جماران - از دیرباز تا کنون سنت وصیت کردن به عنوان یکی از سنت های نیک و پسندیده در میان جامعه عقلا مرسوم بوده و در میان آموزه های دینی و معارف اللهی نیز مورد تاکید و سفارش قرار گرفته است. اسلام نیز بر این سنت تأکید دارد و پیروان خود را از سوئی به نگارش وصیت نامه و یادآوری حقوق ادا نشده و تکالیف برجای مانده و ... تاکید دارد و از سوی دیگر مخاطبان (مُوصَی علیهم) و شنوندگان وصیت را به حفظ و عمل به وصیت و پرهیز از کتمان آن فرا می خواند.
در این میان وصیت های بزرگان هر قوم و قبیله و دین و آئین و کیش و مذهبی، بر اساس جایگاه و منزلت شخصی و اجتماعی ایشان بر اهمیت این سنت پسندیده می افزاید.
بی گمان حضرت امام خمینی(س) به عنوان یکی از برجسته ترین عالمان اسلام که نه تنها در کسوت مقام مرجعیت دینی بلکه به عنوان یک متفکر بزرگ و اندیشمند زبردست که توانست انقلاب اسلامی ایران را رهبری نماید و نه تنها مردم ایران که جهان اسلام و جامعه بشری را نسبت به یوق دگم اندیشیان و اسارت جاهلان و جمود پیشه گان و ظلم وبیداد مستبدان آگاه ساخته و بیدار کند؛ وی پس از برقراری نظام اسلامی در ایران به پیروی از امامان و پیشوایان خود مجموعه راهنمایی هایی را برای بقا و استواری ارکان نظام دینی، در قالب وصیت نامه ای سیاسی الهی و منشوری برای آیندگان از خود به یادگار گذاشت. وصیت نامه ای که به «منشور انقلاب»، «صحیفه استقلال»، «زبور حکومت اسلامی» و «صحیفه انقلاب»، ملقّب شد.
وصیت نامه حضرت امام(س) به عنوان یک وصیت سیاسی، الهی، عبادی، اخلاقی و اجتماعی است؛ حضرت امام(س) در این وصیت نامه چگونگی رسیدن به کمال در پرتو قرآن و دستورات ائمه معصومین علیهم السلام و حقانیت مذهب تشیع و بطلان عقائدی چون وهّابیّت و نیز جامعیّت اسلام به عنوان دین واحد، مسائل مهمی چون پیوند دین و سیاست را مورد اشاره قرار داده اند. ایشان همچنین رهنمود های مهم و حیاتی را نسبت به مراکز تعلیم و تربیت، دانشگاهها و حوزه های علمیه، مسئولان قوای سه گانه و تبیین جایگاه آن ها، اهمیت قوای نظامی و انتظامی و... ارائه داده اند.
همچنین حضرت امام به عنوان نظریه پرداز «حکومت اسلامی» و معمار «انقلاب ایران» و به تبع آن، مؤسس نظام «جمهوری اسلامی» بدون شک، آسیب شناس نخبه و ماهریست که آفات و تهدیدها را خوب می شناسند. و آسیب شناسی انقلاب اسلامی نیز، خود ضروتی انکارناپذیر جهت شناسایی نقاط ضعف و کاستی ها و تلاش برای رفع آن و در نتیجه تداوم انقلاب اسلامیست.
