کار مثلِ جلوه حق تعالى مى ماند که در تمام موجودات سرایت کرده است. همه موجودات، کار در آنها هست و با کار درست شده اند. همه ذرات وجود کارگرند حتى ذرات اتمى که در این عالم طبیعت هست، اینها کارگر هستند با هوشیارى. همه ذرات عالم فعالند و هوشیارند
[روز کارگر]
حضرت امام خمینی معتقد بودند زنده بودن روح کار و کارگری قطعا یکی از عوامل شادابی جامعه به طور طبیعی و پیشرفت و ترقی در ابعاد مادی و معنوی خواهد بود. آن حضرت همواه به مناسبت پیرامون ابعاد گوناگون کار و کارگری مطالبی بیان می داشتند؛ که پیام 11 اردیبهشت 58 یعنی یک ماه پس از برپایی نظام جمهوری اسلامی و همزمان با اول ماه می، روز جهانی کارگر، بیانگر اهمیت این موضوع در اندیشه ایشان است. این پیام از مضامین عرفانی فوق العاده بلندی برخوردار است و به ضرس قاطع می توان گفت چنین تجلیلی از کار و کارگری صورت نگرفته است. (روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی اجتماعی امام خمینی، ص 55 و 56)
متن این پیام ارزشمند در ذیل آورده شده است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
هر روز، روز کارگر است
اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد و الّا هر روز روز کارگرى است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است. اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور، یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید. هر روز نور هست و روز نور است، هر روزْ روز خورشید است؛ لکن شاید این براى یک تشریفات و تعظیمى باشد، از این جهت مضایقه نیست، لکن اگر واقع بینى باشد، کار و کارگر در تمام عوالم ما قبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم ما بعد الطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعى باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده است، و کارْ نظیر «وجود» است که در همه شئون عالم دخالت دارد.
عظمت و منزلت کار و کارگر
عالم موجود شده است از فعالیت خدا، اجزاى عالم موجود شده است از فعالیتهایى که بعضِ موجودات دارند. هیچ موجودى را شما نمى توانید سراغ کنید الّا اینکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است. کارگرها هم کارند، از کار پیدا شده اند.
ذرات موجودات در عالم- در عالم طبیعت- فعال هستند براى ایجاد همه موجوداتى که در این عالم است؛ حتى جمادات، حتى اشجار، همه زنده اند، همه کارگرند کار احاطه دارد بر همه عوالم. از اول با کار عالم موجود شده است و کارگر مبدأ همه موجودات است. حق تعالى مبدأ کارگرى است و کارگر است، فعال است. موجودات عالم غیب [که ] با فعالیت غیبى تحقق پیدا کرده اند، کارگرند. موجودات عالم طبیعت- هر جا که شما ملاحظه کنید، هر قشرى از اقشار را که ملاحظه کنید، چه موجوداتى که به نظر ما در پست ترین مراتب وجودند مثل معادن و زمینها و جمادات و چه آنهایى که بعد از این مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار و چه آنهایى که بعد از اینها موجودند مثل حیوانات و چه آن که ما فوق اینهاست مثل انسان- همه جلوه کارند و همه کارگر. کارگرها اینها را درست کرده اند. کارگرى بر همه موجودات احاطه دارد.
عالم ما بعد الطبیعه- در جنت و نار- هم از کار و کارگرى پیدا شده است. بهشت و دوزخ از کار انسان پیدا شده است. در کار انسان است که یا عمل صالح است یا کار خوب است که مبدأ تحقق بهشت است یا اعمال غیر صالح و فاسد است که مبدأ دوزخ است. نباید ما اختصاص بدهیم یک روزى را به کارگر به اعتبار اینکه این روز حظّ کارگر، همین روز است. بله، مانع ندارد که یک روزى را ما انتخاب کنیم براى کارگر که بفهمانیم به عالم که کار و کارگرى است که همه چیز از اوست.
