بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
::درس نهم به تاریخ : 26 مرداد 94
::قرار چهل روزه : نماز اول وقت
::قرار روز : صلی الله علیک یا جعفر بن محمد الصادق (ع)
::هدیه به : امام جعفر صادق علیه السلام
تدبّر در : سوره مبارکه عصر/ بخش دوم
مقایسه ویژگی ها:
ویژگی اول یک مسئله درونی است،دومی هم درونی است هم بیرونی،سومی وچهارمی جنبه اجتماعی دارد.
یعنی اگر یک کسی ایمان داشت، عملش هم درست بود ونسبت به جامعه ایمانی بی تفاوت بود آیا مصداق این آیه می شود؟
چرا جامعه ایمانی؟ اینجا می فهمیم که چرا جمع بسته است. چون گفته همدیگر را توصیه می کنند .چه کسانی توصیه می کنند؟مومنان-تواصوا مربوط به الذین آمنوا است. چون این ها همدیگر را به صبر و حق توصیه می کنند یعنی نسبت به جامعه ایمانی بی تفاوت نیستند.
حتی کسی که ایمان دارد بازاحتیاج دارد به توصیه به حق وصبرچون این نیاز جامعه است.اگرنیاز نبود به عنوان یک وظیفه اجتماعی مطرح نمی شد.که بگوید یکی ازوظایف مومنین برای جلوگیری ازخسران توصیه به حق وصبر است. چون احتیاج ونیاز جامعه ایمانی است واین دو ویژگی باخسران انسان درارتباط است.
اِلَّا الَّذینَ آمَنوا : 1-رابطه ایمان با عمل صالح؟ قرآن خیلی جاها ایمان وعمل صالح را مقارن همدیگر آورده است؛ چون کسی که ایمان دارد باید عمل صالح انجام بدهد.
آیا میشه کسی که عمل صالح داشته باشد ولی ایمان نداشته باشد؟خیرعمل صالح نتیجه ایمان است.
ایمان چه چیزی رابرای ما مشخص می کند؟ انسان اگر ایمان نداشته باشد آیا جهت حرکتش مشخص است؟ ایمان جهت حرکت رامشخص می کند.یعنی هدف را مشخص می کند.وقتی ایمان نباشد جهت حرکت مشخص نیست.مثلاٌ شما رانندگی خوبی دارید اما نمی دانید کجا می روید؟ دارید نفع می برید یا خسران؟ قطعاٌخسران می کنید چون هدفتان مشخص نیست.
اگرایمان اشکال داشته باشد عمل صالح ماندگار نمی شود. مثلاٌ درجامعه کاری انجام می دهیم که شخصیت پیداکنیم. بعد که مردیم همه چیز تمام میشود واینجا ما خسران کردیم. پس عمل با ایمان است.
ما اول باید هدف را مشخص کنیم بعد درجهتش قدم برداریم آنوقت سود میبریم. اگر بی هدف حرکت کنیم زیان کرده ایم. و یا هدف مشخص شود ولی حرکت نکنیم باز هم زیان کرده ایم.
*رابطه ایمان و عمل صالح: ایمان هدف را مشخص می کند، جهت را مشخص می کند .اگر جهت ندارید وعمل داشته باشید به بیراهه می روید. مثل کسی که رانندگی خوبی دارد ولی به سمت پرتگاه می رود.
هدف اگر ایمان باشد => ایمان هست ولی حرکت نیست. اگر حرکت نکنیم ایمان هم از دست می رود.
عمل هست هدف نیست => این هم خسران است.ثمره ایمان عمل صالح است اگر ایمان باشد ولی ثمره نباشد زیان است و بالعکس.
برای نگه داری ازاین چهار ویژگی و جلوگیری از خسران چه کنیم؟قوی کردن ایمان.(یا ایّها الّذین آمنوا آمنوا(ای کسانی که ایمان آوردید ایمان آورید)).
توصیه به حق : آنچه که ایمان ما را تهدید می کند وعمل صالح ماراتهدید میکند این است که از مسیر حق خارج بشویم وحق را نشناسیم. یکی اینکه در مقابل فشارهایی که وجود دارد کم بیاوریم. چه چیزی این نقص را برطرف میکند ؟ توصیه به صبر. نتیجه بی صبری انحراف از حق است چون همه ی اینها محور حق هستند.
*رابطه توصیه به حق و توصیه به صبر با خسران؟ اگر این دو نباشند نتیجه اش چه میشود؟ نتیجه اش غفلت انسان در از دست دادن سرمایه است. در جامعه ایمانی غفلت حاکم می شود وسرمایه ها از دست می رود وجامعه ایمانی به دیگر جامعه ها تبدیل می شود.
*ممکن است ما ایمان بیاوریم وعمل صالح انجام بدهیم واز خسران دور نشویم.این دو برای تداوم پیداکردن ایمان است.اگر توصیه به صبر نباشد همان کسانی که مومن هم بودن ایمانشان تداوم پیدا نمیکند.
پس شرط جلوگیری از خسران، ایمان و عمل صالح نیست بلکه تداوم ایمان وعمل صالح است که با توصیه به صبر وبه حق تداوم پیدامیکند.
*خیلی از کسانی که ایمان خودشان را از دست می دهند واز مسیر حق خارج می شوند ونمی توانند عمل صالح انجام بدهند دلیلش اینست که نمی توانند صبر کنند.
ما نباید بگوییم که این چهار ویژگی(ایمان-عمل صالح-توصیه به حق وتوصیه به صبر)به مراتب پیش برود. چون همه اینها باید همراه همدیگر باشند. مثلاً ما کار اشتباهی انجام می دهیم می گوییم اول خودمان را اصلاح کنیم بعداً به دیگران توصیه کنیم و او را از آن کار نهی کنیم. نه این تفکر اشتباه است. چون هیچکس صالح نیست واگر بخواهد صالح بشود دیرمیشود و جامعه فاسد می شود. البته فرد باید توصیه اش در عملش هویدا باشد. عمل فرد بهترین توصیه است.
جهت هدایتی سوره:اقتضای گذر زمان، خسران انسان؛ مگر برای اهل ایمان
با گذر زمان، سرمایه عمر از کف می رود و انسان دچار خسران می گردد؛ مگر کسانی که ایمان آورده، عمل صالح انجام دهند و همدیگر را به حق و صبر سفارش و کنند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ف - پورسلطان