آمیزه ای از خنده و گریه بود.
4. پیش روی زنیب سرهای شهیدان بود، سر عزیزترین انسان ها بر نیزه ها نشسته بود و در چرخش و گردش مداوم، چشم در چشم زینب داشتند.
5. کاخ عبیدالله منتظر ورود اسیران بود. آبنده نامعلوم، عبیدالله گستاخ و مغرور و سنگ دل و اسیران نگران، خطبه خوانی در این هنگامه سخت، بر میزان خطر و خشم عبیدالله می افزاید.
6. خطبه در فضای باز بود و جمعیت بسیار و همهمه ها و فریادها و سر و صدای اسب ها و ابزارهای جنگی و حرکت ها، مانع شنیدن می شد.

در این هنگامه، با آرامشی که تنها در چون زینبی می توان یافت، دختر علی قصد سخن کرد. به اشارت دست او همهمه ها فروخوابید.

بشیر بن خزیم اسدی گوید: «به زینب نظر کردم، به خدا سوگند تا آن روز هرگز زنی پوشیده و نجیب و بزرگ منش چون زینب ندیده بودم که این گونه بلیغ و رسا و شورانگیز سخن بگوید. گویی سخنانش از کام امیرالمومنین برمی آمد.»

خطیب بلیغ و اسیر کوفه این گونه سخن آغاز کرد: «خدا را ستایش می کنم و بر پدرم محمد(ص) و خاندان پاک و برگزیده اش درود می فرستم.» همین نخستین جمله کافی است تا مخاطبینی که خود را پیروان پیامبر خاتم می دانند، بدانند از زبان چه کسی خطبه را می شنوند. بدانند دختر پیامبر حرف می زند.

زینب درنگ کوتاهی کرد و آنگاه چونان آذرخشی که در شب تار فرود آید و بدرخشد، بر قلب های تاریک و جان های خفته فریاد کشید که:

«ای مردم کوفه، ای مردمان حیله گر و خیانت کار !
گریه می کنید ؟؟

اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.

همانا کار شما مانند آن زنی است که رشته ی خود را پس از محکم بافتن، یکی یکی از هم می گسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیله ی فریب و تقلب ساخته اید.

آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، سینه های آکنده از کینه ، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می شود ؟

یا همچون سبزه هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازه ی دفن شده ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند ؟
چه کار زشتی کردید و چه بد توشه ای برای جهان دیگر اندوختید. خشم خدا را خریدید و ایمان خویش را فروختید.

گریه می کنید ؟ بگریید که به خدا شایسته و سزاوار گریه اید. بسیار بگریید و کم بخندید که داغ ننگی بر پیشانی خود نهاده اید که هرگز زدودنی نیست. این ننگ از دامانتان شست و شو دادنی نیست. شما فرزند خاتم پیامبران را کشتید. شما سید جوانان بهشت و چراغ راه امت را کشتید. کسی را به قتل رساندید که در جنگ سنگرگاهتان، در سختی پناهتان و در گیر و دار تاریکی و آشفتگی، مشعل هدایت و پایان پریشانی و سرگردانی شما بود.

کوششتان تباه و معامله تان زیان بار است و به خشم و غضب الهی دچار و خواری و پریشانی و بیچارگی همراهتان. کاری بسیار زشت و ناروا کردید. نزدیک است از زشتی این کار آسمان ها بشکافد و زمین متلاشی شود و کوه ها از هم گسسته شوند.
هیچ می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید؟ هیچ می دانید چه حرمتی از او شکستید و چه خونی از او ریختید؟ ...

هرگز مباد مهلتی که به داده اند فریفته تان سازد، چرا که خداوند گناهکاران را زود به مکافات و مجازات نمی رساند، انتقام خون ستمدیدگان را خدا می ستاید. هرگز چنین نیست که می پندارید. خدا مراقب ما و شماست.»