خداى تعالى مبدأ کار است
کار مثلِ جلوه حق تعالى مى ماند که در تمام موجودات سرایت کرده است. همه موجودات، کار در آنها هست و با کار درست شده اند. همه ذرات وجود کارگرند حتى ذرات اتمى که در این عالم طبیعت هست، اینها کارگر هستند با هوشیارى. همه ذرات عالم فعالند و هوشیارند لکن ما گمان مى کنیم که هوشیار نیستند: وَ انْ مِنْ شَی ءٍ إلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِن لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ ؛ همه مُسَبِّح حقند، همه کارگران حق هستند، همه مطیع حق تعالى هستند؛ و کار در همه جا هست و عالمْ سرتاسر «روز کارگر» است نه یک روزْ روز کارگرى است، سرتاسر عالم روز کارگر است، سرتاسر عالَم کارگر است و سرتاسر عالم کار است؛ یعنى ذرات وجودى که انسان را و دیگر حیوانات را- به ارادة اللَّه تعالى - موجود مى کنند کارگرند و انسانْ کار است، اثر کار آنهاست. تمام این موجوداتى که در عالم ملاحظه مى کنید اثر کار فعالانه جنود الهى است؛ جند اللَّه، همه کارگر هستند. خداى تبارک و تعالى مبدأ کار است.
بزرگداشت روز کارگر
ما این روز را بزرگ مى شماریم از براى اینکه قرار داده اند این روز را براى کارگر. کارگر در اسلام، وقتى که در محیط محدودترى ملاحظه کنیم یعنى در این موجود پایین، در این زمین، در این ستاره کوچک که در مقابل عالمْ قَدْرِ محسوسى ندارد، در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد، یعنى عالم ماده پهناور است به قدرى که تا کنون آنچه بشر فهمیده است و کم فهمیده است، آن طور که گفته مى شود بعضى ستاره ها هست که نور او به ما با شش بیلیون یعنى شش میلیارد سال نور [ى ] به ما مى رسد، و این آن چیزى است که تا کنون گفته مى شود کشف شده است و آن طرف را و ما بعد او را، خداى تبارک و تعالى مى داند. این زمین در مقابل یک همچو سطح بزرگ، یک چیز ناچیزى است بلکه خورشید ما و تمام عائله خورشید ما در مقابل عالمْ ذره غیر محسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ما وراء الطبیعه ذره غیر محسوسى است. تمام عالم ماده مثل یک نقطه مى ماند در مقابل عالم ما وراى طبیعت؛ و تمام عالم ما وراى طبیعت، چه ما قبل الطبیعه و چه ما بعد الطبیعه در مقابل ارادة اللَّه قَدْرِ محسوسى ندارد.
کارگران و دهقانان، مدیران جامعه انسانیت
الآن که ما بحث داریم راجع به این ستاره کوچک و راجع به این ستاره اى که اصلًا قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داریم و راجع به کارگر- به آن طورى که دیگران فهمیده اند- صحبت داریم، لا بد باید افق بحث را کوتاه کرد و نزدیک به فهم کرد. این کارگرهاى ما اشخاصى هستند که مدیر جامعه انسانیت هستند. اداره امور مملکتها، اداره امور کشورها به دست اینهاست؛ به دست کشاورزان، به دست کارگران کارخانه ها و دهقانان و کشاورزان. اینها هستند که اداره مى کنند مملکتها را، اداره مى کنند کشورها را؛ و از این جهت مدیر این عالم، عالم طبیعت، یعنى در این نجمه کوچک، در این زمین که یک ستاره کوچک است، اداره امور این زمین به دست کارگران است و دست اینهاست که اداره مى کند و زنده مى کند این عالم را، زنده مى کند کشور را. بنا بر این اینها عهده دار امر بزرگى هستند، احترام زیاد دارند لکن مسئولیت زیاد. هر کس بیشتر در عالم احترام دارد، پیش خداى تبارک و تعالى احترام دارد و بیشتر منشأ اثر است، مسئولیت او بیشتر است. کارگران ما، چه طبقه دهقان و چه طبقه کارگران سایر کارخانه ها و سایر جاها، تمام اعمالى که، تمام چیزهایى که در کشور هست، برکاتى که در کشور هست مرهون وجود آنهاست و لهذا آنها بر همه مقدمند. لکن چیزهایى که به عهده آنهاست، مسئولیتهایى که به عهده آنهاست از همه مسئولیتها بالاتر است.