در این نوشتار بر اساس نگرشی آسیب شناسانه به دنبال بازشناسی موضوعی رئوس وصایا و رهنمودهای حضرت امام در این زمینه بر اساس وصیتنامه سیاسی ـ الهی ایشان، هستیم؛
آسیب شناسی جامعه اسلامی و خطرهای پیش روی آن
الف) خطر: ناکارآمدن جلوه دادن و مرتجع خواندن اسلام و ندای جدایی دین از سیاست
حضرت امام این امر را از توطئه های مهم قرن اخیر می داند که با تبلیغات گسترده و دامنه دار با ابعاد مختلف انجام می گیرد. از نظر وی این توطئه دو وجه دارد:
1) اسلام دین ناکارآمد، مرتجع و مخالف نوآوری:
« گاهی ناشیانه وبا صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهرآن کناره گیرند و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز به گونهً طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند، با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیراز مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می کند وحکومت وسیاست وسررشته داری بر خلاف آن مقصدو مقصود بزرگ و معنوی است. چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است و مع الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بی خبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابهً یک گناه و فسق می دانستندو شاید بعضی بدانندو این فاجعهً بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود.گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارندیا غرضمندانه خود را به بی اطلاعی می زنند زیرا اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل وجلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فسادو فحشا و انواع کجرویها وآزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی وجلوگیری از استعمار و استثمار واستعباد وحدودو قصاص وتعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه وسیاست وراه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشرو زندگی اجتماعی کهنه شود».
2) منادیان جدایی دین از حکومت و سیاست: «... و اما طایفهً دوم که نقشهً موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا می دانند، باید به این نادانان گفت که قرآن کریم وسنت رسول اللته-صلی الله علیه وآله- آن قدر که در حکومت وسیاست احکامم دارند در سایر چیزها ندارند،بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام عبادی –سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبت ها را بار آورده. پیغمبر اسلام تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزهً بسط عدالت اجتماعی و خلفای اول اسلامی حکومت های وسیع داشته اندو حکومت علی بن ابیطالب علیه السلام نیزبا همان انگیزه به طوروسیعتروگسترده تراز واضحات تاریخ است وپس ازآن به تدریج حکومت به اسم اسلام بوده و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی ازاسلام ورسول اکرم-صلی الله علیه وآله – بسیارند».
وصیت و راهکار امام:
1) روشنگری عالمان و اندیشمندان: حضرت امام راهکار مبارزه با این توطئه و روشنگری در این باره را به نویسندگان و جامعه شناسان محول می کند و می فرماید: «اینجانب در این وصیت نامه با اشاره می گذرم ولی امید آن دارم که نویسندگان و جامعه شناسان وتاریخ نویسان، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه گفته شده و می شود که انبیا علیهم السلام به معنویات کار دارند و حکومت و سررشته داری دنیایی مطرود است و انبیاو اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردندو ما نیز باید چنین کنیم ، اشتباه تأسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و بازکردن راه برای استعمارگران خونخوار است».
2) تلاش برای نشان دادن اسلام ناب از نقاب جهالت و کج فهمی: حضرت امام، جهالت، غفلت و کج فهمی مسلمانان نسبت به اسلام ناب را حادثه مصیبت بارو غم انگیزی می بیند که جامعه مسلمین به آن مبتلا شده است و تأکید دارند: «اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن وسنت در همه ابعاد به آن دعوت کرده، از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج فهمی های دوستان خودنمایی نماید، اسلام جهان گیر خواهد شدو پرچم پرافتخارآن درهمه جا به اهتزاز در خواهد آمد.چه مصیبت بار و غم انگیز است که مسلمانان متاعی دارند که از صدرعالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانسته اند این گوهر گرانبها را که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است، عرضه کنندبلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلندوگاهی از آن فراری اند».
ب) خطر: فراموشی انگیزه اللهی و هدف آرمانی؛
مرحوم امام در وصیت خود تأکید دارند که هدف و مقصد فراموش نشود. چراکه فراموشی هدف، انگیزه را کاهش خواهد داد و چه بسا درجا زدن و انحراف و سقوط را به همراه داشته باشد.
وصیت و راهکار امام:
از دست ندادن انگیزه اللهی: «اینجانب به همه نسل ها ی حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمارو استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقای آن است، فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است».
ج) خطر: کنار کشیدن یا حذف روحانیت انقلابی از کانون حکومت
کنارکشیدن روحانیت از صحنه یعنی انحراف و احیانا شکست انقلاب و نظام، همانند نهضت مشروطه که حوادث تلخی را در تاریخ سیاسی ایران رقم زده است. حضرت امام با یادآوری حوادث تلخ مشروطه، آیندگان را به عبرت گیری فرا می خواند و این گونه هشدا ر می دهند: «به جامعه محترم روحانیت خصوصاً مراجع معظم وصیت می کنم که خود را از مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخابات رئیس جمهور و وکلای مجلس کنار نکشند و بی تفاوت نباشند. همه دیید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پبرو شرق و غرب ، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنج ها بنیان گذاشتند ، از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست بازان را خورده و دخا لت در امور کشور ومسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به غرب زدگان سپردند و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشورو اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد».