خطبه پایان یافت. ناله ها دیگر بار آغاز شد. اشک بود که می جوشید، زنان مویه می کردند و مو می کندند مردان همدیگر را سرزنش می کردند. شیوه شهر را پر کرده بود. نگاه به قافله اسیران، دیگر شبیه ساعت های آغازین ورود نبود... اینک عبیدالله منفورترین بود و اباعبدالله محبوب ترین.

بشیر بن حزیم می گوید: «وقتی سخنان زنیب(س) به پایان رسید، پیر و جوان و زن و مرد می گریستند. پیرمردی که نزدیک من ایستاده بود چنان گریه می کرد که محاسنش از اشک خیس شده بود و در همان حال دست خود را به آسمان افراشته و ناله کنان می گفت: پدر و مادر فدایتان! پیران شما بهترین پیران، جوانانتان بهترین جوانان و نسل و فرزندان شما بهترین فرزندان اند و شما خانواده ای بزرگ منش و کریم و برترید.»

آیا خطبه زینب پایان پذیرفت یا امام سجاد(ع) از وی خواست تا خطبه را پایان دهد به درستی معلوم نیست، اما وقتی خطبه حضرت زینب(س) به اینجا رسید امام سجاد با لحنی صمیمانه گفت: عمه جان بحمدالله تو دانشمندی هستی که تعلم ندیده است و دانایی هستی که از خیچ آموزگار و معلم و مدرسه ای درس نیاموخته ای.

سپس حضرت زینب بر شتر خویش این مرثیه را سرود: «برای پیامبر خدا چه پاسخی دارید آنگاه که بپرسد با امت من چه کردید در حالی که آخرین امت بودید، اهل بیت و فرزندان و عزیزان من برخی اسیر و برخی کشته و در خون غلتیده اند. آیا این پاداش من بود که شما را نصیحت و وصیت کردم که با خویشاوندان من خوش رفتاری کنید.
من بیمناک و نگران شمایم که همان عذابی که بر قوم «ارم» فرود آمد بر شما نازل شود.»

خطبه های خواهر حضرت زینب و فرزندان امام حسین(ع)

پس از خطبه حضرت زینب، کاروان چند گامی پیش نرفته بود که فاطمه صغری -دختر اباعبدالله که 17 یا 20 سال داشت- خطابه آتشین خود را آغاز کرد. این خطبه طولانی تر از خطبه حضرت زینب اما با همان سیاق و عبارات و باید گفت متمم و مکمل خطبه اوست.

بعد از خطبه فاطمه صغری، ام کلثوم -دختر امیرالمومنین علی و خواهر حضرت زینب خطبه خواند و سپس امام سجاد(ع) خطبه خود را آغاز کرد. خطبه هایی که هر کدام همان ویژگی خطبه های حضرت زینب را داشتند.

پس از این خطبه های غرا و آتشین، قافله اسیران را از خیابان ها و میدان ها عبور دادند. سرها را در میان قبایل و تماشاچیان چرهاندند. نوشته اند کسانی از لبان امام حسین(ع) می شنیدند که امام آیه 9 سوره کهف را تلاوت می کرد: ام حَسبتَ اَنَّ اصحاب الکهف و الرقیم کانوا مِن آیاتنا عجبا.

کاروان اسیران سپس به کاخ عبیدالله بن زیاد وارد شد. در اینجا باز سخنان حضرت زینب و امام سجاد را در برابر ابن زیاد داریم. رویداد دیگر این مجلس گفت و گوی رباب همسر اباعبدالله الحسین(ع) با سر آن بزرگوار است.

 دفن شهدای کربلا

زمین پاک کربلا، سه روز مهمان پاک ترین بدن ها ارغوانی بود. بدن هایی که پس از جنایت و شقاوت، سر بریده شده بودند و در سم کوب اسبان، بر زمین داغ افتاده.
پیش تر گفته شد که امام حسین، زمین کربلا را از بنی اسد خرید تا در سرزمینی غصبی شهید و دفن نشود.

مردم غاضریه -بنی اسد- که به صحنه نبرد نزدیک بودند، اینک دریافته بودند که جنگ تمام شده است.