کارگران عامل رشد و انحطاط کشورها
اگر کشورى رو به رشد برود، با دست شما کارگران عزیز رو به رشد مى رود و اگر کشورى رو به انحطاط برود، باز هم با شماست که رو به انحطاط مى رود؛ با کار نکردن یا کم کار کردن یا علاقه به کار نداشتن است که رو به انحطاط مى رود. کشور امروز از شماست، از کارگران است، کشور مال شماست. کشور، دیگر اجانب در آن دخالت ندارند، دیگر اختناقها نیست، دیگر فشارها نیست، دیگر چپاولیها نیست. امروز کشور مال شماست و شما مسئولیت او را مستقیم دارید. اگر در این مسئولیت کوشش نکنید، اگر در این امرى که به عهده شماست کوشش نکنید و آن دَیْنى که بر کشور خودتان، بر اسلام دارید ادا نکنید شما مسئول هستید. و چنانچه کوشش کنید و چرخهاى مملکت را به راه بیندازید، شما پیش خداى تبارک و تعالى بسیار ارجمند هستید. اسلام براى شما ارج زیاد قائل است، اسلام شما را خُزّان زمین مى داند، شما خزانه دار زمین هستید که زمین را شما باید آباد کنید و از شماست که آباد کنید و براى خود شماست که آباد کنید. باید این مسئولیت را آن طور که مى دانید، آن طور که مى خواهید، این مسئولیت را به عهده بگیرید و گوش به حرف کسانى که مى خواهند نگذارند که این چرخها به راه بیفتد ندهید. آنها به شما علاقه ندارند؛ اسلام عزیز است که براى شما ارج قائل است و براى شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد. بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند، بگذارید ریشه هاى گندیده استبداد و استعمار فرو بریزد، کنده بشود، بگذارید اشخاصى که مى خواهند براى دیگران کار بکنند فلج بشوند.
نقش کارگران و کشاورزان در سازندگى کشور
شما برادران ما هستید، شما عزیزان ما هستید، شما باید این مملکت را اداره بکنید، شما هستید که مى توانید این بار را به منزل برسانید، شما هستید که در کارخانه ها مى توانید چرخ کارخانه ها را به جنبش درآورید و به راه بیندازید و مملکت را نجات بدهید. شما دهقانان هستید که مى توانید چرخ کشاورزى را به راه بیندازید و فعالیت شماست که کشاورزى را به طور صحیح مى تواند عملى کند. شما مى دانید که کشاورزى ما را به زمین زده اند، از بین بردند، حالا بر شماست که بعد از اینکه مملکت مال خود شما شده است و دست اجانب کوتاه شده است، به کشاورزى خودتان ادامه بدهید و مهلت بدهید که دولت به شما کمک بکند و مى کند کمک، آن قدرى که مى تواند کمک مى کند. شما برادران کارگر ما هستید؛ در کارخانه ها بگذارید چرخ کارخانه ها به راه بیفتد تا اینکه این مملکت آباد بشود براى همه، براى شما. شما بگذارید، مهلت بدهید که این کارخانه ها به راه بیفتد و چرخ مملکت به جنبش بیفتد و شما همه با ما برادر هستید و ما همه در خدمت شما هستیم. شمایید که مى توانید مملکت را اداره کنید و مى توانید این آشفتگیها را از بین ببرید.
شما مى دانید که اینها رفتند و آشفته کردند این مملکت را. شما مى دانید که اینها چپاول کردند و رفتند و خزاین ما را تهى کردند و رفتند. حالا باید همه ما با هم، یک قشر
تنها نه- تمام- همه با هم کوشش کنیم و این چرخهاى مملکت را راه بیندازیم تا اینکه مملکت ما سر و صورتى پیدا بکند. اسلام براى شما حقوق قائل هست؛ حق همه را خواهد داد. براى همه زنها و مردهاى کارگر، براى همه زنها و مردان دهقان حق قائل است اسلام، و آنها را عزیز مى شمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد کرد. شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند، جمهورى اسلام با احکام نورانى اسلام تحقق پیدا بکند. نگذارید این اشخاصى که مى خواهند نگذارند این چرخها به راه بیفتد، مى خواهند نگذارند کشاورزى ما تحقق پیدا بکند و کارخانه هاى ما به راه بیفتد، شما نگذارید اینها یک همچو فعالیتها را بکنند و شما را اغفال کنند. آنها شما را مى خواهند اغفال کنند که منافع این مملکت را ببرند، که خزاین این مملکت را ببرند، که آنهایى که مى خواهند این خزاین را ببرند، دست آنها باز باشد. شما باید مانع بشوید از این معنا؛ همه باید مانع بشویم از این معنا.
من از خداوند تبارک و تعالى صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى این ملت را خواستارم. همه با هم، دهقان با ما و کارگر با ما و همه با هم به پیش!
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته
(صحیفه امام، ج 7، ص: 171 - 176) منبع: پرتال امام خمینی(ره)