د) خطر: تفرقه و اختلاف
حضرت امام نه تنها در وصیت نامه خویش که در جای جای سخنان و رهنمودهای خود همواره از خطر اختلاف و تفرقه هشدار داده اند همانگونه که رمز پیروزی و بقاء نظام و حکومت اسلام را وحدت و یکپارچگی امت دانسته اند.
«... بی جهت نیست که بوقهای تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیده های بومی آنان تمام توان خود را صرف شایعه ها و دروغهای تفرقه افکن نموده اندو میلیون ها دلار برای آن صرف می کنند. بی انگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان جمهوری اسلامی به منطقه و مع الأسف در بین آنان ازسردمداران و حکومت های بعض کشورهای اسلامی که جز به منافع شخصی خود فکر نمی کنند و چشم وگوش بسته تسلیم آمریکا هستند، دیده می شودو بعضی از روحانی نماها نیز به آنان ملحقند. امروز و در آینده نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکن خانه برانداز است . توصیه اینجانب به مسلمین و خصوصاً ایرانیان به ویژه در عصر حاضر آن است که درمقابل این توطئه ها عکسل العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند».
وصیت و راهکار امام:
با توجه تبعات منفی تفرقه و اختلاف افکندی دشمنان، امام قبل از هرچیز سفارش به وحدت می کند که رمز پیروزی و بقاء است. «بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داندو نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه ومقصد».
ه) خطر: عقب ماندگی تحمیلی و از خودبیگانگیِ دشمن ساخته
در طول تاریخ کشورهای ابرقدرت هماره در صدد بوده اند که کشورهای تحت سلطه را از فرهنگ اصیل خود دور ساخته و خوداتکایی آن ها را سلب نمایند، تا به آنها وابسته شده و تحت نفوذ و سیطره آنان باقی بمانند. حضرت امام تأسف عمیق خود را در اینباره چنین بیان می کند:
«وقصه این امرغم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است. غم انگیزتر این که آنان ملت های ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته وکشورهای مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشترفت های خود و قدرت های شیطانی شان ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق وغرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب وصنعت و ابتکاراگر داشتیم، نویسندگان وگویندگان غرب وشرق زده بی فرهنگ، آن ها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأ یوس نموده و می نمایند».
وصیت و راهکار امام:
بی گمان بر اساس همین خطری که امام از آن به شدت نهی نموده بر می آید که خود اتکایی و خودباوری که در نتیجه استقلال را به ارمغان می آورد.
آسیب شناسی مسئولان و نهادهای علمی و نظامی و خطرهای پیشروی آن ها
الف) خطر: مسئولان منحرف و ناصالح قانون گذار
بی گمان انسان های منحرف و نا صالح در جامعه بشری همواره خطر آفرین بوده و هستند؛ اما آنگاه که آن ها متصدی مسئولیتی شوند خطر ایشان نیز بیش از پیش است؛ با توجه به اینکه امام همواره «مجلس را در رأس امور» می دانست و بر این امر بارها تاکید نمود، لذا در وصیت نامه خود ناصالحان و منحرفان را خطرناکترین شرّ برای حکومت می داند؛ امام این مهم را اینگونه هشدار می دهند: «ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزی از مجلس شورای غیر صالح و منحرف از بعد مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم تحمیلی فاسد خورد و چه مصیبتها و خسارتهای جانفرسا از این جنایتکاران بی ارزش و نوکر مأب به کشور و ملت وارد شد».