درباره زمان دفن شهدا سه گزارش تاریخی در دست است که برخی منابع، آن را در روز یازدهم، برخی بعد از خروج عمر سعد از کربلا و برخی روز دوازدهم -شب سیزدهم- محرم دانسته اند.

که نظر سومی قول دقیق تر و معتبرتر است.

کیفیت دفن شهدا/ گزارش زنان بنی اسد از صحنه کربلا

از مجموع گزارش ها در باب دفن شهدای کربلا معلوم می شود، نخستین کسانی که وارد کربلا شدند زنان بنی اسد بودند. آنان برای آوردن آب به سوی فرات رفتند که با اجساد شهیدان مواجه شدند و با شتاب و ناله به قبیله برگشتند و این صحنه را گزارش دادند. آنان خطاب به مردان قبیله گفتند: شما آرام در خانه های خود نشسته اید و بدن امام حسین(ع) و یارانش در بیابان افتاده است. او را مانند قربانی ذبح کرده اند. باد بر بدن های پامشان خاک می ریزد. اگر برنخیزید و شرط محبت و موالات به جا نیاورید، ما خود آنها را دفن می کنیم.

افراد قبیله گفتند ما از ابن زیاد و ابن سعد می ترسیم که ما را غارت کنند و به قتل برسانند. بزرگ قبیله گفت: دیده بان و نگهبان بر راه قرار می دهیم و آنگاه مشغول دفن می شویم.

همگان پذیرفتند. نخست کنار بدن امام حسین(ع) آمدند - او را از درخشش بدنش شناختند- اما نتوانستند بدن را حرکت دهند که بدن قطعه قطعه و پر از زخم بود. تصمیم گرفتند دیگر شهدا را دفن کنند.
بزرگ قبیله گفت: کسی این اجساد را نمی شناسد، چون سر در بدن ندارند و اگر کسی بعدها بپرسد چه پاسخ خواهیم داد؟

در این هنگام از دور سواری پیدا شد. بنی اسد با شنیدن صدای پای اسب، دور شدند و کمین کردند. سوار نزدیک شد و از اسب پیاده شد و همچون کسی که رکوع نماید خم شد و خود را بر بدن پاره پاره امام حسین افکند. او را می بویید و می بوسید و می گریست.

بنی اسد نزدیک شدند. مرد انقدر گریسته بود که نقاب بسته بر صورتش خیس شده بود. سر برداشت و به بنی اسد گفت: چرا ایستاده اید؟

بنی اسد گفتند: ما برای تماشا آمده ایم.
مرد عرب گفت: نه، شما برای این کار نیامده اید.

بنی اسد گفتند: آری ما برای دفن تن شریف امام حسین آمده ایم، اما نتوانستیم. دیگر شهدا را نیز نمی شناسیم. در این کار بودیم که با آمدن شما گمان کردیم از یاران ابن زیادید، دور شدیم.

آن مرد آهی کشید و گریست و گفت: ای پدر! کاش بودی و ما در اسارت و خواری می دیدی.
آنگاه فرمود: من شما را راهنمایی می کنم. برخاست و خطی کشید و فرمود: اینجا را حفر کنید. چون حفر کردیم به عده ای از اجساد شهیدان اشاره کرد و ما 17 تن را در آن مکان دفن کردیم.

خواستیم در دفن بدن مطهر امام، یاری اش کنیم که مهربانانه فرمود: من خودم به تنهایی او را دفن می کنم...

پس از دفن همه شهدا، آن مرد سوار اسب شد تا برود. بنی اسد می گویند دور او حلقه زدیم تا قبور را معرفی کند. خودش فرمود: قبر حسین(ع) را که دانستید. گودال اولی اهل بیت او یعنی جوانان هاشمی هستند و نزدیک تر از همه علی اکبر است. حفره دوم قبور اصحاب او و قبر جدا، علمدارش، حبیب بن مظاهر. قهرمان افتاده در کنار علقمه، عباس ابن امیرالمومنین است و آن دو جسد، فرزندان امیرالمومنین. اگر کسی پرسید او را آگاه کنید.

بنی اسد گفتند: تو را قسم می دهیم به آن جسد مبارکی که تنها دفن کردی خود را معرفی کن.
فرمود: من امام شما علی بن الحسین هستم ... و بعد از نظر ناپدید شد.

هر چند در این روایت، احتمال افزودن ها با تعبیرات احساس می شود اما اصل موضوع که دفن شهدا با دست امام سجاد(ع) است و به همین ترتیب که گفته شده مسلم است.

منبع: خبرآنلاین





  تعداد بازديدها: 3061


 
نظرات خوانندگان:

04 آبان 1394   
رضا کلی

چه قصه تلخی داشتند. امام حسین و اهل بیتش. ای کاش این اتفاق در زمان ما رخ میداد اونوقت تمام این قاتلین رو بلایی به سرشون می آوردیم که در کتاب تاریخ عرب های ... حک کنند. خدا لعنتشون کنه تمام کسانی که حسین و صحابه اش را یاری نکردند.
لعنت خدا بر آنان باد.....

 

نظرات حاوي توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمي‌شود.

نام:
پست الکترونيک:
متن پيام:


 
آخرين اخبار و مطالب 
اطلاعیه هیئت انصارالخمینی (ره)
در پی درگذشت مرحوم مغفور حاج حسن پورسلطان
تصاویری از رزمنده ی بسیجی مرحوم مغفور حاج حسن پورسلطان در دوران دفاع مقدس
پوستر:
اطلاعیه درگذشت حاج حسن پورسلطان پدر شهید علی اصغر
سفیر انگلیس در تل‌آویو:
برای دفاع از اسرائیل حاضریم خود را به خطر بیندازیم
عراقچی: رفتار متناقض اروپا و انگلیس، استاندارد‌های دوگانه آنها را در قبال حقوق بشر آشکار می‌کند
نماینده مجلس: کسی که برای خرید گوشی ۴۰ میلیون هزینه می‌کند باید مالیاتش را هم بدهد
در همایش بین‌المللی داوری؛
انصاری، معاون حقوقی رئیس‌جمهور: هدایت و راهبری جامعه حقوقی به ویژه حقوقدانان بین‌الملل در جلوگیری از تحمیل هزینه به کشور در معاهدات بین‌المللی بسیار موثر است/ برای ممانعت از تکرار آسیبهای حقوقی باید از معاضدت‌های حقوقی بخش دولتی و خصوصی بهره بگیریم
دستیار اجتماعی رییس جمهور: کاهش سن تمایل به مهاجرت به زیر ۱۸ سال
یادداشتی از: جعفر گلابي
فشار انبوه روي اعصاب مردم
پیام شفاهی رهبر معظم انقلاب اسلامی به مردم مقاوم لبنان
نماینده مجلس در واکنش به رد فوریت اصلاح قانون دوتابعیتی‌ها:
مجلس محل تسویه حساب شخصی با افراد نیست
شباهت غزه با هیروشیما/اسرائیل تاکنون معادل 6 بمب اتمی بر روی غزه بمب ریخته است
یادداشتی از: روزنامه جمهوری اسلامی
اسلام دین بلاتکلیفی نیست
یادداشتی از: مهرداد خدیر
ترامپ، کوبایی‌تبار را وزیر خارجه می‌کند، در مجلس ایران گیر داده‌اند به ظریف به خاطر محل تولد فرزند!
ناصر ایمانی
عده‌ای نمی‌خواهند ظریف در مسئولیت معاونت راهبردی باشد
گزارش تصویری:
برگزاری کلاس درس نهج البلاغه توسط استاد حاج بهرام رحیمی در هیئت انصارالخمینی (ره) حسینیه ی آل یاسین (ع) 1403/8/28
پیام ظریف به یهودیان جهان: نتانیاهو و رژیم او، در کنار حامیان غربی‌اش ماشین آدم‌کشی و ویرانی را در منطقه راه انداخته‌اند/ صهیونیست‌ها به‌دروغ خود را نماینده و پناهگاه یهودیان جهان وانمود می‌کنند، در حالی که در عمل، بزرگترین دشمن اعتبار و امنیت آنان هستند
همایش بین‌المللی «دیوان داوری دعاوی ایران، ایالات متحده»؛
مجید انصاری: چهار هزار پرونده در دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا حل و فصل شده است/ همچنان آمریکا و همراهان او سر آشتی با ملت ما را ندارند/ ما سر جنگ با هیچ کشوری نداریم/ اگر آمریکا آماده رابطه قانونمند و به دور از تحکم باشد، جمهوری اسلامی آماده است
بررسی تبعات سیاست‌های اقتصادی ترامپ از نگاه اکونومیست
برندگان و بازندگانِ "ترامپونومیکز"/ مکزیک، قربانی اول
عضو شورای عالی فضای مجازی:
تقی‌پور: همان‌ها که فیلترشکن می‌فروشند جلوی اجرای قانون را هم گرفته‌اند