ب) خطر: مسئولان ناصالح اجرایی
امام راحل در فراز دیگر وصیت خود تأکید می کند که در آینده شاید مسئولان و قوای اجرایی کشور بخواهند قوانین را زیرپا گذاشته ویا در راستای منافع ومقاصد خاص خودشان، تفسیر واجرا نمایند. ایشان خطر این افراد را چنین هشدار می دهند: «از اموری که اصلاح وتصفیه و مراقبت از آن لازم است قوه اجراییه است. گاهی ممکن است که قوانین مترقی ومفید به حال جامعه از مجلس بگذرد و شورای نگهبان آن را تنفیذ کند و وزیر مسئول هم ابلاغ نماید لکن به دست مجریان غیرصالح که افتاد، آن را مسخ کنند وبر خلاف مقررات یا با کاغذ بازی ها یا پیچ و خم ها که به آن عادت کرده اند یا عمداً برای نگران نمودن مردم عمل کنندکه به تدریج و مسامحه غائله ایجاد می کند».
ج) خطر: انحراف در دانشگاه
دانشگاه به عنوان یکی از نهاد های فرهنگ ساز و نقش آفرین در تعلیم و تربیت ، آموزش ، سازندگی و شکوفایی استعدادها و پرورش نخبگان و مدیران کشور است؛ و بی گمان هر گونه غفلت و انحراف در دانشگاه، خسارات و صدمات جبران ناپذیری را موجب خواهد شد. امام این دغدغه خود را این گونه بیان می کنند: «در دانشگاه، نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هر چه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارت زد گی و غرب زد گی بکشانند وقشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه ....نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است. به همه مسؤل های مسلسل توصیه می کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرق زد گی حفظ و پاسداری کنید».
د) خطر: ورود نیروهای نظامی و انتظامی به سیاست
همانگونه که امروزه در جوامع مختلف معمولا از ورود نیروهای مسلح به بازیهای سیاسی و حزبی و ... به خاطر آسیب ها زیاد و آفات فراوان آن، جلوگیری می شود؛ مرحوم امام نیز ورود قوای مسلح به احزاب وبازیهای سیاسی را بدلیل همین تبعات منفی، اکیداً منع نموده و قاطعانه تأکید دارند که از این امر جلوگیری شود. و جالب اینجاست که عالی ترین مقام حکومت یعنی مقام رهبری یا شورای رهبری را متصدی این امر می داند؛ متن وصیتنامه خود بیانگر دغدغه های اوست که این گونه مرقوم داشته اند:
«وصیت أکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که ا ز مقررات نظام، عدم دخول دراحزاب و گروهها و جبهه ها است، به آن عمل نمایند وقوای مسلح مطلقاً،چه نظامی و انتظامی و پاسدارو بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب وگروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگهدارند. دراین صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، بر خلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که – بی اشکال به تباهی کشیده می شوند- و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند و بر رهبری و شورای رهبری هست که با قاطعیت ازاین امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد».
ه) خطر: سهل انگاری در بیت المال و نادیده گرفتن محرومان توسط مسئولان
از منظر امام ، "مردم "ولی نعمتان انقلابندو پشتیبانی آنها ،مهمترین تضمین و پشتوانه موفقیت مسؤلین نظام خواهد بود.وصایای امام مؤید دغدغه های اساسی او در خصوص خدمتگزاری صادقانه به ملت است که بدین گونه اعلام می دارند :((وصیت اینجانب به وزرای مسؤل درعصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است که علاوه بر آنکه شماها و کارمندان وزارتخانه ها بودجه ای که از آن ارتزاق می کنید مال ملت ،وباید همه خدمتگزار ملت و خصوصا" مستضعفان باشیدو ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن ،حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می شود، همهً شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید . با پشتیبانی مردم خصوصا" طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستم شاهی از کشور و ذخائر آن کوتاه گردید و اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید،شماها کنار گذاشته می شوید و همچون رژیم شاهنشاهی ستم کار به جای شما ستم پیشگان پست ها را اشغال می نمایند».