آرشیو همه مطالب


 
پربازديدها 
پوستر:
والد گرامی حجت الاسلام اسماعیل نادری دعوت حق را لبیک گفت
نگرانی دولت های عربی خلیج فارس از درگیری احتمالی ترامپ با ایران
یادداشتی از: مهندس سعید رحیمی
مترو خوب است !
گزارش تصویری:
برگزاری کلاس درس نهج البلاغه توسط استاد حاج بهرام رحیمی در هیئت انصارالخمینی (ره) حسینیه ی آل یاسین (ع) 1403/8/21
چه چیزی در مجلس حضرت زهرا(س) باعث عصبانیت امام (ره) شد؟
پزشکیان در جلسه شورای عالی فضای مجازی: ادامه فیلترینگ با توجه به ایجاد نارضایتی برای مردم قابل قبول نیست/ دستور تشکیل کارگروهی برای بررسی ابعاد مختلف رفع فیلترینگ و ارائه نتیجه نهایی به جلسه آتی شورا برای تصمیم‌گیری
انتقاد سید حسن خمینی از سانسور کتاب ها : بحث بر سر فیلترینگ است اما در همین شرایط 50 میلیون نفر عضو تلگرام هستند
پیام شفاهی رهبر معظم انقلاب اسلامی به مردم مقاوم لبنان
دانشمندان در مطالعه‌ای جدید یک «حالت سوم» میان مرگ و زندگی را کشف کردند
روایت شیخ علی عراقچی از کلاس تفسیر علامه طباطبایی
زیاده عرضی نیست!
حلال مان کن آقای عبدالملکی!
امام راحل چگونه غائله‌ای را که علیه علامه طباطبایی راه افتاده بود، خواباند؟
عکس/ دادگاه طالبان شهادت مردان با ریش کوتاه را نمی‌پذیرد
ماجرای کلینیک ترک حجاب در تهران چیست؟ زنان بدون حجاب بستری می‌شوند؟!
یادداشتی از: حجت السلام احمد مازنی
آخرین گام امام خمینی(س) در شکل‌گیری جمهوری اسلامی
یادداشتی از: جعفر گلابي
فشار انبوه روي اعصاب مردم
یادداشتی از: روزنامه جمهوری اسلامی
مجری «طرح ژنرال‌ها» کیست؟
یادداشتی از: ابوالفضل فاتح
دولت با نگاهی ملی، رسانه‌ها را به اهلش بسپارد
یادداشتی از: حجت الاسلام محمد علی خسروی
المیزان؛ تفسیری متفاوت
یک پیشنهاد شرافتمندانه به سران شرکت‌کننده در نشست ریاض:
جریان نفت و گاز را به روی حامیان اسرائیل ببندید


 
آمار بازديد از سايت 
تعداد بازدید امروز: 10260
تعداد بازدید دیروز: 33340
بازدید کل: 72474256
مشاهده آمار کامل
تمامي حقوق براي هيئت انصارالخميني (ره) محفوظ است.