وصیت و راهکار امام:
ایشان پس از بیان فراز قبلی راهکار برون رفت از چنین آفتی را بیان می کنند: «بنابراین حقیقت ملموس باید کوشش در جلب نظر ملت نمایید و از رفتار غیر اسلامی انسانی احتراز نمایید. و در همین انگیزه به وزرای کشوردر طول تاریخ آینده توصیه می کنم که در انتخاب استاندارها دقت کنند اشخاص لایق، متعهد، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمایند تا آرامش در کشور هر چه بیشتر حکم فرما باشد».
و) خطر: قدرنشناسی نسبت به تلاش متخصصان داخلی
بی گمان نیروهای متخصص و کاردان، نقش اصلی و اساسی را در قطع وابستگی و استقلال کشور دارند. و بی توجهی به آنان، تبعات زیانباری بدنبال دارد لذا دولت ها باید از آن برحذر باشند. امام در وصیت خود تأکید دارند که:
« بر دولت ها و دست اندرکاران است، چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده، که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمک های مادی و معنوی تشویق بکار نمایند و از ورود کالاهای مصرف ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند وبه آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند».
ز) خطر: بی بندباری اخلاقی و اغفال جوانان
روشن است که بزرگترین سرمایه اجتماعی هر نظام و حکومتی، نسل جوان شاداب و سرزنده آن است؛ لذا انحراف در این نسل به انحراف زودرس حکومت می انجامد. لذا حضرت امام در وصیت به جوانان چنین می گوید « ازجوانان، دختران و پسران می خواهم که استقلال و آزادی و ارزش های انسانی را و لو با تحمل زحمت ورنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بندو باریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه می شود نکنند. که آنان چنانچه تجربه نشان داده، جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشید نتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی کنند و می خواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان ، نیمه وحشی نگهدارند».
ح) مروری بر سایر فرازهای وصیتنامه امام
حضرت امام از «توطئه به انزوا کشیدن روحانیت انقلابی» خبر می دهد؛ سپس به «عوامل و آثار عدم پیشرفت ما در سده های اخیر» اشاره می کند و آن ها را به «شرایط کنونی پیشرفت» فرا می خواند. و در ادامه از «توطئه بدست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت» پرده بر می دارد، لذا «توصیه های همگانی برای اصلاح دانشگاه ها» را در وصیت خویش جای می دهد.و در نهایت «به همه نسلها نسبت به دانشگاه ها» توصیه و سفارش می کند. ایشان همچنین وصیت هایی نسبت به «جامعه روحانیون و مراجع عظام»، «اقلیت های مذهبی»، «نمایندگان مجلس»، «مردم در انتخابات خبرگان»، «شورای نگهبان»، رهبری و شورای رهبری در حال و آینده»، «نسبت به امر قضاوت»، «شورای عالی قضایی و قضات»، «مسئولان اجرایی» خصوصاً وزارت امور خارجه و وزارت فرهنگ و ارشاد، «مسئولان صدا وسیما» و ... دارند؛ که متاسفانه در این نوشتار مجال پرداختن به آنها نیست.
سخن پایانی
بی گمان بازخوانی فرازهای نقل شده وصیت نامه امام و همچنین سایر فرازهای آن که به خاطر ضیق مجال، فرصت پرداختن به آن نبود، هر انسان منصف را به این حقیقت رهنمون می سازد که دورنگاه امام راحل و افق نظر ایشان بسیار فراتر از عصر خود بوده و همین فرازها جرعه ای از ژرفای اندیشه و تدبیر اوست؛
جامعه شناسی عمیق، بینش قوی و دانش سیاسی فوق العاده و سایر ویژگی هایی که لازمه هر مصلح ژرف اندیش و دورنگر است ، همه و همه را می توان در حدّ اعلایش در لابلای کلمات امام دید؛ لذا وصیت نامه چنین شخصیتی نباید برای ثبت در تاریخ باشد و بس، بلکه باید چراغ راه امروز و فردایمان باشد. و جای بسی تاسف است که گاه انسان هنگام مطالعه این منشور عالی مضمون با خود می گوید که لازمه عملیاتی شدن این وصیت اینست که انقلابی جدید روی دهد؛ و این یعنی دور شدن از چراغ راهِ امامی راهرو و راهبر.
منبع: حریم امام 119